محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

آداب جماع و فرزند آوری از منظر اسلام

رسول خدا صلی الله علیه و آله به على بن ابى طالب علیه السلام چنین سفارش کرد:

اى على! چون عروس را به خانه تو آورند وقتى نشست کفش او را بکن و پایش را بشو و آبش را به در خانه‏ات بریز که چون چنین کنى خدا از خانه ‏ات هفتاد هزار رنگ فقر را ببرد و هفتاد هزار رنگ برکت در آن درآورد و هفتاد هزار رحمت بر تو فرو فرستد که بر سر عروس بچرخد تا برکت آن به هر گوشه خانه‏ات برسد و خدا عروس را از جنون و خوره و پیسى امان دهد که به او رسند تا در آن خانه است و عروس را تا یک هفته از دوغ و سرکه و گشنیز و سیب ترش منع کن.

 

على علیه السلام عرض  کرد:

 یا رسول اللَّه! چرا او را از این چهار چیز منع کنم؟

 فرمود: چون رحم از این چهار عقیم شود و اولاد نیاورد و حصیر کف خانه از زن نازاد به است.

 على علیه السلام عرض  کرد:

چطور سرکه از او منع کند؟

 

فرمود :چون بر سرکه حائض گردد هرگز پاک نشود به طور کامل و گشنیز حیض را برانگیزد در درون او و زایش را سخت کند و سیب ترش حیض را ببندد و مایه درد شود.

سپس فرمود:

 

اى على ! با زنت اول و میانه و آخر ماه مجامعت مکن که دیوانگى و خوره و گیجى بدو شتابند و به فرزندش.

 بعد از ظهر جماع مکن که اگر فرزندى آورید قیچ باشد و شیطان به قیچى انسان شاد است.

نزد جماع سخن مگو که اگر فرزندى شود از گنگى در امان نیست.

 مبادا کسى به فرج زنش بنگرد و باید وقت جماع‏ دیده بر هم نهد زیرا نظر به فرج مایه کورى فرزند است.

 اى على! با زنت به عشق زن دیگرى مجامعت مکن که می ترسم اگر فرزندى شود مخنث[1] و زن منش و گیج باشد.

 هر که با زن خود در بستر جنب است قرآن نخواند که می ترسم آتشى از آسمان فرود آید و هر دو را بسوزاند.

 اى على ! جماع‏ مکن جز آنکه خودت دستمالى داشته باشى و زنت دستمال دیگر با یک دستمال خود را پاک نکنید که شهوت بر شهوت افتد و مایه دشمنى است میان شما و شما را به جدائى و طلاق کشد.

 ایستاده جماع‏ مکن که کار خران است و اگر فرزندى شود در بستر بشاشد چون خر که در هر جا بشاشد.

در شب فطر جماع‏ مکن که اگر فرزندى شود بسیار بد باشد.

در شب عید قربان جماع‏ مکن که فرزند شش انگشت آید یا چهار انگشت.

زیر درخت بار دار جماع‏ مکن که فرزند جلاد و آدم کش و کدخدا آید.

در برابر پرتو آفتاب جماع‏ مکن، مگر با روپوش بر هر دو که اگر فرزند شود در سختى و فقر باشد تا بمیرد.

 میان اذان و اقامه جماع‏ مکن که فرزند خونخوار آید.

 اى على!  چون زنت آبستن باشد بی وضوء با او جماع‏ مکن که فرزند کوردل و بخیل آید.

 در نیمه شعبان جماع‏ مکن که فرزند شوم و با خال چهره آید.

در آخر ماه دو روز از آن مانده جماع‏ مکن که فرزند گمرک چى‏ و معاون ظالم آید و جمعى از مردم بدستش هلاک شوند.

 بر سر پشت بامها جماع مکن که فرزند منافق و ریاکار و بدعت‏گذار آید.

 چون قصد سفر دارى در شب جماع مکن که فرزند ولخرج آید.

 

 رسول خدا این آیه را خواند : إِنَ‏ الْمُبَذِّرِینَ‏ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِین‏. به راستى اسراف کاران  برادران شیاطین باشند[2].

چون در سفرى رفتى تا سه شب و روز جماع مکن که فرزند معاون هر ظالم بر تو آید.

اى على ! شب دوشنبه ملازم جماع باش که اگر فرزندى آید حافظ قرآن و راضى به قسمت خدا باشد.

 اى على! اگر شب سه شنبه جماع کنى و فرزندى آید پس از شهادت به شهادتین شهادت روزیش باشد و خدا با مشرکانش کیفر نکند و بوى دهانش خوش باشد و رحم دل و با سخاوت و پاک زبان از غیبت و دروغ و بهتان است.

 اگر شب پنجشنبه جماع کنى و فرزندى آید حاکمى از حکام گردد یا عالمى از علماء .

در روز پنجشنبه ظهر هنگام که آفتاب در وسط آسمان است فرزند که آید تا پیر شود شیطان به او نزدیک نگردد و با فهم باشد و در دین و دنیا سلامت روزیش گردد.

 در شب جمعه باشد و فرزند آید سخنور و گویا و زبان آور شود و در روز جمعه پس از عصر باشد و فرزند آید معروف و مشهور و دانشمند گردد.

 در شب جمعه بعد از نماز عشاء باشد امید فرزندى می رود که از ابدال[3] باشد ان شاء اللَّه.

اى على! در ساعت اول شب با زنت جماع مکن که اگر فرزندى شود بسا باشد جادوگر و دنیا طلب در آید.

اى على!  این سفارش مرا به یاد نگهدار چنانچه من از جبرئیل نگهداشتم[4].


[1] -  مردی که در جماع ناتوان باشد و حالات زنانه داشته باشد. 2 - کنایه از: بی غیرت و بی حمیت .

[2] - سوره اسراء- 30

[3] - بی مانند روزگار

[4] - امالى شیخ صدوق-ترجمه کمره‏اى، متن، ص: 570

سیلی  موشکی

سیره شهدا

صدایمان ضبط می شود

یادم می آید سالها قبل از جبهه رفتن نادر روزی تمام اعضاء خانواده دور هم جمع بودیم. در اتاق نشسته و در حال صحبت کردن بودیم ناگهان دیدیم که صدای خودمان را می شنویم به عقب برگشتیم نادر را دیدم که کنار ضبط صوت نشسته است و صدایمان را ضبط کرده است گفت به صحبتهایتان گوش کنید و ضبط را روشن کرد وقتی حرفهایمان را شنیدیم همه ناراحت شده بودند که چرا حرفهای بیخودی زده ایم نادر با این کار می خواست بگوید از این حرفها نزنید صحبت بکنید که برای آخرت شما مفید باشد بعد نادر گفت: 

تمام حرفهای شما ضبط می شود و در نزد خداوند محفوظ است مراقب اعمال و صحبتهایتان باشید.

شهید نادر رضایی‌


منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 32000 شهید استانهای خراسان


نماز به عنوان امام اعمال و سرآمد آنها است و فاصله بین کفر عملی و ایمان ترک نماز است. بسیاری به دلایل مختلف این واجب الهی را ترک کرده اند در حالی که این عبادت به عنوان عامل بزرگ بازدارندگی در برابر گناهان محسوب می شود.

 

در بین روایات ترهیبی( ترساننده از عقوبت گناهان) این روایت از بهترین فرموده های خاندان عصمت درباره ترک نماز است. کافی است یک در صد احتمال دهیم  این خبر واقعیت داشته باشد.

ترجمه حدیث:

حضرت فاطمه (ع)، سرور زنان، دختر پیامبر- که درود خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد- از پدرش محمّد (ص) پرسید:

پدرجان! سزاى مردان و زنانى که نماز خود را سبک بشمارند چیست؟

فرمود:  ای فاطمه! هر مرد و زنى نماز خود را سبک بشمارد خداوند او را به پانزده خصلت دچار مى‏ کند:

 شش خصلت در دنیا و سه خصلت هنگام مرگ و سه خصلت در قبر و سه خصلت در قیامت هنگامى که از قبر خارج مى‏ شود.

امّا خصلت‏هائى که در دنیا به او مى ‏رسد:

خداوند عمرش را بى‏ برکت مى‏ کند، و برکت از روزیش بر مى ‏دارد، و سیماى شایستگان را از چهره ‏اش محو مى‏ کند، و در برابر کارهایش پاداشى به او نمى ‏دهد، و دعایش را به آسمان بالا نمى ‏برد، و ششم اینکه از دعاى شایستگان بهره ‏اى ندارد.

امّا خصلتهائى که هنگام مرگ به او مى ‏رسد:

 نخست اینکه با خوارى مى ‏میرد، دیگر آنکه گرسنه جان مى ‏سپارد، و سوّم آنکه با حال تشنگى از دنیا مى‏ رود بگونه‏ اى که اگر تمام نهرهاى دنیا را به او بخورانند سیراب نمى ‏شود.

امّا خصلتهائى که در قبر به او مى ‏رسد:

اوّل آنکه خداوند فرشته‏ اى بر او مى ‏گمارد که پیوسته او را در قبر حرکت مى‏ دهد، دیگر آنکه قبر را بر او تنگ مى‏ گرداند، و سوّم آنکه قبرش تاریک مى‏ گردد.

امّا خصلت هائى که روز قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر به او مى‏ رسد:

 نخست آنکه خداوند فرشته‏ اى بر او مى‏ گمارد که او را در برابر چشم مردم به صورت روى زمین مى‏ کشد. دوّم آنکه حساب او را سخت مى ‏گیرند، و سوّم آنکه خداوند به او نظر نمى‏ کند و او را پاک نمى‏ سازد و عذابى دردناک خواهد داشت.

 

متن عربی حدیث:

عن سیدة النساء فاطمة ابنة سید الأنبیاء صلوات اللَّه علیها و على ابیها و على بعلها و على أبنائها الأوصیاء أنّها سألت أباها محمّدا صلّى اللَّه علیه و آله فقالت:

 یا أبتاه ما لمن تهاون بصلاته من الرّجال و النّساء؟ قال صلّى اللَّه علیه و آله: یا فاطمة من تهاون بصلاته من الرّجال و النّساء ابتلاه اللَّه بخمس عشرة خصلة، ستّ منها فی دار الدّنیا و ثلاث عند موته و ثلاث فی قبره و ثلاث فی یوم القیامة إذا خرج من قبره.

فأمّا اللّواتی تصیبه فی دار الدّنیا فالأولى یرفع اللَّه البرکة من عمره و یرفع اللَّه البرکة من رزقه و یمحو اللَّه (عزّ و جلّ) سیماء الصّالحین من وجهه، و کلّ عمل یعمله لا یوجر علیه و لا یرفع دعاؤه الى السّماء، و السّادسة لیس له حظّ فی دعاء الصّالحین، و امّا اللّواتی تصیبه عند موته فأوّلهنّ أنّه یموت ذلیلا و الثّانیة یموت جائعا و الثّالثة یموت عطشانا فلو سقی من انهار الدّنیا لم یرو عطشه. و امّا اللّواتی تصیبه فی قبره فأوّلهنّ‏[1] یوکّل اللَّه به ملکا یزعجه فی قبره و الثّانیة یضیّق علیه قبره، و الثّالثة تکون الظّلمة فی قبره، و أمّا اللّواتی تصیبه یوم القیامة إذا خرج من قبره فأوّلهنّ أن یوکّل اللَّه به ملکا یسحبه على وجهه و الخلائق ینظرون إلیه و الثّانیة یحاسب حسابا شدیدا و الثّالثة لا ینظر اللَّه‏ إلیه و لا یزکّیه و له عذاب ألیم[2].


[1]  فاولهن،« فاولاهن» ن خ البحار

[2] - الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 292  و فلاح السائل/ 99 البحار 83/ 21

قَالَ الصادق علیه السلام:


 ‏ مَنْ تَرَکَ زِیَارَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَا یَنْظُرُ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ أَ لَا تَزُورُونَ مَنْ تَزُورُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ النَّبِیُّونَ علیهم السلام إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَفْضَلُ مِنْ کُلِّ الْأَئِمَّةِ وَ لَهُ مِثْلُ ثَوَابِ أَعْمَالِهِمْ وَ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِمْ فُضِّلُوا.


هرکه زیارت امیر المؤمنین علیه السلام را ترک کند خدای عزو جل به نگاه رحمت نمی کند. آیا نمی خواهید کسی را زیارت کنید که فرشتگان و انبیا زیارتش می کنند.امیر المؤمنین علیه السلام افضل از هر امامی است و برای او دوبرابر اعمال آنان است و امام به اندازه اعمالشان برتری بر دیگری یافته اند.


 جامع الأخبار، ص: 23

حجاب را بی احترامی مردان وطنم می دانم!

 

جمله بالا شعار زنی است که به دنبال رفع حجاب اجباری در ایران است.

 

 

او که خود بعد از داشتن حجاب و خروج از کشور، اقدام به کشف حجاب کرده است قانون حجاب را در ایران خلاف آزادی و انسانیت می داند و با ادعای اینکه من به حجاب احترام می گذارم ولی اجباری بودن آن را نمی پذیرم دست به اقدامات وسیع در فضای مجازی زده تا بتواند حاکمیت را تحت الشعاع دیدگاه خود قرار دهد و یک نحوه اعتراض را علیه قانون حجاب به وجود آورد.

او که به دنبال احقاق حقوق زنان در ایران است و به عنوان فعال بین المللی کار می کند حجاب را خلاف حقوق زن می داند، برای اینکه نظر خود را بر جامعه زنان ایران تحمیل کند از شعارهای مختلفی از جمله شعار فوق استفاده کرده است. در این یاد داشت با کد گزاری بر جمله فوق، به تحلیل این ذهنیت می پردازیم.

 

تاکید می شود که نکته های پیش رو فقط بر اساس کد گذاری کیفی بر جمله فوق است.

 

مهمترین کدهایی که می توان با نگاه به واژگان شعار بدون سانسور ذهنی به دست آورد عبارتند از:

 

توهین، تحریک، نقد شخصیت مردان، هجوم به محجبه، نگرش جنسیتی، پیش داوری درباره محجبه ها، کوبیدن حجاب با نگرش اخلاقی، نبود پشتوانه علمی، اعتراض اجتماعی، اومانیستی، تخریب خانواده، تحمیل عقیده، ورود مؤدبانه، تخریب ناجوانمردانه، مسأله خدا، عبودیت، خواست خدا.

 

تحلیل:

1- اگرچه این عبارت با یک نگاه اخلاقی و جهت رویارویی با توهین به مردان بیان شده است ولی در واقع خود این عبارت توهین به مردان محسوب می شود زیرا گوینده این شعار به صورت غیر مستقیم مردان ایران را هرزه و بد جلوه داده و حجاب را که مایه حفظ زن است و ارزش ذاتی دارد به عنوان مانع در برابر آن در نظر گرفته است. این در حالی است که در یک نگاه اولیه نمی توان حکم به هرزه بودن کسی داد و تا این رفتار از مردی ثابت نشود قضاوت درباره او به صورت غیر مستقیم «توهین عملی» محسوب می شود.

2-  این جمله مردان را تحریک می کند که اقدامی علیه حجاب انجام دهند چرا که طبق این شعار، با حجاب، به مردان توهین شده است. این حرکت در واقع اقدام برای تحریک مردان برای احقاق «حق ادعایی» است و لذا امکان دارد که برخی مردان بدون مطالعه و تحقیق درباره این شعار و عواقب و آثار بد آن، اقداماتی انجام دهند که باعث مشکلات جدی برای آنان شود.

3-  این جمله شخصیت مردان ایرانی را مورد نقد قرار داده است چرا که مردان را «خود نگه دار» تلقی نکرده است.

4- از یک طرف  این عبارت به جمعیت زیاد زنان «محجبه» توهین کرده است چرا که این بانوان، حجاب را نه از سر «اجبار» بلکه از سر «باور» انتخاب کرده اند و داشتن آن را افتخار دانسته و مایه امنیت روحی و روانی برای خود می دانند. اگر آزادی را قبول دارید نباید انتخاب حجاب را از ناحیه این قشر زیاد بانوان تخطئه کنید.

5-این شعار به ذهن،  «نگرش جنسیتی» به حجاب را تداعی می کند و حال آنکه حجاب فقط اختصاص به بانوان ندارد  و مردان هم طبق آموزه های دینی، حجاب را که عبارت باشد از ظاهر نکردن زینت ها به زنان، باید مراعات کنند. از این نگاه استفاده می شود که گوینده شعار مفهوم حجاب  و ماهیت آن را به خوبی درک نکرده است.

6-  همانطور که در بند4 اشاره شد این جمله پیش داوری غیر مستقیم نسبت به زنان محجبه را در ذهن تداعی می کند و این پیش داوری قضاوت ناعادلانه را نسبت به بانوان محجبه به وجود می آورد و این خلاف اخلاق است.

7- این شعار اگرچه زیباست ولی پشتوانه علمی و ایدئولوژیکی آن معلوم نیست وقتی کسی نظری را می دهد باید بر پایه منابع علمی باشد و صرف برداشت های شخصی از گزاره ها ، ارزشمندی آن را نشان نمی دهد.

8- هیچ ملازمه ای بین داشتن حجاب و توهین به مردان وجود ندارد حتی ملازمه عقلی در این باره هم نمی توانید بیابید با استقراء در جامعه عکس قضیه خود را نشان می دهد: زن محجبه با حجاب خود به مرد اذعان می دارد که من دارای هویت خاصی هستم و به همین راحتی هویتم را در اختیار دیگران قرار نمی دهم علاوه بسیاری از مردان، با حجاب زنان راحت ترند و آرامش روحی و روانی و فکری را با حجاب بانوان بیشتر کسب می کنند.

9- خوب است به نتیجه این شعار دقت شود. اگر حجاب اختیاری باشد کسی نمی تواند ادعا کند که جلوی شهوت مردان و تحریک شدن آنها را به واسطه دیدن اندام زنان بگیرد چون مسئله شهوت، شخصی است و درجات متفاوتی دارد لذا پیشگیری از آسیب های احتمالی که منجر به خشونت علیه زنان می شود داشتن حجاب را ضروری می نماید و خلاصه اینکه هیچ تضمینی برای ابتلای مردان به روابط نامشروع، چشم چرانی، شهوت رانی، خشونت علیه زنان توسط مردان و حتی خود زنان وجود ندارد. و اگر بخواهید بی تفاوت باشید نسبت به جامعه انسانی خیانت کرده اید.

10- اگرچه این شعار ورود مؤدبانه به مسئله حجاب زنان می باشد ولی تخریب ناجوانمردانه مردان و زنان ایران زمین است. همانطور که اشاره شد با اختیاری شدن حجاب در جامعه، با جمعیتی روبرو خواهیم شود که به احتمال زیاد دنبال آنان مردان بی تقوا خواهند افتاد - چرا که انسانها هموارهدر معرض تحریک نفس اماره و شیطان  قرار دارند- و زمینه سوء  استفاده و دام اندازی علیه زنان را فراهم خواهند کرد از طرفی بنیان خانواده و آرامش اعضای آن به هم خواهد خورد.

11- اگرچه صاحب این شعار با ادعای آزادی خواسته خود را بیان کرده است ولی در واقع این تحمیل یک فکر و عقیده نسبت به مردان و زنان است و این یعنی توهین به شعور ملت و سلب آزادی از آنان.

12- مهمترین راه حل برای مسئله حجاب این است که آن را به عنوان یک «خواست خدا» نگاه کنیم. اگر کسی خدا را آنگونه که خود خدای مهربان می خواهد دوست بدارد و بندگی اش کند، لازمه اش کرنش و فروتنی در برابر «حکم خدا» یعنی «حجاب» است.

13- با رعایت حجاب به عنوان خواست خدا همه زیر لوای الله قرار می گیریم و تمام نزاع های ما حل خواهد شد.

14- اگر به آیه حجاب دقت شود خطاب آیه به کسانی است که اهل ایمان هستند یعنی کسانی که زندگی آنان بر اساس «باور دینی» است کسی که مشکل خود را با «خدا» و «دین» حل کرده است پذیرش حجاب برای او «ارزش» خواهد بود چون  او یقین دارد که حکم خدا بر اساس مصلحت و به سود بنده است.

15- متاسفانه گوینده نگاهش به حجاب برون دینی و اومانیستی است که خلاق عقلانیت و دیانت محسوب می شود. اگر این خانم خدا را آن گونه که خود باری تعالی می خواهد قبول کند هرگز در برابر حکم خدا طغیان نمی کند.

 

خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی

 

  

 

  جهت دانلود مستقبم کلیک کنید بر اجوبه


لطفا این نرم افزار رایگان را برای دوستانتان معرفی کنید.

آیا بوسیدن دست فقها و عالمان دینی جایز است؟
پرسش
در تحف العقول حدیثی از امام رضا (ع) است که می فرماید: مرد دست مرد دیگری را نبایستی ببوسد، چراکه بوسیدن دستش همانند نماز گزاردن بر اوست. درباره این حدیث نظر شما چیست؟
پاسخ اجمالی
اولاً: روایت تحف العقول مرسل و بدون سند است، ثانیاً: در مقابل، روایاتی در کتاب کافی داریم که بوسیدن دست انبیا و اوصیا و کسانی که در جایگاه رسول خدا هستند را مجاز می داند.
پاسخ تفصیلی

کتاب شریف کافی بابی با عنوان "التقبیل" دارد که در آن به برخی از سنت های بوسیدن در اسلام اشاره شده است. از جمله این موارد این است که می فرماید: "به درستی که برای شما مؤمنان نوری است که به آن در دنیا شناخته می شوید تا این که اگر شخصی برادر مؤمنش را دید بر آن موضع نور که در پیشانی اش است بوسه می زند".[1]

روایتی که ذکر کرده اید در کتاب های معتبر وجود ندارد، بله در کتاب تحف العقول روایتی به این مضمون رسیده است که امام رضا (ع) می فرماید: "لا یقبّل الرجل ید الرجل فإن قبلة یده کالصلاة له"؛ مرد، دست مرد دیگری را نبوسد؛ چرا که بوسیدن دست مانند صلاة برای او است".[2]

اصل کلمه صلاة به معنای دعا و استغفار است[3] و در قرآن کریم هم به دو معنای "دعا" و " نماز" استعمال شده است. خداوند می فرماید: "وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ‏ إِنَّ صَلاتَکَ‏ سَکَنٌ لَهُم".[4]‏ و در آیه دیگر می فرماید:" إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتا"،[5] که در آیه اول به معنای دعا و در آیه دوم به معنای نماز واجب آمده است.[6]

درست است که "صلاة" در این حدیث به معنای نماز است، ولی توجه داریم که روایت بدون سند و مرسل است.

اما در کتاب کافی احادیثی است که دلالت بر جواز بوسیدن دست می کند. امام صادق (ع) می فرماید: " سر شخص یا دست او نباید بوسیده شود، مگر دست رسول خدا یا کسی که از او قصد رسول خدا شود".[7]

یا شخصی می گوید بر امام صادق(ع) وارد شده و دست ایشان را بوسیدم، سپس فرمود جایز نیست دست کسی بوسیده شود، مگر دست انبیای الاهی یا اوصیای آنان."[8]

همان طور که از این روایات استفاده می شود بوسیدن دست پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) اشکالی ندارد، بلکه مطلوب است.[9] در روایت اولی امام صادق (ع) می فرماید: "... یا کسی که از او قصد رسول خدا شود." به  طور قطع امامان معصوم(ع) جزو این گروه هستند که با دیدن آنان، یاد و خاطره رسول الله (ص) زنده می شود و شأن و جایگاه آن حضرت را دارند. اما روایت می تواند مراجع و علمای دین که دارای صفات اخلاقی و کمالات نفسانی اند و در راستای دین پیامبر و اشاعه فرهنگ اسلام و اهل بیت تلاش می کنند و احترام به آنان در راستای احترام به پیامبر اکرم (ص) است، را شامل شود؛ زیرا در زمان غیبت، کسانی که از دین خداوند نگهبانی کرده و برخی از شؤون پیامبر اسلام و امامان معصوم (ع) را دارا هستند و از هر صنفی به خواسته ها و آرمان های حضرت رسول (ص) نزدیک ترند، مراجع و عالمان دینی هستند.[10] پس اگر چه عالمان دینی چنین توقعی  ندارند و احیاناً از این که دستشان بوسیده شود رنجیده می شوند، ولی از باب احترام به حضرت رسول (ص) و تعظیم شعائر چنین عملی بلا اشکال است.



[1] کلینی، محمد بن یعقوب،کافی، ج 2، ص 185، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365.

[2] حرانی، حسن بن شعبه، تحف‏العقول، ص 450، انتشارات جامعه مدرسین، قم،1404.

[3] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏14، ص 464، بیروت،1414.

[4] توبه، 103.

[5] نساء، 103.

[6] طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج‏1، ص 266، کتابفروشی مرتضوی، تهران، 1375.

[7] کافی، ج 2، ص 185،"لَا یُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ لَا یَدُهُ إِلَّا یَدُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْ مَنْ أُرِیدَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص".

[8] همان.

[9] آیت الله تبریزی در جواب استفتایی قائل به جواز بوسیدن دست عالم و سید هاشمی هستند. نک: تبریزی، میرزا جواد، صراط النجاة، ج 5، ص 266.

[10] علامه مجلسی در استظهاری که از این گونه روایات دارد، بوسیدن دست عالمان دینی و سادات را مشمول این روایات می داند. نک: مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 73، ص 38، موسسه الوفاء، بیروت، 1404.

به نقل از:  اسلام کوئیست

 

پیامبر صلی الله علیه و آله:

روزی شیطان به حضرت یحیی گفت: 

ای پیامبر خدا، همانا آگاه باش که امیدوارترین چیزها و محکم‌ترین تکیه گاه و بهترین چشم روشنی برای من، زنان بی تقوا هستند.

به راستی که آن‌ها دام‌های من برای انحراف و فساد در جامعه می‌باشند، آن‌ها به مانند تیری هستند که وقتی پرتاب می‌نمایم، خطا نمی‌روند، و اگر زنانِ بی تقوا نبودند، من قدرت گمراهی کوچک‌ترین انسان‌ها را نداشتم، چشم دلم به وسیله آن‌ها شاد می‌شود و به کمک چنین زنانی در هدف‌هایم پیروز می‌شوم و به یاری این دسته از زنان، مردم را به نابودی می کشانم، چرا که این زنان، مایه امید و تکیه گاه من و مورد اطمینان و فریادرس من می‌باشند!                 

بحارالانوار، ج 63: 229؛ ج 14: 173

 

 

وَاصْبرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِ‏ یُرِیدُونَ‏ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا؛[1]

ترجمه: و با کسانى که پروردگارشان را صبح و شام مى‏خوانند [و] وجه او را مى‏خواهند، شکیبایى پیشه کن و دو دیده‏ات را از آنان برمگیر که زیور زندگى دنیا را بخواهى و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساخته‏ایم و از هوس خود پیروى کرده و [اساس‏] کارش بر زیاده‏روى است، اطاعت مکن.

1-    مساله مهم در زندگانى فرد و جامعه‏ها مساله معیارهاى سنجش، و نظام ارزشى حاکم بر فرهنگ آن جامعه است.زیرا تمام حرکتها در زندگى فرد و جمع از همین نظام ارزشى سرچشمه‏ مى‏گیرد، و براى آفریدن این ارزشها است.اشتباه یک قوم و ملت در این مساله، و روى آوردن به ارزشهاى خیالى و بى‏اساس، کافى است که تاریخ آنها را به تباهى بکشد، و درک ارزشهاى واقعى و معیارهاى راستین محکم‏ترین زیربناى کاخ سعادت آنها است. دنیا پرستان مغرور ارزش را تنها منحصر در مال و قدرتهاى مادى و نفرات خود مى‏دانند، حتى معیار شخصیت در پیشگاه خدا را در این چهار چوب تصور مى‏کنند، چنان که در آیات فوق نمونه‏اى از آن دیدیم، و نمونه‏هاى فراوان دیگرى از آن در قرآن مجید به چشم مى‏خورد.

1- فرعون جبار و زر و زورپرست به اطرافیانش مى‏گوید: من باور نمى‏کنم موسى از طرف خدا باشد اگر راست مى‏گوید پس چرا دست بند طلا به او داده نشده است؟!" فَلَوْ لا أُلْقِیَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ‏" (سوره زخرف آیه 53). او حتى نداشتن چنین زر و زیورى را دلیل بر پستى مقام موسى مى‏شمرد و مى‏گوید: (أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِنْ هذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ‏) (سوره زخرف آیه 52).