محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

کتاب مدیریت فرهنگی از دیدگاه امام علی علیه السلام توسط انتشارات لوح سبز چاپ شد.

 این اثر نوشته یکی از طلاب محترم مدرسه علمیه امام صادق علیه السلام است که در قطع جیبی و با قیمت4000تومان در اختیار فعالان فرهنگی است. تخفیف ویژه برای مدیران کانون های فرهنگی.

شماره تماس برای خرید:

 09192655866

آنکه هم خود هم دیگران را نجات می دهد به از آنکه فقط خود را نجات می دهد.

در این خصوص روایت شده است:

 

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا فَقِیهٌ رَاوِیَةٌ لِلْحَدِیثِ وَ الْآخَرُ عَابِدٌ لَیْسَ لَهُ مِثْلُ رِوَایَتِهِ فَقَالَ الرَّاوِیَةُ لِلْحَدِیثِ الْمُتَفَقِّهُ فِی الدِّینِ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ لَا فِقْهَ لَهُ وَ لَا رِوَایَةَ»[1]؛

 از امام صادق(ع) از دو شخصی که یکی فقیه و راوی حدیث است و دیگری که فقط عابد است، سؤال شد، امام فرمود:

عالم دین‌شناس برتر از هزار عابدی است که فقیه و راوی حدیث نیست!


به همین دلیل است که سعدی در این رابطه می‌گوید:

 

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج
وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را[2]



[1] - صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد ص، محقق، مصحح، کوچه باغی، محسن بن عباسعلی،‏ ج ‏1، ص 8، قم،‏ مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.

[2] - سعدی، گلستان، باب دوم، حکایت 37.


 

 

با توجه به اینکه کشور ما در جنگ اقتصادی قرار دارند و دشمنان انقلاب و اسلام تلاش دارند مردم عزیز ایران اسلامی را از آرمان های خود نا امید کنند و متاسفانه در داخل کشور نیز یک عده خائن و بی لیاقت نتوانستند کشور را اداره نمایند و با نبود برنامه اقتصادی گره بر زندگی مردم انداخته اند، ضروری است که مؤمنین با انجام کارهایی در این شرایط دشوار، خود را مجهز و آماده نمایند.

 در این خصوص تدابیری را خدمتتان عرضه می داریم امید که با رعایت این نکات بتوانیم از این وضعیت بحران خارج شویم و دشمنان داخلی و خارج ملت را نا امید کنم ان شاء الله:

1-       با توکل بر خدای عزوجل و انجام دستورات او ایمان و اعتقاد خود را به خدای مهربان زیاد کنید و به یاد داشته باشید که روزی ما دست خداست و او می تواند بدون حساب به ما روزی برساند.

2-     تلاش شود از خرید چیزهای غیر ضروری پرهیز شود.

3-    تا می توانید قناعت کنید یعنی به کم از آنچه دارید اکتفا کنید.

4-      برنامه غذایی را سبک کنید.

5-     ذخیره از مهمترین منابع غذایی مثل نان و برنج داشته باشید.

6-     حتما مبلغی را برای خورد و خوراک کنار بگذارید و تا می توانید این بخش از حسابتان را تقویت کنید.

7-     از خرج های بی مورد پرهیز کنید.

8-     تلاش کنید اسبابی که باعث ایجاد خرج جدید می شود را کنار بگذارید.

9-      خودتان را در اجتماعات تنش زا و نا آرام کننده روحی خصوصا در مسائل اقتصادی قرار ندهید که باعث نا امیدی می شود.

10-     با صبر و شکیبایی و انجام کارهای مفید و مختلف خصوصا کارهایی که منجر به درآمد می شود و لو کار جزئی، مشغول کنید.

11-     همه اعضای خانواده را توجیه کنید که باید در مصرف صرفه جویی کنند.

12-   اسراف خراب کننده زندگی است از آن پرهیز کنید.

13-   در مصرف اولویت بندی را فراموش نکنید چیزهایی را بخرید که خیلی ضروری است.

14-    ورودی و خروجی مالی خانواده را ثبت کنید و مدیریت نمائید و مواردی که باعث تغییرات منفی شده است را حذف نمائید.

15-   با توجه به هزینه بالای درمان، از سلامتی خود و خانواده مراقبت کنید تا نیاز به دارو نداشته باشید.

16-   در موارد بیماری از داروهای گیاهی و اسلامی آن هم به وقت ضرورت و به اندازه مصرف کنید.

17-   اجناسی را بخرید که ماندگاری بیشتری دارد.

18-  اقلامی که در زندگی شما است و نیازی به آنها ندارید را بفروشید.

19-   وعده غذایی را منظم کنید و از وعده های غذایی زیاد بپرهیزید.

20-   آنها که صبر زیادی دارند از ضعیفان حمایت نمایند.

21-   در صورت امکان به نیازمندان و محرومان که وضعیت بدتری نسبت به شما دارند کمک کنید این کار درهای روزی را به سوی شما باز می کند و موفقیتتان را  در زندگی با دعای خیر آنان زیاد می کند.

 

خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی

سؤال:

آیا به هم خوردن خواستگاریها به صورت مکرر و عدم رغبت نسبت به ازدواج دلیلی بربسته بودن بخت است و اگراینچنین است چه راهکاری برای گشوده شدن بخت دراسلام پیشنهاد شده است؟

پاسخ:

دلایل عدم رغبت به ازدواج و نیز به هم خوردن عوامل مختلفی می تواند داشته باشد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1.       برخی از شرایط یک فرد ایده آل برای جنس مخالف را نداریم مثلا در خصوص فرهنگ یا اعتقادات و یا زیبایی و یا نوع پوشش و برخورد و اخلاق ایراداتی وجود دارد که همان ها باعث عدم رغبت خواستگاران به ادامه بحث ازدواج است. در این صورت باید آن نقطه ضعف را پیدا کرده و آن را برطرف نمود. برای این کار می توانید از خواستگارن گذشته و وابستگان آنها بخواهید که چه عاملی باعث ادامه ندادن بحث ازدواج شده است. ازمجموع نظرات آنها علت را پیدا کنید و در صدد رفع آن باشید.

2.       ممکن است تا تمام قضیه ازدواج دیگران را مطلع کرده باشید و تأثیرات منفی حسادت ها و چشم زخم ها تاثیر خودش را بر روند ازدواج گذاشته است . در این خصوص از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند:إِظْهَارُ اَلشَّیْءِ قَبْلَ أَنْ یَسْتَحْکِمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ[1]. یعنی آشکار کردن کاری قبل از استحکام آن باعث فاسد شدن(خراب شدن) آن می شود. اگر مبتلی به این مساله بودی در خواستگاری های بعدی مراقب باشید کسی مطلع نشود.

3.       عوامل متافیزیکی مثل سحر و جادو می تواند این خصوص مؤثر باشد که برای رفع آن چند دستور العمل را پیشنهاد می کنم برخی از این پیشنهادت درروایت اهل البیت علیهم السلام است و برخی جزو مجربات علمای اسلام می باشد:

-          مداوت بر خواند سوره یس در صبح ها

-           مداوت بر خواند سوره حشر در عصرها

-           خواندن دو رکعت نماز هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها مثل نماز صبح و بعد از دعا از بانوی همسر شایسته را بخواهید. این دستور العمل جزو مجربات است و تا یک سال هر شب انجام دهید.

-          نوشتن سوره مبارکه احزاب و انداختن آن در یک کوزه گلی و گذاشتن آن در منزل جزو مجربات می باشد.

موفق باشید

محمد علی فتحی



[1] - بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , ج 88 , ص 254

سؤال:

حکم  شرعی رد بول (Redbull) چیست؟

پاسخ:

رد بول نوشیدنی است که از منی گاو درست می شود.

با توجه به اینکه منی یا اسپرم حیواناتی که خون جهنده دارد ولو حلال گوشت باشند نجس است و خوردن نجاسات نیز حرام است، لذا خوردن این نوشیدنی حرام محسوب می شود.

 درخصوص این مساله به چند فتوا اشاره می کنیم:

 همه مراجع عظام: منی حیوانی[1]  که خون جهنده دارد، نجس است[2].

مسأله ۱۴۱: خوردن و آشامیدن چیز نجس، حرام است[3]  و نیز خورانیدن عین نجس[4] به اطفال  [5]در صورتی که ضرر داشته باشد حرام می‌باشد، بلکه اگر ضرر هم نداشته باشد بنا بر احتیاط واجب باید از آن خودداری کنند[6]، ولی خوراندن غذاهایی که نجس شده است به طفل حرام نیست[7].



[1] - خوئی، تبریزی، زنجانی: منی انسان و هر حیوانی...

[2] - مکارم: خواه حرام گوشت باشد یا حلال گوشت؛ و احتیاط واجب آن است که از منی حیوانی که خون جهنده ندارد، نیز اجتناب شود.

سیستانی: مسأله منی مرد و هر حیوان مذکّر حرام گوشتی که خون جهنده دارد نجس است و رطوبتی که از زن با شهوت خارج می‌شود و موجب جنابت اوست، به تفصیلی که در مسأله [۳۴۶] ذکر خواهد شد، در حکم منی است و بنا بر احتیاط واجب باید از منی حیوان مذکّر حلال گوشتی که خون جهنده دارد اجتناب شود.

[3] - نوری: خوردن و آشامیدن نجس و چیز متنجس حرام است..

[4] - مکارم: مانند مسکرات به اطفال نیز حرام می‌باشد و بنا بر احتیاط واجب باید از خورانیدن غذایی که نجس شده به اطفال نیز خودداری کرد، امّا آن چه بر اثر نجس بودن دست خود آنها نجس می‌شود اشکال ندارد.

[5] - فاضل: حرام می‌باشد، ولی اگر خود طفل غذای نجس را بخورد یا با دست نجس غذا را نجس کند و بخورد جلوگیری از او لازم نیست. (پایان مسأله)

[6] - بهجت: و هم چنین است چیزهایی که پاک است ولی خوردنش حرام است بنا بر احتیاط..

اراکی، نوری: اگر ضرر هم نداشته باشد باید از آن خودداری کنند..

[7] - بهجت: امّا احتیاط مستحب ّ در اجتناب است.

اراکی: از خوراندن غذاهایی که نجس شده است به طفل، بنا بر احتیاط واجب، اجتناب کنند.

گلپایگانی، صافی: مسأله خوردن و آشامیدن عین نجس مثل مردار و شراب و خورانیدن آن حتّی به اطفال حرام است بلکه باید طفل را از خوردن آن منع نمایند و خوردن و آشامیدن چیزی که نجس شده و خورانیدن آن به اشخاص بالغ و هم چنین خورانیدن متنجّسی که ضرر دارد به اطفال، حرام است و با عدم ضرر هم احتیاط مستحب ّ ترک خورانیدن به اطفال است.

خوئی، تبریزی: مسأله خوردن و آشامیدن چیز متنجّس حرام است و هم چنین است خوراندن آن به دیگری؛ و در خوراندن آن به طفل یا دیوانه، اظهر، جواز است و اگر خود طفل یا دیوانه غذای نجس را بخورد یا با دست نجس غذا را نجس کند و بخورد بی اشکال لازم نیست از او جلوگیری کنند.

سیستانی: خوراندن آن به طفل یا دیوانه جایز است..

(کلمه «بی اشکال» در رساله آیت اللّه سیستانی نیست)

زنجانی: مسأله خوردن و آشامیدن چیز نجس یا متنجس حرام است و هم چنین خوراندن آن به دیگری در صورتی که ضرر داشته باشد، و نیز خوراندن چیز مست کننده و چیزی که حیوانی مانند موش در آن مرده باشد، هر چند ضرر نداشته باشد؛ بلکه بنا بر احتیاط واجب باید از خوراندن سایر اشیاء نجس یا متنجس نیز خودداری کرد. خوراندن چیز مضرّ و چیز مست کننده به طفل یا دیوانه حرام است و اگر طفل یا دیوانه خود به خوردن آن اقدام کند، بر ولی ّ او لازم است از وی جلوگیری کند و در غیر این دو صورت، ظاهراً خوراندن چیز نجس جایز است و جلوگیری از آن بر ولی ّ لازم نیست.

در سال 88 که مشرف شده بودم به زیات امام رضا علیه السلام، در بازار رضای مشهد مقدس قدم می زدم که موسیقی مبتذل جوانی که از موبایلش شنیده می شد دلم رو نا آرام کرد.

به سمت جوان رفتم وگفتم:

سلام جوون چرا موسیقی حرام؟

جوان: مگه حرامه؟

گفتم :بله حرامه مخصوص مجالس لهو و لعبه همه مراجع فتوای حرمتشو دادن.

به جون گفتم:

بچه کجایی؟مشهدی هستی یا زائری؟

گفت:بچه اصفهانم وزائر.

گفتم: فکر کن امام رضا علیه السلام یک نامه برات فرستاده که فلانی از اصفهان پاشو و به زیارت من بیا و شما هم جواب آقا رو دادی و اومدی و حالا تو خونه امامی بعد شما تو محضر امام موسیقی حرام بذاری چه اتفاقی می افته؟ فکر می کنی امام خوشحال می شه؟

سکوت دوربری های جوان رو گرفته بود و نم نم اشک از چشمانش سرازیر شد و گفت:

ببخشید آقا غلط کردم.

گفتم:از امام معذرت بخواه و رسم مهمانی رو بجا بیار و بدون امام هر لحظه ما رو می بینه.

دوستان در دعای اذن دخول حرم امام رضا علیه السلام می خوانیم:

اشهد انک تری موضعی وتسمع کلامی وترد سلامی...

یعنی : شهادت می دهم ای امام رضا که شما جایگاه من را می بینید و صدایم را می شنوید و سلامم را جواب می دهید...

دوستان دقتت کنیم که این سه ویژگی مخصوص امام رضا علیه السلام نیست بلکه امام زمان علیه السلام نیز ما ر ا می بینند و صدای ما را می شنوند و سلام ما را پاسخ می دهند.

بیایید در محضر امام معصیت نکنیم.

امام کاظم علیه السلام در وصیتی فرمودند:

من احتفر لأخیه بئراً سقط فیها[1].

 کسی که برای برادر خویش چاهی بکند خود در آن خواهد افتاد.

مردی در اصفهان با عصا به همسرش زد و اتفاقاً در اثر این ضربه از دنیا رفت. مرد که قصد کشتن همسرش را نداشت و از طرفی از بستگان او هراسناک بود با شخصی مشورت کرد تا او را کمک فکری دهد تا از این گرفتاری نجات یابد.

آن مرد به او پیشنهاد کرد جوان زیبایی را به منزل برده و در کنار آن زن به قتل برسان. وقتی بستگان همسرت تو را مورد سؤال قرار دادند بگو این جوان با زوجه من۸ مباشرت داشته است و هر دو را کشتم. مرد ساده لوح قبول کرد و جوانی را به منزل آورد و به قتل رساند.

وقتی اقوام زن از حادثه قتل همسرش سؤال کردند آنچه را که از آن مرد در مشورت فرا گرفته بود بیان کرد و بستگان زن قانع شدند و بلکه او را تحسین کردند.

مرد حیله گری که در مشورت طرح قتل آن جوان را داده بود خود جوان زیبارویی داشت که شب به منزل نیامد. به نزد آن مرد رفت و پرسید آنچه گفتم عمل کردی؟

پاسخ داد: آری.

گفت: ببینم جوانی را که به قتل رسانده ای چه کسی بوده است؟ همین که نظر کرد دید پسرش را به توصیه او به قتل رسانده است. از

این حادثه پریشان شد و خاک بر سر می‌ریخت. امّا کار از کار گذشته بود و فهمید چاهی که کَند خود در آن افتاد[2]!

چاه نکَن بهر کسی

اول خودت دوم کسی

دو عبرت بزرگ در این حادثه نهفته است که هر دو قابل توجه است: مشورت با افراد ناصالح و بدخواهی برای دیگران.

 



[1] - بحار الأنوار , ج 75 , ص 204

[2] - منتخب التواریخ، ص ۵۰۷،عبرت های ماندگار - صفحه ۱۸

 


یکی از چیزهایی که برای دوام زندگی زناشویی مرد و زن به آن نیاز دارند اظهار محبتی است که از طرف هر کدام از آنها به یکدیگر منتقل می شود.

این اظهار محبت ممکن است به شیوه های مختلف زبانی، لمسی، و... باشد.

اگر کسی نسبت به همسرش محبت  نداشته باشد به یک نوع بیماری که مثل موریانه هست و ریشه درخت زندگی را از ته می خورد مبتلا شده است و آن موریانه «بدبینی» است.

وقتی زن و مرد از طرف عشق خود محبت نبینند و صرفا زندگی آنها تبدیل به کامجویی تکراری جنسی گردد به زودی آن دو به هم بد بین شده و احساس خواهند کرد که همسرش او را دوست ندارد و دوستی او فقط برای ارضای شهوت بوده است.طبیعی است در این موقع زندگی روح نخواهد داشت و مرگ به سراغ عشق خواهد آمد.

بیشتر جدایی ها ناشی از همین قضیه است و نیز بیشتر قتل های غیرتی که مرد یا زن به خاطر اینکه دوست ندارند همسرشان با کس دیگری آشنا شده باشد و یا به غیر او دل ببندد ناشی از همین بد بینی است. همان بدبینیی که اگر زن وشوهر به هم محبت صادقانه و بی غل وغش می کردند هرگز به وقوع نمی پیوست.

به این روایت توجه کنید:

 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:

 قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً.[1] 

حدیثی که عربی آنرا خواندید مرحوم کلینی محدث بزرگ شیعه در کتاب کافی خود از رسول خدا نقل کرده است.

ترجمه حدیث:

امام صادق علیه السلام می فرماید:رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

سخن مرد به زنش مبنی بر اینکه «دوستت دارم » هرگز از دلش بیرون نمی رود.

توجه:

دقت کنید که منظور از (دوستت دارم)گفتن جمله ای است که از ته دل و از روی راستی باشد.

شاید کسی بگوید  بارها این جمله را نسبت عشقم می گویم ولی احساس عشق ماندگار را در دلم نسبت به همسرم ندارم؟!

در جواب باید گفت که :

احتمالا (دوستت دارم)همراه بانیت پاک و عشق راستین نبوده و صرفا به خاطر جلب محبت موقت از زبان رانده شده است و الا از قدیم گفته اند:

هرچه از دل برآید بر دل نشیند.  

غافل از این نکته نباشیم که حتی الکی گفتن جمله (دوستت دارم) تاثیر خود را می گذارد ولی اگر از روی صدق گفته شود محشری بپا می شود.



[1] - الکافی، ج‏5، ص: 57


عن رسول الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:


 إِذَا أَحَبَّ اَللَّهُ عَبْداً نَصَبَهُ فِی قَلْبِهِ نَائِحَةً مِنَ اَلْحُزْنِ فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ وَ إِذَا أَبْغَضَ اَللَّهُ عَبْداً نَصَبَ لَهُ فِی قَلْبِهِ مِزْمَاراً مِنَ اَلضَّحِکِ وَ مَا یَدْخُلُ اَلنَّارَ مَنْ بَکَى مِنْ خَشْیَةِ اَللَّهِ حَتَّى یَعُودَ اَللَّبَنُ إِلَى اَلضَّرْعِ وَ لَمْ یَجْتَمِعْ غُبَارٌ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَ دُخَانٌ مِنْ جَهَنَّمَ فِی مَنْخِرَیْ مُؤْمِنٍ أَبَداً.[1]


ترجمه:


هر گاه خداوند بنده‌اى را دوست بدارد،وسیلۀ اندوهى در دلش قرار مى‌دهد،زیرا خداوند هر دل اندوهگینى را دوست دارد. و هر گاه بنده‌اى را دشمن دارد،سازى از خنده در دلش قرار مى‌دهد،و کسى که از خوف خدا گریه کند،داخل دوزه نمى‌گردد،مگر شیرى که از پستانى خارج شده،به آن باز گردد(چون این فرض محال است پس چنان بنده‌اى به دوزخ نمى‌رود)و هرگز غبار در راه خدا و دود جهنّم در بینى مؤمن جمع نمى‌گردد.

توضیح:

گاهی خدای مهربان بنده اش را از سر محبت و عشق گرفتار می کند و در دل او غصه می اندازد تا به سوی او انابه کند. 

این حالت زمانی اتفاق می افتد که غبار غفلت از خدا ، بر قلب مؤمن بنشیند و به خاطر رعایت نکردن ارتباط با خدا، در مسیر رشد قرار نگیرد. 

خدای مهربان چون کمال بنده اش را خواهان است، به روش های مختلف او را متنبه می کند تا تضرع و زاری نماید تا آن ارتباط تعالی بخش تحقق یابد.

گریه نشان بر قراری ارتباط بنده با مولایش می باشد.

اما اگر کسی به خاطر گناهان زیاد و یا اعتقاد ناپاک از چشم خدا بیفتد خدای مهربان او را رها می کند تا در دار دنیا تمتع کند و مشغول شادی دنیا شود تا از آنچه خدا برای مؤمنین آماده کرده دور شود.

 این کار خدا به این جهت است که خدای عزوجل می داند که به  این بنده اگر فرصت دوباره برای بازگشت دهد، باز دست از گناه بر نخواهد داشت لذا از همان ابتدا اسباب دوری او از خودش را فراهم می کند و بنده با اختیار خدا به جای خدا دنیا و لذات فانی پذیر آن را انتخاب می کند.


[1] -  إرشاد القلوب , ج 1 , ص 96


سؤال:

 لعان چه جایگاهی در فقه اسلامی دارد و کاربرد آن چیست؟ فتوای رهبرری در این زمینه چیست؟

پاسخ:

«لعان» به معنای دور کردن از خود و راندن است، و این در مواردی است که مرد همسر خود را متهم به زنا یا نفی ولد کند، و زن ادعا دارد فرزند از آنِ شوهرش می‌باشد. وقتی لعان تحقق یافت، قاضی، بین آن دو جدایی می‌اندازد به گونه‌ای که برای همیشه بر یگدیگر حرام می‌شوند. بعد از این جدایی زن باید برای ازدواج مجدد، عده نگه‌دارد. در شرایط مختلف، زن باید عده‌های متفاوتی داشته باشد و در جایی مانند لعان که نکاح با فسخ(نه طلاق) از بین می‌رود، گفته‌اند که عدۀ چنین زنانی همانند زنان مطلقه است؛ یعنی به اندازۀ سه طُهر(پاکی از خون حیض) باید عده نگه‌دارند.(1)

در خصوص سؤال یاد شده در فتاوای معظم له چیزی نیافتیم ولی با توجه به رساله امام راحل مطالبی در این زمینه حضورتان ارسال می گردد:

اگر کسى مسلمانى را متّهم به فحشا کند، ولى شاهد نداشته باشد، بر متّهم کننده هشتاد ضربه شلّاق به عنوان حدّ «قذف» زده مى‏شود. «2»
اگر مردى همسر خود را متهم به فحشا کند یا کودکى را که از همسرش متولّد شده فرزند خود نداند، ولى زن ادعاى شوهر را تکذیب و انکار نماید، باید نزد حاکم شرع بروند و در حضور او، «لعان» کنند.


کیفیت لعان به این ترتیب است:


1- هر دو در حضور حاکم شرع، به حالت قیام مى‏ ایستند.
2- مرد پس از تکرار ادعاى خود، چهار بار مى‏گوید: «اشْهِدُ بِاللَّهِ انّى‏ لَمِنَ الصَّادِقینَ فیما قُلتُ»؛ یعنى: خدا را گواه مى‏گیرم که در ادعاى خود (نسبت به زنا یا نفى ولد) صادق و راستگو هستم.
3- سپس یک بار مى‏گوید: «لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَىَّ انْ کُنْتَ مِنَ الْکاذِبینَ»؛ یعنى: اگر در ادعاى‏ خود دروغگو باشم، لعنت خدا بر من باد.
4- اگر زن ادعاى مرد را قبول نداشته باشد، چهار بار مى‏گوید: «اشْهِدُ بِاللَّهِ انّهُ لَمِنَ الکاذِبینَ فى‏ مَقالَتِهِ»؛ یعنى: خدا را گواه مى‏گیرم که او (شوهر) در ادعاى خود دروغگواست.
5- آن گاه مى‏گوید: «انَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَىَّ انْ کانَ مِنَ الصَّادِقینَ»؛ یعنى: اگر او در ادعاى خود راستگو باشد، خشم خدا بر من باشد. «3»


آثار لعان‏:


اگر لعان باشروط مقرّر و به طور صحیح، انجام پذیرد و حاکم شرع به صحّت آن حکم دهد، آثار ذیل را به دنبال خواهد داشت:

1- به هم خوردن عقد نکاح و جدایى بین زن و شوهر (بدون طلاق)؛
2- حرمت ابدى، یعنى: آن زن و مرد هیچ گاه به یکدیگر حلال نمى‏شوند، حتى با عقد مجدّد.
این دو اثر در هر «لعان»- چه در قذف باشد و چه در نفى ولد- وجوددارد.
3- در لعان، براى قذف، حدّ قذف از مرد و حدّ زنا از زن ساقط مى‏گردد. پس اگر مرد به دنبال قذف، لعان کرد، ولى زن از لعان خوددارى نمود، مرد از حدّ قذف نجات مى‏یابد و به زن حدّ زنا زده مى‏شود؛ زیرا لعان مرد به منزله چهار شاهد عادل است.
4- در لعان براى نفى ولد، نسبت بین آن بچه و مرد و خویشاوندان او قطع مى‏شود و از همدیگر ارث نمى‏برند، ولى نسبت میان بچه ومادرش و خویشاوندان او قطع نمى‏شود و از همدیگر ارث مى‏برند. «4»


پی نوشت:

1- به نقل از سایت اسلام کوئست

2- تحریر الوسیله، ج 2، ص 474- 476، مسائل 3، 2 و 4.

3- تحریرالوسیله، ج 2، ص 361 و 362، مسائل 11- 15.

4- همان، ص 362، مسأله 16.