امام صادق علیه السلام ضمن وصیت به ابو جعفرمحمد بن نعمان احول فرمود:
اِعْلَمْ أَنَّ اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَمَّا طُعِنَ وَ اِخْتَلَفَ اَلنَّاسُ عَلَیْهِ سَلَّمَ اَلْأَمْرَ لِمُعَاوِیَةَ فَسَلَّمَتْ عَلَیْهِ اَلشِّیعَةُ عَلَیْکَ اَلسَّلاَمُ یَا مُذِلَّ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا أَنَا بِمُذِلِّ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ لَکِنِّی مُعِزُّ اَلْمُؤْمِنِینَ إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُکُمْ لَیْسَ بِکُمْ عَلَیْهِمْ قُوَّةٌ سَلَّمْتُ اَلْأَمْرَ لِأَبْقَى أَنَا وَ أَنْتُمْ بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ کَمَا عَابَ اَلْعَالِمُ اَلسَّفِینَةَ لِتَبْقَى لِأَصْحَابِهَا وَ کَذَلِکَ نَفْسِی وَ أَنْتُمْ لِنَبْقَى.[1]
ترجمه:
بدان وقتى حسن بن على(علیه السّلام)را مجروح کردند،و مردم در بارۀ او اختلاف نموده.فرمانروائى را بمعاویه واگذاشت.شیعیان وقتى باو سلام میکردند میگفتند السلام علیک یا مذل المؤمنین سلام بر تو اى خوارکنندۀ مؤمنین او در جواب آنها میفرمود من خوارکنندۀ مؤمنان نیستم من عزیزکنندۀ آنهایم،وقتى دیدم توان مقابله با آنها را ندارید.مقام را باو واگذار کردم تا موجب بقاى خود و شما باشم،چنانچه خضر کشتى را معیوب کرد تا آن را براى صاحبان کشتى نگهدارد همین طور من نیز خود و شما را نگهداشتم تا میان آنها بایستم و نابود نشویم.
نکته:
- طبق تحلیل امام صادق علیه السلام علت اصلی صلح امام حسن علیه السلام ضعف یاران امام حسن علیه السلام و تنها شدن حضرت در عرصه مبارزه با معاویه بود.
- امام برای حفظ جان خود که برای معرفی اسلام ناب محمدی ضرورت داشت زنده بماند، اقدام به صلح فرمود.
- امام بعد از صلح تحمیلی، زمینه فرهنگی افشاگری علیه ظالمان را در حکوت جائران فراهم کرد.
- در زمان صلح ایشان، مسئله عمده جهان اسلام مشکلات اقتصادی نبود بلکه عمده نگرش سیاسی نسبت به مقوله حکومت بود.
- مردم زمانه به خاطر جانبداری از حکومت لیبرالی معاویه، حکومت توحیدی امام حسن علیه السلام را نپذیرفتند و همین زمینه غربت امام را فراهم کرد.
- جالب این که یارانی که امام را تنها گذاشتند بعد از عدم پایبندی معاویه به مفاد صلح نامه، به امام طعنه زدند درحالی سرزنش سزاوار خودشان بود چرا که امام به حق را یاری نکرده و او را تنها گذاشتند.
- در این روایت امام صادق علیه السلام به نقل از امام حسن مجتبی علیه السلام جریان صلح را تشبیه به خراب کردن کشتی توسط خضر علیه السلام کرد که در آیه أَمَّا السَّفینَةُ فَکانَتْ لِمَساکینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعیبَها وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفینَةٍ غَصْباً[2]، بدان اشاره شده است: (اما آن کشتی از آن مستمندانی بود که دردریا کار می کردند، پس من خواستم آن را معیوب کنم ، چون در پس ایشان پادشاهی بود که همه کشتیها را به غصب و زور می گرفت )، خضر به حضرت موسی فرمود: آن کشتی متعلق به مردم فقیری بود که بوسیله آن در دریا کسب معیشت می نمودند و چون پادشاه ظالمی در آنجا بود که هر کشتی سالمی را به زور تصرف می کرد، من خواستم کشتی آنها را معیوب کنم که پادشاه به آن طمع نبندد و آن را تصرف نکند، تا آن مردم فقیر بتوانند بوسیله کشتی لقمه نانی بدست آورند.
- اسلام در زمام امام حسن علیه السلام به مانند کشتیی بود که ظالمانی چون اموی ها اقدام به خراب کردن آن کرده بودند. واگذاری حکومت ظاهری اسلام به معاویه در واقع عیب دار کردن ظاهری حکومت با صلح تحمیلی بود ولی نتیجه این صلح حفظ حکومت باطنی بود که در شخص امام معصوم و خاندان عصمت علیهم السلام متبلور بود. امام با صلح جان منادیان اسلام و اقعی را حفظ کردند تا اسلام واقعی حفظ شود.
محمد علی فتحی
کرج، ایران کوچک
27/7/99