سوال:
آیا جایز است زکات فطره را در امور فرهنگی و مذهبی که باعث نشر معارف دین می شود صرف کرد؟
جواب:
صرف زکات فطره در راه نشر معارف دین اشکال ندارد؛ ولی بهتر است آن را به فقیر بدهند.
منبع:نرم افزار رسائل/آیت الله العظمی خامنه ای/استفتائات/جدیدترین استفتائات/احکام زکات/زکات فطره/مصرف زکات فطره
به روایت زیر دقت کنید:
ثَوَابُ الْأَعْمَالِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عِیسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْعُمَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی الْمَرَضِ یُصِیبُ الصَّبِیَّ قَالَ کَفَّارَةٌ لِوَالِدَیْهِ.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج78، ص: 186.
ترجمه:
امیرالمؤمنین علیه السلام درباره کودکی که مبتلا به بیماری شده است فرمودند: کفاره گناه والدینش می شود.
نکته:
1- این روایت علت بیماری فرزند را پاک شدن گناه والدین بیان نمی دارد چنانچه برخی جاهلان چنین برداشتی کرده اند و حتی این فرموده حضرت را خلاف حقوق بشر دانسته اند.
2- در روایت به علت بیماری اشاره نشده است و اگر دقت شود فعل یصیب به صورت مجهول آمده تا علت بیماری فرزند اشاره نشده باشد.
3- والدین به خاطر پرستاری از فرزندشان که یک انسان است بدون اجر نمی مانند و پاداش الهی به خاطر حمایت فردی از بشر، این است که گناهانشان را می ریزد.
4- این روایت اتفاقا درباره حمایت ازحقوق بشر است.
آداب جماع و فرزند آوری از منظر اسلام
رسول خدا صلی الله علیه و آله به على بن ابى طالب علیه السلام چنین سفارش کرد:
اى على! چون عروس را به خانه تو آورند وقتى نشست کفش او را بکن و پایش را بشو و آبش را به در خانهات بریز که چون چنین کنى خدا از خانه ات هفتاد هزار رنگ فقر را ببرد و هفتاد هزار رنگ برکت در آن درآورد و هفتاد هزار رحمت بر تو فرو فرستد که بر سر عروس بچرخد تا برکت آن به هر گوشه خانهات برسد و خدا عروس را از جنون و خوره و پیسى امان دهد که به او رسند تا در آن خانه است و عروس را تا یک هفته از دوغ و سرکه و گشنیز و سیب ترش منع کن.
على علیه السلام عرض کرد:
یا رسول اللَّه! چرا او را از این چهار چیز منع کنم؟
فرمود: چون رحم از این چهار عقیم شود و اولاد نیاورد و حصیر کف خانه از زن نازاد به است.
على علیه السلام عرض کرد:
چطور سرکه از او منع کند؟
فرمود :چون بر سرکه حائض گردد هرگز پاک نشود به طور کامل و گشنیز حیض را برانگیزد در درون او و زایش را سخت کند و سیب ترش حیض را ببندد و مایه درد شود.
سپس فرمود:
اى على ! با زنت اول و میانه و آخر ماه مجامعت مکن که دیوانگى و خوره و گیجى بدو شتابند و به فرزندش.
بعد از ظهر جماع مکن که اگر فرزندى آورید قیچ باشد و شیطان به قیچى انسان شاد است.
نزد جماع سخن مگو که اگر فرزندى شود از گنگى در امان نیست.
مبادا کسى به فرج زنش بنگرد و باید وقت جماع دیده بر هم نهد زیرا نظر به فرج مایه کورى فرزند است.
اى على! با زنت به عشق زن دیگرى مجامعت مکن که می ترسم اگر فرزندى شود مخنث[1] و زن منش و گیج باشد.
هر که با زن خود در بستر جنب است قرآن نخواند که می ترسم آتشى از آسمان فرود آید و هر دو را بسوزاند.
اى على ! جماع مکن جز آنکه خودت دستمالى داشته باشى و زنت دستمال دیگر با یک دستمال خود را پاک نکنید که شهوت بر شهوت افتد و مایه دشمنى است میان شما و شما را به جدائى و طلاق کشد.
ایستاده جماع مکن که کار خران است و اگر فرزندى شود در بستر بشاشد چون خر که در هر جا بشاشد.
در شب فطر جماع مکن که اگر فرزندى شود بسیار بد باشد.
در شب عید قربان جماع مکن که فرزند شش انگشت آید یا چهار انگشت.
زیر درخت بار دار جماع مکن که فرزند جلاد و آدم کش و کدخدا آید.
در برابر پرتو آفتاب جماع مکن، مگر با روپوش بر هر دو که اگر فرزند شود در سختى و فقر باشد تا بمیرد.
میان اذان و اقامه جماع مکن که فرزند خونخوار آید.
اى على! چون زنت آبستن باشد بی وضوء با او جماع مکن که فرزند کوردل و بخیل آید.
در نیمه شعبان جماع مکن که فرزند شوم و با خال چهره آید.
در آخر ماه دو روز از آن مانده جماع مکن که فرزند گمرک چى و معاون ظالم آید و جمعى از مردم بدستش هلاک شوند.
بر سر پشت بامها جماع مکن که فرزند منافق و ریاکار و بدعتگذار آید.
چون قصد سفر دارى در شب جماع مکن که فرزند ولخرج آید.
رسول خدا این آیه را خواند : إِنَ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِین. به راستى اسراف کاران برادران شیاطین باشند[2].
چون در سفرى رفتى تا سه شب و روز جماع مکن که فرزند معاون هر ظالم بر تو آید.
اى على ! شب دوشنبه ملازم جماع باش که اگر فرزندى آید حافظ قرآن و راضى به قسمت خدا باشد.
اى على! اگر شب سه شنبه جماع کنى و فرزندى آید پس از شهادت به شهادتین شهادت روزیش باشد و خدا با مشرکانش کیفر نکند و بوى دهانش خوش باشد و رحم دل و با سخاوت و پاک زبان از غیبت و دروغ و بهتان است.
اگر شب پنجشنبه جماع کنى و فرزندى آید حاکمى از حکام گردد یا عالمى از علماء .
در روز پنجشنبه ظهر هنگام که آفتاب در وسط آسمان است فرزند که آید تا پیر شود شیطان به او نزدیک نگردد و با فهم باشد و در دین و دنیا سلامت روزیش گردد.
در شب جمعه باشد و فرزند آید سخنور و گویا و زبان آور شود و در روز جمعه پس از عصر باشد و فرزند آید معروف و مشهور و دانشمند گردد.
در شب جمعه بعد از نماز عشاء باشد امید فرزندى می رود که از ابدال[3] باشد ان شاء اللَّه.
اى على! در ساعت اول شب با زنت جماع مکن که اگر فرزندى شود بسا باشد جادوگر و دنیا طلب در آید.
اى على! این سفارش مرا به یاد نگهدار چنانچه من از جبرئیل نگهداشتم[4].
سیره شهدا
صدایمان ضبط می شود
یادم می آید سالها قبل از جبهه رفتن نادر روزی تمام اعضاء خانواده دور هم جمع بودیم. در اتاق نشسته و در حال صحبت کردن بودیم ناگهان دیدیم که صدای خودمان را می شنویم به عقب برگشتیم نادر را دیدم که کنار ضبط صوت نشسته است و صدایمان را ضبط کرده است گفت به صحبتهایتان گوش کنید و ضبط را روشن کرد وقتی حرفهایمان را شنیدیم همه ناراحت شده بودند که چرا حرفهای بیخودی زده ایم نادر با این کار می خواست بگوید از این حرفها نزنید صحبت بکنید که برای آخرت شما مفید باشد بعد نادر گفت:
تمام حرفهای شما ضبط می شود و در نزد خداوند محفوظ است مراقب اعمال و صحبتهایتان باشید.
شهید نادر رضایی
منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 32000 شهید استانهای خراسان
نماز به عنوان امام اعمال و سرآمد آنها است و فاصله بین کفر عملی و ایمان ترک نماز است. بسیاری به دلایل مختلف این واجب الهی را ترک کرده اند در حالی که این عبادت به عنوان عامل بزرگ بازدارندگی در برابر گناهان محسوب می شود.
در بین روایات ترهیبی( ترساننده از عقوبت گناهان) این روایت از بهترین فرموده های خاندان عصمت درباره ترک نماز است. کافی است یک در صد احتمال دهیم این خبر واقعیت داشته باشد.
ترجمه حدیث:
حضرت فاطمه (ع)، سرور زنان، دختر پیامبر- که درود خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد- از پدرش محمّد (ص) پرسید:
پدرجان! سزاى مردان و زنانى که نماز خود را سبک بشمارند چیست؟
فرمود: ای فاطمه! هر مرد و زنى نماز خود را سبک بشمارد خداوند او را به پانزده خصلت دچار مى کند:
شش خصلت در دنیا و سه خصلت هنگام مرگ و سه خصلت در قبر و سه خصلت در قیامت هنگامى که از قبر خارج مى شود.
امّا خصلتهائى که در دنیا به او مى رسد:
خداوند عمرش را بى برکت مى کند، و برکت از روزیش بر مى دارد، و سیماى شایستگان را از چهره اش محو مى کند، و در برابر کارهایش پاداشى به او نمى دهد، و دعایش را به آسمان بالا نمى برد، و ششم اینکه از دعاى شایستگان بهره اى ندارد.
امّا خصلتهائى که هنگام مرگ به او مى رسد:
نخست اینکه با خوارى مى میرد، دیگر آنکه گرسنه جان مى سپارد، و سوّم آنکه با حال تشنگى از دنیا مى رود بگونه اى که اگر تمام نهرهاى دنیا را به او بخورانند سیراب نمى شود.
امّا خصلتهائى که در قبر به او مى رسد:
اوّل آنکه خداوند فرشته اى بر او مى گمارد که پیوسته او را در قبر حرکت مى دهد، دیگر آنکه قبر را بر او تنگ مى گرداند، و سوّم آنکه قبرش تاریک مى گردد.
امّا خصلت هائى که روز قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر به او مى رسد:
نخست آنکه خداوند فرشته اى بر او مى گمارد که او را در برابر چشم مردم به صورت روى زمین مى کشد. دوّم آنکه حساب او را سخت مى گیرند، و سوّم آنکه خداوند به او نظر نمى کند و او را پاک نمى سازد و عذابى دردناک خواهد داشت.
متن عربی حدیث:
عن سیدة النساء فاطمة ابنة سید الأنبیاء صلوات اللَّه علیها و على ابیها و على بعلها و على أبنائها الأوصیاء أنّها سألت أباها محمّدا صلّى اللَّه علیه و آله فقالت:
یا أبتاه ما لمن تهاون بصلاته من الرّجال و النّساء؟ قال صلّى اللَّه علیه و آله: یا فاطمة من تهاون بصلاته من الرّجال و النّساء ابتلاه اللَّه بخمس عشرة خصلة، ستّ منها فی دار الدّنیا و ثلاث عند موته و ثلاث فی قبره و ثلاث فی یوم القیامة إذا خرج من قبره.
فأمّا اللّواتی تصیبه فی دار الدّنیا فالأولى یرفع اللَّه البرکة من عمره و یرفع اللَّه البرکة من رزقه و یمحو اللَّه (عزّ و جلّ) سیماء الصّالحین من وجهه، و کلّ عمل یعمله لا یوجر علیه و لا یرفع دعاؤه الى السّماء، و السّادسة لیس له حظّ فی دعاء الصّالحین، و امّا اللّواتی تصیبه عند موته فأوّلهنّ أنّه یموت ذلیلا و الثّانیة یموت جائعا و الثّالثة یموت عطشانا فلو سقی من انهار الدّنیا لم یرو عطشه. و امّا اللّواتی تصیبه فی قبره فأوّلهنّ[1] یوکّل اللَّه به ملکا یزعجه فی قبره و الثّانیة یضیّق علیه قبره، و الثّالثة تکون الظّلمة فی قبره، و أمّا اللّواتی تصیبه یوم القیامة إذا خرج من قبره فأوّلهنّ أن یوکّل اللَّه به ملکا یسحبه على وجهه و الخلائق ینظرون إلیه و الثّانیة یحاسب حسابا شدیدا و الثّالثة لا ینظر اللَّه إلیه و لا یزکّیه و له عذاب ألیم[2].