محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

به مناسبت میلاد بانوی نور و بانی نور حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها مقاله زیر که رتبه چهارم همایش سبک زندگی حضرت فاطمه معصومه سلام الله به میزبانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج حائز شده است را خدمت همه محبین خاندان عصمت تقدیم می کنم.

 شما می توانید کل مقاله را در این پست ببینید و یا اینکه فایل pdf آن را با کلیک روی عکس دانلود کنید.

چکیده:

 

 

یکی از بانوان مقدس عالم ، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است. زوایای شخصیتی ایشان برای عاشقان اهل البیت علیهم السلام به اجمال بیان شده است.طهارت وعصمت این بانوی مقدس یکی از مباحث مهم مربوط به حوزه شخصیت ایشان است. با اثبات طهارت وعصمت ایشان،جایگاه حضرت برای همگان روشتنر شده و تبعیت ودلدادگی به ایشان به اوج خواهد رسید. به باور ما عصمت وی هم در علم و هم در عمل خود را نشان داده است.در مقاله حاضر به دلایل طهارت و عصمت ایشان پرداخته شده است و در حد ممکن نشانه هایی از این دو ویژگی طرح گردیده است.

 

 

کلید واژه

 

 

مفهوم شناسی عصمت وطهارت ، عصمت علمی  و عملی، طهارت ذاتی ،وجوب بهشت،زیارتنامه

 

 

مقدمه

 

 

یکی از زیباترین و بزرگترین جلوه ای الهی در روی زمین که به آسمانیان نو رافشانی می کند،حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها دختر امام موسی بن جعفر علیهما السلام و خواهر امام رضا علیه السلام است. ویژگیهای شخصیتی ایشان ممتاز بوده وهمین،وی را در مقامی قرار داده که مدفنش را «آشیانه اهل البیت»( مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏،1403 ق‏:214)کرده است.

 

 

از عناوین والقاب برجسته آن بانوی بزرگوار«معصومه»می باشد. با توجه به اینکه تعداد معصومین علیهم السلام در مکتب اهل البیت علیهم اسلام بیش از چهارده تن نیست،چگونه عنوان عصمت داری حضرت فاطمه معصومه(س)توجیه می شود؟

 

 

آیا مفهوم معصومه با عصمتی که در اهل البیت وجود دارد تفاوت دارد؟ آیا دلایل و نشانه هایی بر عصمت ایشان موجود است؟ آیا رابطه ای بین طهارت آن بانو و عصمتشان وجود دارد؟ دلایل طاهره بودنشان چیست؟

مقاله پیش رویتان به تببین شخصیت آن بانو از زاویه طهارت وعصمت می پردازد.

یکی از سؤالات مهم مردم و نیز طلاب جوان درباره تاریخچه، منشأ، ضرورتها، باید ها و نباید ها، دائم یا مقطعی بودن لباس روحانیت است.

در این باره مباحث زیادی بیان شده که شاید بتوانم در برخی پست ها به شبهات و سؤالات پیرامون آن پاسخ بدهیم.

یکی از نویسندگان خوب حوزی جناب آقای عالم زاده نوری به صورت مستوفی به بحث در این خصوص پرداخته اند که در ادامه پیشنهاد می دهم فایل کتاب ایشان را با کلیک روی عکس دانلود کنید.



کلید واژه های مهم:

علقه ازدواج، رابطه جنسی، حریم ویژه، تک بعدی، لذت جنسی، غیرت، غیور، دین ، مهریه، ترس، شجاعت، قلب وارونه، شناخت تفصیلی به خدا ، زندگی عزتمندانه، راه حل نهایی،  طلاق

 

شروع تحلیل:


وقتی زنی به همسری مردی در می آید در واقع با عُلقه ازدواج ، مخصوص هم می شوند. این یک قاعده و اصل ارزشی است که تمام انسانهای پاک سرشت و آگاه به آن پایبند هستند.

 آنها می توانند نزدیکترین رابطه ها را باهم داشته باشند رابطه ای که کسی جز خودشان از آن مطلع نباشد.

ازدواج یک حریم ویژه بین مرد و زن ایجاد می کند. مرد باید نهایت دفاع و حمایت از زن خود را داشته باشد و زن نیز باید نهایت احترام و عاطفه و مهربانی و همکاری را در طول زندگی با شوهر خود انجام دهد.

کسانی که به زندگی زناشوئی تک بعدی نگاه می کنند و ازدواج را صرفا برای رسیدن به اوج لذت جنسی با همسر خود می دانند نمی توانند در مسیر زندگی با هم کنار بیایند.

مردی که فقط به خاطر ارضای جنسی با زنی ازدواج می کند کاری به رفتارهای زن و شیوه سلوک و زندگی او نخواهد داشت زیرا او دنبال درد سر نیست. چنین مردی فقط از همسرش رابطه جنسی می خواهد که آن هم حاصل می شود.

این نگرش تک بعدی، باعث می شود اگر زن بی حجاب و یا با آرایش و یا با ناز و کرشمه جلوی مرد غریبه ای ظاهر شود نه تنها عکس العملی نشان ندهد ، بلکه زنش را تشویق به آن کار کند.  

این روحیه نشان مرگ مساله غیرت در مرد است که نتیجه آن وارونه شدن قلب او است.

منظور از وارونه بودن قلب این است که دل چنین مردی به جای اینکه حق را بپذیرد باطل را می پذیرد و بجای اینکه سمت آب گوارا رود ، به سمت آب شور و کثیف و گل آلود می رود.

به این نکته فرموده پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اشاره دارد:‏ إِذَا لَمْ یَغَرِ الرَّجُلُ فَهُوَ مَنْکُوسُ‏ الْقَلْب‏[1]. یعنی: وقت یمردی غیرت نشان ندهد پس بدان قلب او وارونه شده است.

 

بد نیست درباره غیرت توضیحی بدهم:

غیرت از کلمه غیر ساخته شده و به معنی این است که فرد نسبت به ناموس خود، چنان عکس العمل و حمیّتی نشان دهد که نتواند ارتباط غیر خودش با همسرش را تحمل کند.

در باره خدای عزوجل و غیور بودنش این نکته جای بیان دارد:

خدا نسبت به بندگانش حساس است و نمی خواهد که این بنده اش رابطه اش از او قطع گردد و نصیب شیطان که دشمن خداست شود به همین خاطر بسیاری از چیزها را بر بندگانش حرام کرده تا از او دور نشوند.

در این باره امام صادق علیه السلام می فرماید:

إنّ اللَّه غیور یحبّ کلّ غیور و لغیرته‏ حرّم‏ الفواحش ظاهرها و باطنها[2].

خدا غیرتمند است و هرغیرتمندى را دوست دارد، و چون غیرت دارد کارهاى زشت آشکار و پنهان را حرام کرده است.

برخی مردان با ادعای آزادی و زنانی نیز با همین شعار شیطانی، دست از آزادگی می شویند و لذا در پی لذت زود گذر دنیا، بردگی نفس و شیطان را قبول می کنند لذا می بینیم که اینان به مساله حجاب که حکم خداست توهین کرده و حامیان آن را مسخره می کنند.

این نوع از طغیان گری و نبود غیرت در مرد، نشان بیماری دل او است و حتما باید با یک روانشناس دینی مشورت کند.

گاهی مردان به دلیل ضعیف النفس و یا شجاع نبودن از بر خورد با زن بی حجاب صرف نظر می کنند. برای این مردان پیشنهاد می شود که در تقویت ایمان خود آن هم با روش شناخت تفصیلی به صفات خدای عزوجل، خود را تقویت کنند چون منشأ شجاعت، علم و آگاهی به خدای عزوجل و توجه تام به خواست او و تسلیم شدن در برابر اراده او است.

برخی مردان به دلیل گرو بودن و اسیر شدنشان به دست زن آن هم با مهریه سنگین، رغبتی به برخورد با بی حجابی همسر خود ندارند . آنان می ترسند اگر برخوردی شود زن مطالبه مهریه کند و چون ناتوان از پرداخت مهریه است و ترس دارد که دچار درد سر شود، می پسندد که خون دل خورده و سکوت کند.

به این مردان باید گفت: شما چه سکوت کنید و چه نکنید شرعا زیر دین مهریه زنتان هستنید حال که نمی توانید از زیر دین این زن خرج شوید لا اقل عزتمندانه زندگی کنید. با همسرتان برخود محترمانه و مؤدبانه و از سر دلسوزی داشته باشید و استدلال برای خوب بودن حجاب بیاورید و او را تشویق کنید و اگر در نهایت با همه روش های خوب، آن زن زیر بار حکم خدا نرفت او را طلاق دهید. چون ادامه زندگی با شخصی که پایبند به حکم خدا نیست جز ذلت چیزی ندارد شما می توانید با ازدواج با یک زن مؤمنه به آرامش دست یابید. شاید شما فکر کنید من دعوت به طلاق می کنم؟ نه این درست نیست من راه نهایی را گفتم و طلاق در هر حال بد می دانم جز در موقع ناچاری که نیکو است.

خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی


پی نوشت:

[1] - مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص: 237

[2] - الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 529

دیدی بعضیا همش دنبال اینن که عیب وایرادی پیدا کنن و زود عَلَمِش کنن و بعد تازه شروع می کنن به تفسیر و توضیح اون عیب و بعد فحش و ناسزا و....


بعضیا هستند دنبال رفع عیب خودشون هستند و اگر عیبی از کسی ببینن به خودش محترمانه تذکر میدن.


دسته اول رو بهش میگن: فضول


دسته دومو بهش میگن: عقول


 خدای مهربان می فرماید:


ولا تجسسوا...(حجرات:۱۲)


عیبوب دیگران را جستجو نکنید.


خلاصه: اول خودت دوم کسی!


وقتی یه کاری رو بیش از اندازش به دیگران بزرگ جلوه بدیم در واقع داریم دروغ میگیم و حواسمون نیست!


حواسمون باشه دروغ نگیم.


آخه پته دروغگو رو آب میشه.


یوم تبلی السرائر.


یاد آر روزی را که پنهانی ها آشکار گردند!


در عالم خیلی از انسانها آمده اند که به ما کمک کنند.


 اینان عاملان خدای مهربانند و ما را دعوت به خدایی شدن می کنند.


اگر آنان را با مهربانی نپذیریم معلوم می شود که نسبت به خود بی رحم هستیم.


لطفا دلمان به حال خودمان بسوزد؟!


به داستان توجه فرمائید:


میرزا جواد آقا ملکی تبریزی روزی پس از پایان درس عازم حجره یکی از طلبه‌ها که در مدرسه دارالشفا بود شد و من در خدمتش بودم. او به حجره آن طلبه وارد شد و پس از بجا آوردن مراسم احترام کمی نشست و سپس برخاست و حجره را ترک گفت. من هدف از این دیدار را پرسیدم: و ایشان در پاسخ فرمود: شب گذشته هنگام سحر فیوضاتی بر من افاضه شد که فهمیدم از ناحیه خودم نیست و چون توجّه کردم فهمیدم که این طلبه به تهجد برخاسته و در نماز شبش برایم دعا می‌کند و این فیوضات اثر دعای اوست. این بود که به خاطر سپاسگذاری از عنایتش به دیدارش رفتم.  


منبع: حاج میرزا جواد ملکی تبریزی قدس سره، رساله لقاءالله، ترجمه سید احمد فهری، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1360 ش، مقدمه، صفحه ه، و سیمای فرزانگان، ص 66.




یکی از رفقای عزیزم تعریف می کرد:


وقتی وارد خونه میشم و بچه میان سمت اول گوشیمو میندازم زمین بعد بعلشون می کنمو می بوسمشون.


گفتم:


 حالا چرا گوشی رو میندازی زمین؟


گفتش:


برای اینکه به بچه هام بگم شما برام از همه چی مهمترید!


رفقا!


 لطفا بچه هامون برامون مهم باشه...


وقتی نمی تونی برا خودت یا برا دیگران دعا کنی معلوم میشه خیلی ضعیف شدی! 

نکنه شیطان و نفس اماره تو دلت لونه کردند! 
- غسل توبه 
- دورکعت نماز 
- سجده طولانی و تو سجده هم ذکر: " لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین". 

حل میشه نگران نباش!

بابک خردمین سردار من نیست!

این نوشته از آن جهت نگاشته می شود که برخی متعصبین و نژاد پرستان و پان ترکیسم ها به عقاید جوانان مسلمان ایرانی حمله کرده و آنان را دعوت به مذهب و عقاید باطل گذشتگان می کنند و این یعنی پس رفت و رویارویی با دین الهی یعنی دین اسلام.

در این نگاشته درباره یکی از شخصیتهای ایرانی که به عنوان سردار من نیز برخی او را یاد می کنند به صورت مختصر اشاره می کنم تا جوانانی  که آماج حمله نژاد پرستانه برخی شده اند کمی آگاهانه با این تفکرات مواجه شوند.

باستحضار می رساند که نویسنده خود ایرانی و آذری زبان و مسلمان است و بدون تعصب این مطلب را یاد داشت می کند:

  1.   بابک خرمدین آیین مزدکی داشت که از نظر زرتشتیان بدعت محسوب می شده است[1]. این نشان می دهد که وی آدم پایبندی نسبت به مذهب و آیین نیاکان خود نبوده است.
  2.      پدر او مسلمان بوده است و بعد از فوت پدرش تا 12 سالگی به گاوچرانی مشغول بوده است[2].
  3.     او که مذهب خرمدینی بعد از ملاقاتش با جاویدان بن شهرک رهبر خرمدینان در منطقه بذ  رااختیار کرده بود باعث شد تا خرمدینان به انسانهایی خون ریز و غارتگر تبدیل شوند. پس او یک انسان صلح جو نبوده بلکه آرامش ایرانیان را به خاطر سودای امپراطوری و شاهی به هم زده است.
  4. بابک اگرچه مردی زیرک و شجاع و توانمند از حیث نظامی بود ولی به خاطر حس ناسیونالیستی و نژاد پرستی با تسلط بر مناطق آذربایجان و جمع آوری سپاه به مقابله با مسلمانان و کشتن آنها پرداخت.
  5.  با توجه به این که وی نژاد پرست بوده و نسبت به دین و مذهب نیز با تعصب نگاه می کرده است ، نشان می دهد که وی یک فرد آزاد اندیش نبوده است و اگر یک فرد سالم از حیث فکری بود باید درباره دین اسلام تحقیق می کرد.
  6.   بابک نماد سردار پان ترکسیم ها است و مجسمه او در آذربایجان نصب شده است.
  7. قیام بابک در واقع قیام علیه اسلام بود. اگرچه ادعا می شود او در برابر اعراب ایستاده است. ولی هر منصفی می داند که دین اسلام هیچ نژادی را بر نژاد دیگر برتری نمی دهد و این کمال حمایت اسلام از انسانیت است.
  8. جای تاسف است که برخی در کشور ما به جای اینکه پیرو دین اسلام یعنی دین خدا - نه به تعبیر نژاد پرستان ایرانی دین اعراب – باشند، از چنین عنصر مشکل دار حمایت می کنند و او را سردار خود می دانند.
  9.  کمال انسان در بازگشت به دین خداست و زندگی برپایه خواست خدا نه زندگی برپایه انسانهایی مثل بابک که پیرو دین بدعتی مثل دین مزدک بود.
  10. با توجه به مزدکی بودن بابک، زنان را می شد به اشتراک بگذارند به شرط اینکه خود زن نیز راضی به آن باشد و این نشان از طرفداری مزدکی و یابکی ها از آزادی جنسی است[3].

 

نکته:

در ادامه همه آزاد اندیشان را به تدبر در آیه 144 سوره آل عمران دعوت می کنم:

 

وَ مَا محَمَّدٌ إِلا رَسولٌ قَدْ خَلَت مِن قَبْلِهِ الرُّسلُ أَ فَإِین مَّات أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقَابِکُمْ وَ مَن یَنقَلِب عَلی عَقِبَیْهِ فَلَن یَضرَّ اللَّهَ شیْئاً وَ سیَجْزِی اللَّهُ الشکرِینَ.

 ترجمه:

محمد صلی اللّه علیه و آله فقط فرستاده خدا بود و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب بر می گردید؟ (و با مرگ او اسلام را رها کرده به دوران کفر و بت پرستی بازگشت خواهید کرد) و هر کس به عقب بازگردد هرگز ضرری به خدا نمی زند و به زودی خداوند شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش ‍خواهد داد.

 خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی

مطلبی که ملا حظه می فرمایید متن یک حدیث و تحلیل آن است که برای پاسخ به این سؤال که آیا باوجود کارهای خوب، انسانهای مشرک و کافر حظی و بهره ای از احسان خود در آخرت می برند یا نه؟  کاربرد دارد:

متن حدیث:


کنز العمّال عن سلمانِ بنِ عامرٍ الضَّبِّیّ : قلتُ : یا رسولَ اللّه ِ، إنَّ أبی کانَ یَقْری الضَّیفَ ، و یُکْرِمُ الجارَ ، و یَفی بالذِّمَّةِ ، و یُعْطی فی النّائِبَةِ ، فما یَنْفَعُهُ ذلکَ ؟ قالَ : ماتَ مُشْرِکا ؟ قلتُ : نَعَم . قالَ : أمَا إنَّها لا تَنْفَعُهُ ، و لکنَّها تَکونُ فی عَقِبهِ أنَّهُم لَن یُخْزَوا أبَدا ، و لَن یُذَلّوا أبَدا ، و لَن یَفْتَقِروا أبَدا .حدیث[1]


ترجمه:


کنز العمّال ـ به نقل از سلمان بن عامر ضبّى ـ : عرض کردم :

اى رسول خدا! پدرم مردى میهمان نواز و همسایه دار بود ، به پیمان وفا مى کرد و در گرفتاریها و سختیها دستگیر بود. آیا اینها براى او سودى دارد ؟

 پیامبر پرسید :

آیا او مشرک، مُرد ؟

عرض کردم : آرى .

فرمود : اینها به حال او سودى ندارد، امّا به سبب این کارها بازماندگان او هرگز گرفتار و خوار و نیازمند نمى شوند .

 

تحلیل این روایت:

1-      1- سؤال این صحابی به خاطر این بود که می دانست پدرش مشرک از دنیا رفته است ولی او  را انسان درستکار، مهمان نواز ، احترام کننده به همسایه و کمک کننده به نیازمندان در اوج سختی ها می دانست . برایش سؤال شده بود که خدای عزوجل با چنین فردی چگونه برخورد خواهد کرد؟ آیا برای این گونه اشخاص پاداشی داده خواهد شد؟

2- شبیه این پرسش در زمانه ما شنیده می شود:  آیا کسانی که مسلمان نبودند ولی خدماتی برای جامعه بشریت کردند مثل مخترع برق , تلفن، داروها و... آیا آنها را خدا به جهنم خواهد برد؟ آیا خدا به آنان پاداش می دهد؟

2-      3- پیامبر اسلام قبل از اینکه به این سؤال پاسخ دهند می پرسند که آیا او(عامر) مشرک مرده است؟ این سؤال به این  جهت است که به پرسشگر بفهماند که به همین راحتی درباره افراد و عاقبت اعمال آنها نمی شود قضاوت کرد و لذا از او می خواهد که اعلام کند که نسبت به کفر پدر خود آگاهی دارد یا نه؟ تا اگر جواب مثبت بود بر اساس معیار های جهنمی بودن یا بهشتی بودن اشخاص، درباره او قضاوت کند. می بینیم که سلمان اقرار می کند که پدرم مشرک از دنیا رفت.

3-      3- پیامبر در ادامه یک حکم کلی می دهد و آن اینکه این کارهای خوب عامر در آخرت برای او فایده ای ندارد چرا که شرک مانع قبولی عمل در آخرت و باعث حبط و نابودی کارهای خوب می شود. عامر درستکار بود ولی اثر این درست کاری را خودش با شرک از بین برده است. با توجه به اینکه بهشت خانه موحدان و یکتاپرستان است قطعا عامر که مشرک بوده نمی تواند بهشتی باشد.

4-      4- در ادامه پیامبر ذهن سلمان را به نکته مهم دیگری معطوف می دارد و آن اینکه با همه شرک پدر، خدای مهربان، جزای خوب در دنیا به او می دهد که از جمله  از بین رفتن فقر و نداری از خاندان او، ذلیل نشدن فرزندان و گرفتار نشدن آنها است.

5-      5- از ذیل حدیث استفاده می شود که کار نیک بدون پاداش نمی ماند اگر شخص در کنار کار نیک اهل ایمان هم باشد هم خدا در دنیا و هم در آخرت به او پاداش می دهد و اگر اهل ایمان نباشد فقط در دنیا پاداش می دهد آن هم نه به خودش بلکه بر بازماندگانش. چنین فردی روز قیامت بیشترین حسرت ها را خواهد کشید:  از یک طرف آه حسرت می کشد که چرا مؤمن نبوده و از طرفی آه می کشد که چرا از کارهای نیکی که در دنیا کرده نمی تواند در آخرت حظی ببرد.

6-       6- وقتی خدای مهربان حتی با وجود مشرک بودن از انسان به خاطر کار های نیکش تشکر می کند چرا مؤمن نباشیم تا حظ هر دو دنیا را ببریم؟!



[1] - کنز العمّال : 16489.


 دوست عزیز! برای بهبود خدمت رسانی نظر مبارکتان را مرقوم فرمائید