🔻یکی از اولیاء خدا قضیه ای نقل میکرد:
▫️شبی مشغول خواندن قرآن بودم تا رسیدم به آیه ی "إنّه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم" "همانا شیطان و بستگانش شما را میبینند ازجایی که شما آنها را نمی بینید ".
با خود گفتم: معنای ظاهری آیه معلوم است که بالاخره شیطان از جنّ است و جن در لغت به معنای پوشیده است؛ اما گویا معنای باطنی آیه را متوجه نمیشوم! در همین افکار بودم که عالَمی برایم پیش آمد و شیطان ظاهر شد و گفت: آمده ام با تو بحث کنم، پاشو بیا!
دیدم همین قدم اول باید با او مخالفت کنم، گفتم نمی آیم، تو بیا!
شیطان با همه تکبرش آمد!
یک ساعت بحث عالی فلسفه و کلام کردیم و در آخر مغلوبش کردم و پیروز بحث شدم!
به شیطان گفتم: با این همه اسم و رسمت، مغلوب شدی!
شیطان خنده ای کرد و گفت:
▫️ آقا سید! فقط خواستم یک ساعت ازعمرت را تلف کنم!
آن صحنه تمام شد! معنای آیه را فهمیدم؛ یعنی شیطان به هرکس از یک جا ضربه میزند!