حسین بن أبی العلاء از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«هنگامى که آدم علیه السّلام از بهشت رانده و بزمین آورده شد لکّه و خال سیاهى در صورت او پیدا شد و از سر تا پاى او را فرا گرفت آن حضرت بخاطر لکۀ سیاهى که بر تمامى اندامش پدید آمده بود بسیار اندوهگین و گریان شد، پس جبرئیل نزد آن حضرت آمده و باو گفت: اى آدم چه چیز تو را چنین بگریه در آورده است؟
جواب داد:
از این سیاهى که در بدنم پیدا شده گریانم، جبرئیل (ع) گفت: اى آدم برخیز و نماز کن که این وقت نماز نخستین است، پس آدم برخاست و نماز گزارد، آن سیاهى تا گردن او رسید (یا از صورت او تا گردنش از سیاهى پاک شد) بار دیگر جبرئیل (ع) در نوبت نماز دوم نزد آدم آمده باو گفت: اى آدم برخیز و نماز کن زیرا این زمان، وقت نماز دوّم است، آدم برخاست و نماز گزارد، و آن سیاهى تا ناف او پائین آمد، باز جبرئیل علیه السّلام در وقت نماز سوّم نزد او آمد و گفت: اى آدم برخیز و نماز بخوان که این هنگام، وقت نماز سوّم است، آدم برخاست و نماز گزارد و آن سیاهى به زانوهاى او رسید، بار دیگر جبرئیل علیه السّلام در وقت نماز چهارم نزد او آمده گفت: اى آدم برخیز و نماز بخوان که وقت نماز چهارم است، آدم علیه السّلام برخاست و نماز خواند و همچنین وقت نماز پنجم باز آمد و گفت: وقت نماز پنجم شد آدم نماز خواند و بکلّى از آن سیاهى که سراپایش را فراگرفته بود بیرون آمد، پس حمد و ثناى خداوند متعال را بجاى آورد، و در این هنگام جبرئیل علیه السّلام بآدم گفت: اى آدم حال و وضع فرزندان تو در مورد این نمازها همانند وضع توست حالى که این سیاهى را بر تن داشتى، هر کس از فرزندان تو که در هر شبانه روز پنج نوبت نماز مقرّر را بخواند از گناهانش خارج مىشود و آنچنان که تو از این لکّه سیاه بیرون آمدى.
📚ترجمه و متن کتاب من لایحضره الفقیه - 1، صفحه 320