باسمه تعالی
سریال پایتخت از همان ابتدا با بعضی ساختار شکنیها و گاه حرفهایی نو توانست جمع زیادی از مخاطبان را به سوی خود جذب کند. بخشی از این مسئله را باید در یافتن سوژههای عمومی و در عین حال جذاب برای مخاطب جست و بخش دیگر آن را در کارگردانی، بازیگردانی و حضور عواملی که ایده و سلیقهای نسبتاً نو را به کار بستند.
در قسمتها ابتدایی، این عوامل بودند که مخاطب را به دنبال خود میکشیدند اما از یک جایی به بعد این مخاطب بود که تقاضای دیدن قسمتهای جدید این سریال پرطرفدار را داشت. از همین رو با تمام مشکلات مالیِ شبکهها برای فیلمسازی، عوامل با یافتن سرمایه گذار و گنجاندن تبلیغات پیدا و پنهان در فیلم، به ساخت سریال ادامه دادند.
در سالهای گذشته هم شاهد نقدهایی هرچند اندک نسبت به مسائل و مفاهیم مطرح شده در سریال در میان مخاطبان و منتقدان بودیم اما این حجم از انتقاد که امروز به سوی این فیلم سرازیر شده آن هم در تمامی سطوح، در طیف گستردهای از کانالها و گروههای متنوع شبکههای اجتماعی و در میان طیفهای گوناگونی از مخاطبان جای اندکی تأمل دارد!
بعضی از نقدها با رویکرد فمینیستی، در کانالها و گروههای مرتبط و در میان قشر به اصطلاح روشنفکرنما راجع به مسائلی مانند مطرح شدن مسئله ازدواج زودهنگام دختران، غیرت ورزی بیش از حد (!) نقی معمولی و ... و عدم اشتغال زنان که در قالب تقابل «هما» ی قسمتهای چهارم و پنجم در مسئله اشتغال و خانه داری مطرح میشود؛ به عنوان مثال بازنمایی زنی مانند هما که بعد از تصادف و مرگ کودک خود دچار افسردگی و خانه نشینی شده را (از زبان این دست منتقدان بخوانید خانه نشین کردن زنان شاغل!) نوعی عقبگرد و تحجر میخوانند و سؤالهایی از این دست در ذهن مخاطب میکارند که چه شده هما در این دو قسمت این همه تفاوت دارد؟! چرا زنی که مستقل (!) بود الان خانه نشین شده و زیر بیرق قیمومیت همسر (!) باید زندگی کند؟!
از سویی در جمعهای مذهبی بعضی شوخیهای درج شده در فیلم، وجود بعضی کاراکترها مانند «بهتاش» – که قرار است نقش منفی فیلم و نمادی از جوان طغیانگر و کمتر مسئولیت پذیر را ایفا کند – و ... مایه تخریب این سریال محبوب در میان پیکره اصلی جامعه شده است.
به این اضافه کنید تخریب این فیلم به خاطر اشتباهاتی نظیر به کارگیری عواملی از شبکه «جم» در این سریال در میان قشر انقلابی و دلسوز را و مسائلی از این دست که نشان از هجمه گسترده نسبت به این سریال دارند.
نیک می دانیم نقد نهایی یک اثر پیش از اتمام آن نه عقلانی است و نه با قواعد اخلاق و تخصص میخواند. گرچه میتوان وجود یا عدم بعضی مسائلِ مخل یا ضروری و یا حضور بعضی ضعفها را میتوان به عنوان نقدی که تا اینجای کار وجود دارد ذکر نمود و اگر با دیده انصاف بنگریم کمتر اثری را میتوان که از خطا و ضعف مصون باشد.
جای یک سؤال اینجا خالی است؛ چرا این حجم از نقدها و تخریبها پس از شروع این قسمت از سریال پایتخت سراغش آمد؟ مگر بسیاری از این انتقادها پیش از این نیز بر این سریال وارد نبود؟! چرا تا سازمان اوج حامی مالی این فیلم و امثال آن شد، این سریال و فیلمهایی که امثال سازمان اوج حامی آن هستند در نظر بسیاری از افراد قلم به دست این همه بد و زشت و زننده شد؟! چرا...؟ و خیلی چراهای دیگر.
باید گفت تخریب یک اثر و نقدهایی که بیشتر رویکردی تخریبی دارند، آن هم پیش از پایان یافتن، نشان از تخریبی عمدی یا شبه عمد دارد. بیش از همه سازمان اوج و بواسطه آن ورود سپاه به حوزه مسائل فرهنگی و هنری ازجمله تولید فیلم و سریال را نشانه رفته است. این مسئله را به شکلی پررنگ در کانالهایی که ارتباط بیشتری با جریانهای مخالف انقلاب دارند میتوان یافت و باید از مخاطبان و منتقدان منصف دعوت کرد در این دور باطلی که هدف آن تخریب نهادها و دستگاههای انقلابی و دلسرد کردن آنها از ورود به عرصههای هنری است قرار نگیرند.
گرچه نگارنده نیز نقدهایی که در برخی موارد جدی است به این اثر تا اینجای کار و برخی آثار مورد حمایت سازمان اوج و سازمانهای مشابه دارد و معتقد است این سازمانها باید بازنگری جدی نسبت به محصولاتی که حمایت میکنند داشته باشند، اما قواعد نقد حرفهای به ما میگوید در نقد بسیاری از مسائل موجود در کارهایی که به صورت سری ساخته میشوند و حالتی سریالی دارند بهتر است اجازه دهیم کار به سرانجام برسد، بعد با ادله و قواعد علمی به نقد منصفانه آن بنشینیم.
بسیاری از این نقدهایی که اکنون به نظر میرسد وجود داشته باشد اگر در آن زمان هم موجود یا حتی پررنگتر بود باز میتوان به شکلی زیباتر و لحنی دلسوزانهتر در اختیار جوانان دلسوز و بعضاً تازه کار این سازمانها قرار گیرد تا این نیروهای خودی در ادامه راه با تجربه و دانش بیشتر و بهتری گامی را که در این مسیر پرخطر نهانده اند استوار کنند و با قدرت بیشتری راه را ادامه دهند.
از نظر نگارنده نقد این مطلب به معنای تطهیر فیلم از اشتباه و خطا نیست.
به قلم:
- حجت الاسلام و المسلمین علی قهرمانی
- رئیس مؤسسه ندای فطرت
- منتقد رسانه و عرفانهای نو ظهور
- نظریه پرداز و محقق سبک زندگی