فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَ «غافر:85»
امّا پس از آن که قهر ما را دیدند، دیگر ایمانشان برایشان سودى نداشت. این سنّت الهى است که در میان بندگانش جارى است. و در این جا کافران زیانکارند.
نکته :
در زمان متوکّل عباسى مردى نصرانى با زنى مسلمان زنا کرد. همین که خواستند حدّ جارى کنند آن مرد مسلمان شد. یحیى بن اکثم گفت: ایمان او مشکل را حل کرد و حدّ لازم نیست. بین آنان گفتگو شد؛ متوکّل به امام هادى علیه السلام نامه نوشت و مسأله را مطرح کرد.
امام فرمود: «یضرب حتى یموت» چون مردى کافر به زنى مسلمان تجاوز کرده، مجازات او قتل است. علما به جواب امام ایراد گرفتند و گفتند: در قرآن و سنّت چنین فتوایى نیست. بار دیگر متوکّل به امام هادى علیه السلام نامه نوشت و دلیل و سند خواست.
امام در پاسخ با استناد به این آیه فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ ... فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ نوشتند: چون آن مرد نصرانى پس از محکومیّت و هنگام مجازات ایمان آورده، ایمانش بىفایده است و حدّ از او ساقط نمىشود.[1]
[1] - تفسیر نورالثقلین.