وفای به وعده کسب سرمایه اعتماد
از اخلاق اسوه های انسانیت همچون انبیاء علیهم السلام وفای به وعده هاست.
وفای به وعده نشانگر:
1- متعهد بودن شخص
2- ایمان به خدای تعالی
3- ایمان به معاد
4- ارزشمندی وقت و سرمایه عمر هم نوعان
5- صداقت درونی شخص
6- با اراده بودن
7- ثبات شخصیت
فرد می باشد.
وفای به وعده باعث می شود خدای عزوجل فرد را عزیز بدارد و اورا بزرگ کرده و نام اورا در عوالم وجود ذکر نماید.
قرآن کریم، یکى از پیمبران الهی چنین فرماید:
«وَاذْکُرْ فِى الْکِتابِ اسْمعیلَ انَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ[1]».
در این کتاب، اسماعیل را یاد کن، همانا او در وعدهاش راستگو و باوفا بود.
در تفسیر این آیه از امام صادق علیه السلام نقل شده که:
حضرت اسماعیل با شخصى قرار ملاقات گذاشت، ولى او در وعدهگاه خود حاضر نشد. آن حضرت مدّت زیادى در آنجا به انتظار نشست، به طورى که غیبت طولانى او موجب نگرانى پیروانش گردید.
سرانجام فردى که بر حسب اتّفاق از آنجا مىگذشت، حضرت را مشاهده کرده، گفت: «اى پیامبر خدا، ما بر اثر نبودن شما ناتوان شدهایم.» حضرت فرمود: «من با فلان کس در اینجا وعده دیدار دارم، ولى او نیامده است و تا او نیاید من از اینجا نمىروم.» آن مرد جریان را به مردم خبر داد و آنها به سراغ شخص مزبور رفته، او را خدمت آن حضرت آوردند. مرد ضمن عذرخواهى عرض کرد: «اى پیامبر خدا؛ من قرار ملاقات با شما را فراموش کردم.» ایشان فرمود: «اگر نیامدهبودى، من همچنان در اینجا مىماندم.[2]»
پیامبر بزرگوار اسلام نیز روزى کنار سنگى با شخصى وعده دیدار داشت.
آفتاب بالا آمد، هوا گرم شد، ولى او نیامد. یاران آن حضرت به ایشان عرض کردند: «خوب است از آفتاب به سایه بیایید.» حضرت فرمود: «من با او در اینجا وعده دیدار دارم و تا او نیاید از اینجا حرکت نخواهم کرد.[3]»
تصور نشود که این کار پیامبر اشتباه است و کمی تکان خوردن از یک جایی که سایه ندارد به جایی که سایه دارد چه مشکلی ایجاد می کند؟
اتفاقا برخی افراد روی مکان وزمان وعده چنان حساس هستند که اگر مثل پیامبری دقیق در آن وعده گاه حاضر نشود ممکن است حد اقل در دلشان کدورتی وشکی نسبت به پیامبر خدا پیدا کنند و همین ایمان او را به خطر اندازد و شیطان از این فرصت استفاده کرده و شخص را شکار نماید.
امامان معصوم (ع) نیز در احترام به پیمان و وفاى به عهد میان انسانها نظیر نداشتند.
زمانى امام سجّاد علیه السلام، از یکى از یاران خویش دههزار درهم قرض خواست که هر وقت قادر باشد، بپردازد. او از آن حضرت رهن طلبید. امام نخى از عباى خود کشید و به او داد و فرمود: «این وثیقه من است تا موقع اداى دین نزد شما باشد.» گرچه قبول چنین وثیقهاى در برابر دههزار درهم براى قرضدهنده دشوار است، لیکن او با توجّه به شخصیّت امام آن را پذیرفت.
مبلغ را به ایشان تقدیم کرد و نخ را در قوطى کوچکى جاى داد. پس از چندى امام پول را تهیّه کرد و نزد طلبکار آورد و فرمود: «پولت حاضر است. وثیقه مرا بیاور.» مرد که به نخ عبا اهمّیّت نمىداد، اظهار داشت: «من نخ عبا را گم کردهام.» حضرت فرمود: «در این صورت طلب خود را از من نمىگیرى، تعهّد با شخصى مثل مرا نباید ناچیز انگاشت.» مرد به ناچار قوطى مزبور را آورد و نخ را به امام پس داد. امام نخ را گرفته و دور انداخت و بدهى خود را پرداخت نمود [4].
با این عمل به آن شخص و دیگران آموخت که یک نخ ممکن است به تنهایى ارزشى نداشته باشد، ولى وقتى نشانه تعهّد و التزام به یک پیمان باشد، آنقدر ارزنده است که مىتواند وثیقه و پشتوانه مبالغ هنگفتى درهم و دینار گردد.
یکی از پیامد های شوم بد عهدی و عمل نکردن به وعده ها از بین رفتن اعتماد عمومی به فرد است. اعتماد دیگران به ما از هر سرمایه ای برای تثبیت جایگاه اجتماعی گرانتر و پر بهاتر است.
در توصیه امیر مژمنان علیه السلام می فرماید:
«لا تَعْتَمِدْ عَلى مَوَدَّةِ مَنْ لا یُوفى بِعَهْدِهِ[5]»
بر دوستى کسى که به عهد و پیمان خود وفا نمىکند، اعتماد مکن.
شاعر می گوید:
پیر پیمانهکشِ من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمانشکنان[6]