محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

سوال:‏

 آیا جایز است زکات فطره را در امور فرهنگی و مذهبی که باعث نشر معارف دین می شود صرف کرد؟ 


 جواب:

صرف زکات فطره در راه نشر معارف دین اشکال ندارد؛ ولی بهتر است آن را به فقیر بدهند.‏    

  

منبع:نرم افزار رسائل/آیت الله العظمی  خامنه ای/استفتائات/جدیدترین استفتائات/احکام زکات/زکات فطره/مصرف زکات فطره

به روایت زیر دقت کنید:


ثَوَابُ الْأَعْمَالِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عِیسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْعُمَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع‏ فِی الْمَرَضِ یُصِیبُ الصَّبِیَّ قَالَ کَفَّارَةٌ لِوَالِدَیْهِ‏.


بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏78، ص: 186.


ترجمه:


 امیرالمؤمنین علیه السلام درباره کودکی که مبتلا به بیماری شده است فرمودند: کفاره گناه والدینش می شود.


 نکته:


1-  این روایت علت بیماری فرزند را پاک شدن گناه والدین بیان نمی دارد چنانچه برخی جاهلان چنین برداشتی کرده اند و حتی این فرموده حضرت را خلاف حقوق بشر دانسته اند.

2-  در روایت به علت بیماری اشاره نشده است و اگر دقت شود فعل یصیب به صورت مجهول آمده تا علت بیماری فرزند اشاره نشده باشد.

3-  والدین به خاطر پرستاری از فرزندشان که یک انسان است بدون اجر  نمی مانند و پاداش الهی به خاطر حمایت فردی از بشر، این است که گناهانشان را می ریزد.

4-  این روایت اتفاقا درباره حمایت ازحقوق بشر است.



  • 1-     فطره به معنای خلقت؛ یعنی هیئت و صورت مخلوق، که در این صورت مراد از زکات فطره زکات خلقت خواهد بود. به این اعتبار به زکات فطره زکات بدن نیز گفته می‌شود؛ زیرا موجب سلامت جسم از آفت‌ها می‌گردد. به معنای اسلام: در این صورت مراد از زکات فطره، زکات اسلام است. تناسب بین زکات فطره و اسلام از این جهت است که زکات از ارکان و شعائر اسلام به شمار می‌رود. به معنای افطار، مقابل روزه: معنای زکات فطره، زکات افطار از روزه خواهد بود.
  • 2-     یکی از واجبات مالی که باید با قصد قربت پرداخت شود، زکات فطره یا همان فطریه است.
  • 3-     مسلمانان بعد از یک ماه روزه‌داری در ماه مبارک رمضان در روز عید فطر که اولین روز از ماه قمری شوّال است؛ معمولاً قبل از شرکت در نماز عید فطر؛ مبلغی را به عنوان فطریه پرداخت می‌کنند. این مبالغ؛ جهت کمک به فقرا و مستمندان و دیگر مواردی که در فقه آمده است، هزینه می‌شود.
  • 4-     زکات فطره باعث قبولی و تمامیت روزه می‌شود. در روایتی از امام صادق(ع) این‌گونه آمده است: «همانا دادن زکات فطره از جمله عوامل تمام‌کننده و کمال‌بخش روزه است همان‌گونه که صلوات بر پیامبر(ص) از جمله عوامل تمام کننده نماز می‌باشد؛ چرا که هرکس روزه بگیرد ولی زکات فطره را عمداً ترک کند و ادا نکند، مانند آن است که روزه‌ای نگرفته است. همان‌گونه که هرگاه کسی نماز بگذارد ولی صلوات بر پیامبر(ص) نفرستد مانند آن است که نماز نگذاشته است.
  • 5-     خداوند عبادت بدنی؛ مثل روزه را با عبادت مادی (پرداخت فطره) در هم آمیخته است و یکی را تکمیل کننده دیگری نامیده است تا بدین سبب، نتایج روزه‌داری که از جمله آن، درک شرایط مستمندان و فقیران است؛ در مرحله عمل نیز تحقق پیدا کرده و روزه‌داران با درک آن شرایط؛ اقدام به کمک‌های مالی به آنان کنند و ثمره روزه‌داری خویش را در عمل کامل کنند.
  • 6-       خودداری از پرداخت زکات فطره، شاید به مرگ زودرس بیانجامد. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است:
  • «از جانب اهل و عیالت زکات فطره را ادا کن و همه را در نظر بگیر و از آنها کسی را فراموش نکن، چرا که اگر فردی از آنها را ترک کنی من بر فوت او خوف دارم». راوی می‌گوید: عرض کردم منظور از فوت چیست؟ آن‌حضرت فرمود: «مرگ».
  • برطبق این روایت؛ زکات فطره؛ صدقه‌ای است که روزه‌داران برای حفظ جان خود و خانواده‌شان پرداخت می‌کنند.
  • 7-     در برخی روایات که در تفسیر آیه شریفه «قد افلح من زکیها» آمده است؛ منظور از «زکیها»، پرداخت زکات فطره است که می‌تواند یکی از مصادیق تزکیه نفس باشد. بنابراین، پرداخت زکات فطره می‌تواند موجب  پاک‌سازی روح از رذایل اخلاقی باشد؛ زیرا پرداخت مقداری از مال به فقرا، انسان را از بُخل دور کرده و حس هم‌نوع دوستی و خدمت به دیگران را در وجودش پرورش دهد.
  • 8-     شیخ مفید در این‌باره می‌گوید: «زکات فطره بر هر مسلمانی که آزاد و بالغ باشد و استطاعت پرداخت داشته باشد، واجب است؛ دلیل بر وجوب پرداخت زکات فطره روایات است: [مانند این‌که؛] عبدالرحمن بن حجاج از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: فطریه بر هر شخصی که زکات بر او واجب بوده؛ واجب است».بنابراین، فقهای شیعه با توجه به روایات و اجماعی که بین آنها در این‌باره وجود دارد، قائل به وجوب زکات فطره شده‌اند.
  • 9-     زکات فطره بر کسانی واجب است که در شب عید فطر اولاً مکلف باشند و ثانیاً فقیر نباشد و ثالثاً نان‌خور دیگران هم محسوب نشوند. کسانی که دارای این شرایط هستند زکات فطره را باید بپردازند.
  • 10- وقت پرداخت زکات فطره از شب عید است تا ظهر روز عید و به نظر رهبر معظم انقلاب و برخی فقهای دیگر بنا بر احتیاط باید قبل از نماز عید زکات فطره را بپردازند. اگر کسی برایش این امکان وجود نداشت، یعنی دسترسی نداشت یا امکان پرداختن نبود لااقل جدا کند و کنار بگذارد تا بعداً ادا کند.
  • 11- همان‌طور که می‌دانیم زکات فطره برای هر نفر معادل سه کیلوگرم گندم، برنج، خرما و امثال این‌ها است که اگر معادل پولی آن هم پرداخت شود اشکالی ندارد.
  • برای مثال بر سرپرست یک خانواده‌ی پنج نفره واجب است که ۱۵ کیلو از اقلامی که در بالا ذکر شد، به عنوان زکات فطره بپردازد. معمولاً هر سال قیمتی اعلام می‌شود برای این‌که مؤمنین وظیفه‌ی خود را بدانند و به راحتی به این وظیفه عمل کنند و زکات فطره را بپردازند.
  • 12- احتیاط مستحب این است که افراد قوت غالب خودشان را در نظر بگیرند؛ یعنی آنچه که در زندگی، مصرف غالبشان است. مثلاً اگر برنج بیشتر مصرف می‌کنند بهتر این است که ۳ کیلو برنج بپردازند. البته اگر قیمت بالاتر را انتخاب کنند بهتر است که این موضوع به انتخاب خود افراد بر می‌گردد.
  • 13- مصرف زکات فطره هم هر چند مصارف همان زکات اموال است و همان مصارفی است که در قرآن هم وارد شده است «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَ‌اءِ وَالْمَسَاکینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیهَا» (توبه، ۶۰) اما در مورد زکات فطره احتیاطی هست که می‌فرمایند که به فقرای مؤمن بپردازند ولذا افراد اگر کسانی را می‌شناسند که فقیراند می‌توانند مستقیماً به فقیر بدهند. در غیر این صورت می‌توانند به افراد دیگری بدهند که به عنوان وکالت از طرف آن‌ها پرداخت کنند و یا به مؤسساتی که مورد اطمینان هستند زکات فطره را بپردازند تا آن را به اهلش برسانند.
  • 14- سادات نمی‌توانند از غیر سید زکات فطره قبول کنند و یا به تعبیر دیگر کسانی که خودشان سید نیستند نمی‌توانند زکاتشان را به سید بپردازند. بنابراین تنها سادات هستند که می‌توانند زکات فطره را به سادات فقیر بپردازند. لذا افرادی که زکات فطره را به صورت وکالتی دریافت می‌کنند این نکته را مد نظر داشته باشند. همچنین ساداتی که زکات فطره می‌پردازند بهتر است به افرادی که واسطه هستند این نکته را گوشزد کنند.
  • 15- کفاره مثل زکات فطره وقت معینی ندارد و بعداً هم می‌توان آن را پرداخت اما هرچه زودتر بهتر. این عزیزان حتماً توجه داشته باشند که کفاره با زکات فطره تفاوت زیادی دارد از جمله این‌که قیمت کفاره را نمی‌توان بجای کفاره پرداخت کرد ولذا حتماً باید طعام باشد. بنابراین اگر می‌خواهند به نهاد و مؤسساتی بپردازند حتماً باید در درجه‌ی اول قید کنند که کفاره است و نوع آن را هم مشخص کنند که کفاره‌ی عذری است یا کفاره‌ی عمدی. چون این دو کفاره هم در کیفیت مصرف با هم تفاوت دارند.
  • 16- زکات فطره تنها مخصوص روزه‌داران نیست بلکه آن‌هایی هم که عذری داشته‌اند و یا عمداً روزه نگرفته‌اند باید زکات فطره را بپردازند. زکات فطره یک واجب جداگانه‌ای است و باید ادا شود.
  • 17-  زکات فطره‌ی سربازان در پادگان‌ها، پرستاران در بیمارستان‌ها، افرادی که در شیفت کاری هستنداگر مخارج خودشان را خود تأمین می‌کنند برعهده‌ی خودشان است و اگر نان‌خور مثلاً پدر هستند، برعهده‌ی کسی هست که خرجی آن‌ها را می‌پردازد.
  • 18- اگر کسی در شب عید فطر مهمان شخص دیگری بود، زکات فطره‌ی او برعهده‌ی میزبان نخواهد بود اگر نان‌خور آن فرد محسوب نشود. البته معمولاً مهمانی که یک شب دعوت شده است نان‌خور محسوب نمی‌شود.
  • 19- زکات فطره از غیر مکلّف (نابالغ و دیوانه) ساقط است.
  • 20- بر کسی که هنگام غروب آفتاب روز آخر ماه رمضان بی‌هوش باشد، زکات واجب نیست.
  • 21- پرداخت زکات فطره بر  خود فقیر واجب نیست.
  • 22- بنابر قول مشهور، مراد از فقیر کسی است که بالفعل یا بالقوه هزینه زندگی خود و خانواده‌اش را به مدت یک سال نداشته باشد. برخی از فقیهان گذشته گفته‌اند: فقیر کسی را گویند که مالک یکی از نِصاب‌های زکات یا قیمت آن نباشد. از برخی دیگر نقل شده که زکات فطره بر فقیری که مالک خوراک یک شبانه روز خویش باشد واجب است. البته شکی در استحباب زکات فطره بر فقیر نیست و کمترین آن، این است که مقدار یک صاع (حدود سه کیلو) را با اعضای خانواده خود دستگردان کند و سپس آن را به عنوان زکات فطره به فقیری بیرون از خانواده بپردازد.
  • 23- در اینکه وجوب زکات مشروط به این است که شخص، افزون بر مخارج سال، مالک مقدار زکات باشد یا نه، اختلاف است. بنابر قول نخست، بر کسی که مالک مخارج سال است، لیکن افزون بر آن به مقدار زکات مالک نیست، زکات واجب نخواهد بود.
  • 24- ملاک در وجوب فطره بر شخص، داشتن شرایط وجوب قبل از غروب آفتاب شب عید فطر تا تحقق غروب است. بنابراین بر کسی که پیش از غروب آفتاب واجد شرایط بوده، لیکن هنگام غروب فاقد آنها گشته، فطره واجب نیست؛ هرچند در صورت برخورداری از شرایط در فاصله زمانی بین غروب آفتاب شب عید و اقامه نماز عید (زوال روز عید)، مانند آنکه در این فاصله نابالغ بالغ گردد، پرداخت فطره مستحب خواهدبود.
  • 25- برخی فقهای معاصر گفته‌اند: چنانچه در فاصله زمانی بین غروب و نماز عید، شرایط محقق شود، احتیاط وجوبی در پرداخت زکات فطره است.
  • 26- برخی نیز قائلند: داشتن شرایط هنگام غروب نیز موجب وجوب زکات است؛ هرچند قبل از آن فاقد شرایط بوده است.
  • 27- هرکس عیال (نان خور) شخص به شمار رود، بالغ باشد یا نابالغ، آزاد باشد یا برده، مسلمان باشد یا کافر، زکاتش بر آن شخص (مُعیل) با فراهم‌بودن شرایط، واجب است.
  • 28- آیا زکات فطره زوجه بر شوهر و برده بر مولا، مطلقا واجب است، هرچند نان‌خور آنان به شمار نروند یا تنها در صورتی که نان‌خور شوهر و مولا باشند و یا در صورتی که نفقه ایشان بر آن دو واجب باشد، هرچند نان خور محسوب نشوند، مسئله اختلافی است. البته اختلاف در صورتی است که زوجه و برده نان‌خور دیگری نباشند؛ و گرنه اختلافی در سقوط زکات از عهده شوهر و مولا نیست.
  • 29- زکات از کسی که فطره او بر عهده دیگری است، ساقط می‌شود؛هرچند وی زکات را نپردازد.
  • 30- در فرضی که شخصِ مُعیل فقیر باشد و عیال غنی باشد آیا بر عیال، پرداخت زکات از طرف خود واجب است یا نه؟ اختلاف است.
  • 31- برخی معتقدند همینکه عنوان مهمان تحقق یابد، هرچند یک لحظه قبل از رسیدن به زمان افطار شب عید باشد، زکات بر میزبان واجب است، اما برخی دیگر برآنند که در این مسئله میهمانی که از نظر عرف، گفته شود نان‌خور صاحب خانه است، زکاتش بر میزبان واجب است. اقوال دیگری نیز در این مسئله ذکر شده، از جمله: شرط بودن مهمانی در طول ماه؛ نیمه دوم ماه؛ دهه آخر ماه؛ دو شب آخر ماه و شب آخر ماه.
  • 32-  کلمات فقیهان در بیان جنس زکات فطره مختلف است. برخی تنها گندم، جو، خرما و کشمش را ذکر کرده‌اند. برخی دیگر، ذرت یا کشک را نیز به آنها افزوده‌اند. گروه سوم، آن پنج چیز را به اضافه شیر ذکر کرده و گروه چهارم، برنج را نیز بر شش چیز یاد شده افزوده‌اند. مشهور متأخران، جنس زکات فطره را قوت غالب بیشتر مردم دانسته‌اند.
  • 33- در زکات فطره، پرداخت قیمت اجناس یاد شده نیز کفایت می‌کند.
  • 34- مقدار زکات فطره برای هر نفر در غیر شیر، یک صاع (حدود سه کیلوگرم) است. در شیر، گروهی مقدار آن را چهار رطل ذکر کرده‌اند؛ هرچند مشهور مقدار آن را نیز یک صاع دانسته‌اند. بنابر قول نخست، در اینکه مراد از رطل، رطل عراقی است یا مدنی اختلاف است.
  • 35-  زمان وجوب زکات فطره بنابر قول مشهور میان متأخران، غروب روز آخر ماه رمضان است. برخی، زمان وجوب را طلوع فجر روز عید دانسته‌اند.
  • 36- پایان وقت وجوب پرداخت آن نیز اختلافی است. برخی آن را هنگام گزاردن نماز عید، برخی دیگر زوال روز عید و گروه سوم، غروب آن روز دانسته‌اند.
  • 37- در اینکه پرداخت زکات فطره در ماه رمضان، پیش از فرارسیدن زمان وجوب آن، جایز است یا نه، اختلافی است. بنابر قول به جواز، پرداخت زکات فطره از اول ماه رمضان جایز می‌باشد.
  • 38- هرگاه فرد در طول وقت وجوب، فطره را پرداخت نکند، در صورتی که آن را به قصد قربت از مال خود جدا کرده و کنار گذاشته باشد، همان را به عنوان زکات فطره خارج می‌سازد، اما اگر جدا نکرده باشد در اینکه زکات از ذمّه او ساقط می‌شود یا نه و در فرض عدم سقوط در اینکه باید زکات را به نیت ادا بپردازد یا قضا، اقوال مختلف است.
  • 39- هر‌گاه پس از کنار گذاشتن زکات، با امکان پرداخت، آن را نپردازد، ضامن است.
  • 40- بنابر قول مشهور و معروف میان فقها، مصرف زکات فطره، همان مصرف زکات مال است.
  • 41-  ظاهر کلام برخی قدما، اختصاص مصرف زکات فطره به فقرا است. برخی معاصران نیز احتیاط وجوبی را در پرداخت زکات فطره به آنان دانسته‌اند.
  • 42- بنابر قول گروهی، دادن زکات فطره به مخالفِ مستضعف در صورت عدم وجود فقیر مؤمن (شیعه دوازده امامی) جایز است.
  • 43- مالک می‌تواند زکات فطره‌اش را مستقیم به مستحق بپردازد؛ هرچند تحویل آن به امام(ع) یا نایب او افضل است.
  • 44- بنابر قول مشهور، پرداخت کمتر از یک صاع از زکات فطره به فقیر جایز نیست؛ مگر آنکه فقرا زیاد باشند؛ به گونه‌ای که دادن یک صاع به همه آنان امکان پذیر نباشد، که در این صورت گروهی قائل به جواز پرداخت کمتر از یک صاع شده‌اند. در ناحیه زیادی، دادن بیش از یک صاع، بلکه تا حد رفع فقر از فقیر جایز است.
  • 45- مستحب است زکات فطره به فقرای خویشاوند و سپس همسایگان اختصاص داده شود؛ چنان که ترجیح فقرای اهل علم و فضیلت بر غیر آنان در دادن زکات فطره مستحب است.
  • 46- سید نمی‌تواند از غیر سید زکات‏ [زکات مال و فطره] بگیرد، ولی اگر خمس و سایر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و از گرفتن زکات‏ ناچار باشد، می‌تواند از غیر سید زکات‏ بگیرد.
  • منابع:
  • http://www.porseshkadeh.com
  • http://www.islamquest.net
  • http://alef.ir
  • https://fa.wikipedia.org
  • جهت پرداخت زکات فطریه می توانید از طریق بخش پرداخت وجوهات شرعی سایت ما اقدام نمائید.

آداب جماع و فرزند آوری از منظر اسلام

رسول خدا صلی الله علیه و آله به على بن ابى طالب علیه السلام چنین سفارش کرد:

اى على! چون عروس را به خانه تو آورند وقتى نشست کفش او را بکن و پایش را بشو و آبش را به در خانه‏ات بریز که چون چنین کنى خدا از خانه ‏ات هفتاد هزار رنگ فقر را ببرد و هفتاد هزار رنگ برکت در آن درآورد و هفتاد هزار رحمت بر تو فرو فرستد که بر سر عروس بچرخد تا برکت آن به هر گوشه خانه‏ات برسد و خدا عروس را از جنون و خوره و پیسى امان دهد که به او رسند تا در آن خانه است و عروس را تا یک هفته از دوغ و سرکه و گشنیز و سیب ترش منع کن.

 

على علیه السلام عرض  کرد:

 یا رسول اللَّه! چرا او را از این چهار چیز منع کنم؟

 فرمود: چون رحم از این چهار عقیم شود و اولاد نیاورد و حصیر کف خانه از زن نازاد به است.

 على علیه السلام عرض  کرد:

چطور سرکه از او منع کند؟

 

فرمود :چون بر سرکه حائض گردد هرگز پاک نشود به طور کامل و گشنیز حیض را برانگیزد در درون او و زایش را سخت کند و سیب ترش حیض را ببندد و مایه درد شود.

سپس فرمود:

 

اى على ! با زنت اول و میانه و آخر ماه مجامعت مکن که دیوانگى و خوره و گیجى بدو شتابند و به فرزندش.

 بعد از ظهر جماع مکن که اگر فرزندى آورید قیچ باشد و شیطان به قیچى انسان شاد است.

نزد جماع سخن مگو که اگر فرزندى شود از گنگى در امان نیست.

 مبادا کسى به فرج زنش بنگرد و باید وقت جماع‏ دیده بر هم نهد زیرا نظر به فرج مایه کورى فرزند است.

 اى على! با زنت به عشق زن دیگرى مجامعت مکن که می ترسم اگر فرزندى شود مخنث[1] و زن منش و گیج باشد.

 هر که با زن خود در بستر جنب است قرآن نخواند که می ترسم آتشى از آسمان فرود آید و هر دو را بسوزاند.

 اى على ! جماع‏ مکن جز آنکه خودت دستمالى داشته باشى و زنت دستمال دیگر با یک دستمال خود را پاک نکنید که شهوت بر شهوت افتد و مایه دشمنى است میان شما و شما را به جدائى و طلاق کشد.

 ایستاده جماع‏ مکن که کار خران است و اگر فرزندى شود در بستر بشاشد چون خر که در هر جا بشاشد.

در شب فطر جماع‏ مکن که اگر فرزندى شود بسیار بد باشد.

در شب عید قربان جماع‏ مکن که فرزند شش انگشت آید یا چهار انگشت.

زیر درخت بار دار جماع‏ مکن که فرزند جلاد و آدم کش و کدخدا آید.

در برابر پرتو آفتاب جماع‏ مکن، مگر با روپوش بر هر دو که اگر فرزند شود در سختى و فقر باشد تا بمیرد.

 میان اذان و اقامه جماع‏ مکن که فرزند خونخوار آید.

 اى على!  چون زنت آبستن باشد بی وضوء با او جماع‏ مکن که فرزند کوردل و بخیل آید.

 در نیمه شعبان جماع‏ مکن که فرزند شوم و با خال چهره آید.

در آخر ماه دو روز از آن مانده جماع‏ مکن که فرزند گمرک چى‏ و معاون ظالم آید و جمعى از مردم بدستش هلاک شوند.

 بر سر پشت بامها جماع مکن که فرزند منافق و ریاکار و بدعت‏گذار آید.

 چون قصد سفر دارى در شب جماع مکن که فرزند ولخرج آید.

 

 رسول خدا این آیه را خواند : إِنَ‏ الْمُبَذِّرِینَ‏ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِین‏. به راستى اسراف کاران  برادران شیاطین باشند[2].

چون در سفرى رفتى تا سه شب و روز جماع مکن که فرزند معاون هر ظالم بر تو آید.

اى على ! شب دوشنبه ملازم جماع باش که اگر فرزندى آید حافظ قرآن و راضى به قسمت خدا باشد.

 اى على! اگر شب سه شنبه جماع کنى و فرزندى آید پس از شهادت به شهادتین شهادت روزیش باشد و خدا با مشرکانش کیفر نکند و بوى دهانش خوش باشد و رحم دل و با سخاوت و پاک زبان از غیبت و دروغ و بهتان است.

 اگر شب پنجشنبه جماع کنى و فرزندى آید حاکمى از حکام گردد یا عالمى از علماء .

در روز پنجشنبه ظهر هنگام که آفتاب در وسط آسمان است فرزند که آید تا پیر شود شیطان به او نزدیک نگردد و با فهم باشد و در دین و دنیا سلامت روزیش گردد.

 در شب جمعه باشد و فرزند آید سخنور و گویا و زبان آور شود و در روز جمعه پس از عصر باشد و فرزند آید معروف و مشهور و دانشمند گردد.

 در شب جمعه بعد از نماز عشاء باشد امید فرزندى می رود که از ابدال[3] باشد ان شاء اللَّه.

اى على! در ساعت اول شب با زنت جماع مکن که اگر فرزندى شود بسا باشد جادوگر و دنیا طلب در آید.

اى على!  این سفارش مرا به یاد نگهدار چنانچه من از جبرئیل نگهداشتم[4].


[1] -  مردی که در جماع ناتوان باشد و حالات زنانه داشته باشد. 2 - کنایه از: بی غیرت و بی حمیت .

[2] - سوره اسراء- 30

[3] - بی مانند روزگار

[4] - امالى شیخ صدوق-ترجمه کمره‏اى، متن، ص: 570

سیلی  موشکی

سیره شهدا

صدایمان ضبط می شود

یادم می آید سالها قبل از جبهه رفتن نادر روزی تمام اعضاء خانواده دور هم جمع بودیم. در اتاق نشسته و در حال صحبت کردن بودیم ناگهان دیدیم که صدای خودمان را می شنویم به عقب برگشتیم نادر را دیدم که کنار ضبط صوت نشسته است و صدایمان را ضبط کرده است گفت به صحبتهایتان گوش کنید و ضبط را روشن کرد وقتی حرفهایمان را شنیدیم همه ناراحت شده بودند که چرا حرفهای بیخودی زده ایم نادر با این کار می خواست بگوید از این حرفها نزنید صحبت بکنید که برای آخرت شما مفید باشد بعد نادر گفت: 

تمام حرفهای شما ضبط می شود و در نزد خداوند محفوظ است مراقب اعمال و صحبتهایتان باشید.

شهید نادر رضایی‌


منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 32000 شهید استانهای خراسان


نماز به عنوان امام اعمال و سرآمد آنها است و فاصله بین کفر عملی و ایمان ترک نماز است. بسیاری به دلایل مختلف این واجب الهی را ترک کرده اند در حالی که این عبادت به عنوان عامل بزرگ بازدارندگی در برابر گناهان محسوب می شود.

 

در بین روایات ترهیبی( ترساننده از عقوبت گناهان) این روایت از بهترین فرموده های خاندان عصمت درباره ترک نماز است. کافی است یک در صد احتمال دهیم  این خبر واقعیت داشته باشد.

ترجمه حدیث:

حضرت فاطمه (ع)، سرور زنان، دختر پیامبر- که درود خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد- از پدرش محمّد (ص) پرسید:

پدرجان! سزاى مردان و زنانى که نماز خود را سبک بشمارند چیست؟

فرمود:  ای فاطمه! هر مرد و زنى نماز خود را سبک بشمارد خداوند او را به پانزده خصلت دچار مى‏ کند:

 شش خصلت در دنیا و سه خصلت هنگام مرگ و سه خصلت در قبر و سه خصلت در قیامت هنگامى که از قبر خارج مى‏ شود.

امّا خصلت‏هائى که در دنیا به او مى ‏رسد:

خداوند عمرش را بى‏ برکت مى‏ کند، و برکت از روزیش بر مى ‏دارد، و سیماى شایستگان را از چهره ‏اش محو مى‏ کند، و در برابر کارهایش پاداشى به او نمى ‏دهد، و دعایش را به آسمان بالا نمى ‏برد، و ششم اینکه از دعاى شایستگان بهره ‏اى ندارد.

امّا خصلتهائى که هنگام مرگ به او مى ‏رسد:

 نخست اینکه با خوارى مى ‏میرد، دیگر آنکه گرسنه جان مى ‏سپارد، و سوّم آنکه با حال تشنگى از دنیا مى‏ رود بگونه‏ اى که اگر تمام نهرهاى دنیا را به او بخورانند سیراب نمى ‏شود.

امّا خصلتهائى که در قبر به او مى ‏رسد:

اوّل آنکه خداوند فرشته‏ اى بر او مى ‏گمارد که پیوسته او را در قبر حرکت مى‏ دهد، دیگر آنکه قبر را بر او تنگ مى‏ گرداند، و سوّم آنکه قبرش تاریک مى‏ گردد.

امّا خصلت هائى که روز قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر به او مى‏ رسد:

 نخست آنکه خداوند فرشته‏ اى بر او مى‏ گمارد که او را در برابر چشم مردم به صورت روى زمین مى‏ کشد. دوّم آنکه حساب او را سخت مى ‏گیرند، و سوّم آنکه خداوند به او نظر نمى‏ کند و او را پاک نمى‏ سازد و عذابى دردناک خواهد داشت.

 

متن عربی حدیث:

عن سیدة النساء فاطمة ابنة سید الأنبیاء صلوات اللَّه علیها و على ابیها و على بعلها و على أبنائها الأوصیاء أنّها سألت أباها محمّدا صلّى اللَّه علیه و آله فقالت:

 یا أبتاه ما لمن تهاون بصلاته من الرّجال و النّساء؟ قال صلّى اللَّه علیه و آله: یا فاطمة من تهاون بصلاته من الرّجال و النّساء ابتلاه اللَّه بخمس عشرة خصلة، ستّ منها فی دار الدّنیا و ثلاث عند موته و ثلاث فی قبره و ثلاث فی یوم القیامة إذا خرج من قبره.

فأمّا اللّواتی تصیبه فی دار الدّنیا فالأولى یرفع اللَّه البرکة من عمره و یرفع اللَّه البرکة من رزقه و یمحو اللَّه (عزّ و جلّ) سیماء الصّالحین من وجهه، و کلّ عمل یعمله لا یوجر علیه و لا یرفع دعاؤه الى السّماء، و السّادسة لیس له حظّ فی دعاء الصّالحین، و امّا اللّواتی تصیبه عند موته فأوّلهنّ أنّه یموت ذلیلا و الثّانیة یموت جائعا و الثّالثة یموت عطشانا فلو سقی من انهار الدّنیا لم یرو عطشه. و امّا اللّواتی تصیبه فی قبره فأوّلهنّ‏[1] یوکّل اللَّه به ملکا یزعجه فی قبره و الثّانیة یضیّق علیه قبره، و الثّالثة تکون الظّلمة فی قبره، و أمّا اللّواتی تصیبه یوم القیامة إذا خرج من قبره فأوّلهنّ أن یوکّل اللَّه به ملکا یسحبه على وجهه و الخلائق ینظرون إلیه و الثّانیة یحاسب حسابا شدیدا و الثّالثة لا ینظر اللَّه‏ إلیه و لا یزکّیه و له عذاب ألیم[2].


[1]  فاولهن،« فاولاهن» ن خ البحار

[2] - الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 292  و فلاح السائل/ 99 البحار 83/ 21

قَالَ الصادق علیه السلام:


 ‏ مَنْ تَرَکَ زِیَارَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَا یَنْظُرُ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ أَ لَا تَزُورُونَ مَنْ تَزُورُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ النَّبِیُّونَ علیهم السلام إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَفْضَلُ مِنْ کُلِّ الْأَئِمَّةِ وَ لَهُ مِثْلُ ثَوَابِ أَعْمَالِهِمْ وَ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِمْ فُضِّلُوا.


هرکه زیارت امیر المؤمنین علیه السلام را ترک کند خدای عزو جل به نگاه رحمت نمی کند. آیا نمی خواهید کسی را زیارت کنید که فرشتگان و انبیا زیارتش می کنند.امیر المؤمنین علیه السلام افضل از هر امامی است و برای او دوبرابر اعمال آنان است و امام به اندازه اعمالشان برتری بر دیگری یافته اند.


 جامع الأخبار، ص: 23

حجاب را بی احترامی مردان وطنم می دانم!

 

جمله بالا شعار زنی است که به دنبال رفع حجاب اجباری در ایران است.

 

 

او که خود بعد از داشتن حجاب و خروج از کشور، اقدام به کشف حجاب کرده است قانون حجاب را در ایران خلاف آزادی و انسانیت می داند و با ادعای اینکه من به حجاب احترام می گذارم ولی اجباری بودن آن را نمی پذیرم دست به اقدامات وسیع در فضای مجازی زده تا بتواند حاکمیت را تحت الشعاع دیدگاه خود قرار دهد و یک نحوه اعتراض را علیه قانون حجاب به وجود آورد.

او که به دنبال احقاق حقوق زنان در ایران است و به عنوان فعال بین المللی کار می کند حجاب را خلاف حقوق زن می داند، برای اینکه نظر خود را بر جامعه زنان ایران تحمیل کند از شعارهای مختلفی از جمله شعار فوق استفاده کرده است. در این یاد داشت با کد گزاری بر جمله فوق، به تحلیل این ذهنیت می پردازیم.

 

تاکید می شود که نکته های پیش رو فقط بر اساس کد گذاری کیفی بر جمله فوق است.

 

مهمترین کدهایی که می توان با نگاه به واژگان شعار بدون سانسور ذهنی به دست آورد عبارتند از:

 

توهین، تحریک، نقد شخصیت مردان، هجوم به محجبه، نگرش جنسیتی، پیش داوری درباره محجبه ها، کوبیدن حجاب با نگرش اخلاقی، نبود پشتوانه علمی، اعتراض اجتماعی، اومانیستی، تخریب خانواده، تحمیل عقیده، ورود مؤدبانه، تخریب ناجوانمردانه، مسأله خدا، عبودیت، خواست خدا.

 

تحلیل:

1- اگرچه این عبارت با یک نگاه اخلاقی و جهت رویارویی با توهین به مردان بیان شده است ولی در واقع خود این عبارت توهین به مردان محسوب می شود زیرا گوینده این شعار به صورت غیر مستقیم مردان ایران را هرزه و بد جلوه داده و حجاب را که مایه حفظ زن است و ارزش ذاتی دارد به عنوان مانع در برابر آن در نظر گرفته است. این در حالی است که در یک نگاه اولیه نمی توان حکم به هرزه بودن کسی داد و تا این رفتار از مردی ثابت نشود قضاوت درباره او به صورت غیر مستقیم «توهین عملی» محسوب می شود.

2-  این جمله مردان را تحریک می کند که اقدامی علیه حجاب انجام دهند چرا که طبق این شعار، با حجاب، به مردان توهین شده است. این حرکت در واقع اقدام برای تحریک مردان برای احقاق «حق ادعایی» است و لذا امکان دارد که برخی مردان بدون مطالعه و تحقیق درباره این شعار و عواقب و آثار بد آن، اقداماتی انجام دهند که باعث مشکلات جدی برای آنان شود.

3-  این جمله شخصیت مردان ایرانی را مورد نقد قرار داده است چرا که مردان را «خود نگه دار» تلقی نکرده است.

4- از یک طرف  این عبارت به جمعیت زیاد زنان «محجبه» توهین کرده است چرا که این بانوان، حجاب را نه از سر «اجبار» بلکه از سر «باور» انتخاب کرده اند و داشتن آن را افتخار دانسته و مایه امنیت روحی و روانی برای خود می دانند. اگر آزادی را قبول دارید نباید انتخاب حجاب را از ناحیه این قشر زیاد بانوان تخطئه کنید.

5-این شعار به ذهن،  «نگرش جنسیتی» به حجاب را تداعی می کند و حال آنکه حجاب فقط اختصاص به بانوان ندارد  و مردان هم طبق آموزه های دینی، حجاب را که عبارت باشد از ظاهر نکردن زینت ها به زنان، باید مراعات کنند. از این نگاه استفاده می شود که گوینده شعار مفهوم حجاب  و ماهیت آن را به خوبی درک نکرده است.

6-  همانطور که در بند4 اشاره شد این جمله پیش داوری غیر مستقیم نسبت به زنان محجبه را در ذهن تداعی می کند و این پیش داوری قضاوت ناعادلانه را نسبت به بانوان محجبه به وجود می آورد و این خلاف اخلاق است.

7- این شعار اگرچه زیباست ولی پشتوانه علمی و ایدئولوژیکی آن معلوم نیست وقتی کسی نظری را می دهد باید بر پایه منابع علمی باشد و صرف برداشت های شخصی از گزاره ها ، ارزشمندی آن را نشان نمی دهد.

8- هیچ ملازمه ای بین داشتن حجاب و توهین به مردان وجود ندارد حتی ملازمه عقلی در این باره هم نمی توانید بیابید با استقراء در جامعه عکس قضیه خود را نشان می دهد: زن محجبه با حجاب خود به مرد اذعان می دارد که من دارای هویت خاصی هستم و به همین راحتی هویتم را در اختیار دیگران قرار نمی دهم علاوه بسیاری از مردان، با حجاب زنان راحت ترند و آرامش روحی و روانی و فکری را با حجاب بانوان بیشتر کسب می کنند.

9- خوب است به نتیجه این شعار دقت شود. اگر حجاب اختیاری باشد کسی نمی تواند ادعا کند که جلوی شهوت مردان و تحریک شدن آنها را به واسطه دیدن اندام زنان بگیرد چون مسئله شهوت، شخصی است و درجات متفاوتی دارد لذا پیشگیری از آسیب های احتمالی که منجر به خشونت علیه زنان می شود داشتن حجاب را ضروری می نماید و خلاصه اینکه هیچ تضمینی برای ابتلای مردان به روابط نامشروع، چشم چرانی، شهوت رانی، خشونت علیه زنان توسط مردان و حتی خود زنان وجود ندارد. و اگر بخواهید بی تفاوت باشید نسبت به جامعه انسانی خیانت کرده اید.

10- اگرچه این شعار ورود مؤدبانه به مسئله حجاب زنان می باشد ولی تخریب ناجوانمردانه مردان و زنان ایران زمین است. همانطور که اشاره شد با اختیاری شدن حجاب در جامعه، با جمعیتی روبرو خواهیم شود که به احتمال زیاد دنبال آنان مردان بی تقوا خواهند افتاد - چرا که انسانها هموارهدر معرض تحریک نفس اماره و شیطان  قرار دارند- و زمینه سوء  استفاده و دام اندازی علیه زنان را فراهم خواهند کرد از طرفی بنیان خانواده و آرامش اعضای آن به هم خواهد خورد.

11- اگرچه صاحب این شعار با ادعای آزادی خواسته خود را بیان کرده است ولی در واقع این تحمیل یک فکر و عقیده نسبت به مردان و زنان است و این یعنی توهین به شعور ملت و سلب آزادی از آنان.

12- مهمترین راه حل برای مسئله حجاب این است که آن را به عنوان یک «خواست خدا» نگاه کنیم. اگر کسی خدا را آنگونه که خود خدای مهربان می خواهد دوست بدارد و بندگی اش کند، لازمه اش کرنش و فروتنی در برابر «حکم خدا» یعنی «حجاب» است.

13- با رعایت حجاب به عنوان خواست خدا همه زیر لوای الله قرار می گیریم و تمام نزاع های ما حل خواهد شد.

14- اگر به آیه حجاب دقت شود خطاب آیه به کسانی است که اهل ایمان هستند یعنی کسانی که زندگی آنان بر اساس «باور دینی» است کسی که مشکل خود را با «خدا» و «دین» حل کرده است پذیرش حجاب برای او «ارزش» خواهد بود چون  او یقین دارد که حکم خدا بر اساس مصلحت و به سود بنده است.

15- متاسفانه گوینده نگاهش به حجاب برون دینی و اومانیستی است که خلاق عقلانیت و دیانت محسوب می شود. اگر این خانم خدا را آن گونه که خود باری تعالی می خواهد قبول کند هرگز در برابر حکم خدا طغیان نمی کند.

 

خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی

 

  

 

آیا بوسیدن دست فقها و عالمان دینی جایز است؟
پرسش
در تحف العقول حدیثی از امام رضا (ع) است که می فرماید: مرد دست مرد دیگری را نبایستی ببوسد، چراکه بوسیدن دستش همانند نماز گزاردن بر اوست. درباره این حدیث نظر شما چیست؟
پاسخ اجمالی
اولاً: روایت تحف العقول مرسل و بدون سند است، ثانیاً: در مقابل، روایاتی در کتاب کافی داریم که بوسیدن دست انبیا و اوصیا و کسانی که در جایگاه رسول خدا هستند را مجاز می داند.
پاسخ تفصیلی

کتاب شریف کافی بابی با عنوان "التقبیل" دارد که در آن به برخی از سنت های بوسیدن در اسلام اشاره شده است. از جمله این موارد این است که می فرماید: "به درستی که برای شما مؤمنان نوری است که به آن در دنیا شناخته می شوید تا این که اگر شخصی برادر مؤمنش را دید بر آن موضع نور که در پیشانی اش است بوسه می زند".[1]

روایتی که ذکر کرده اید در کتاب های معتبر وجود ندارد، بله در کتاب تحف العقول روایتی به این مضمون رسیده است که امام رضا (ع) می فرماید: "لا یقبّل الرجل ید الرجل فإن قبلة یده کالصلاة له"؛ مرد، دست مرد دیگری را نبوسد؛ چرا که بوسیدن دست مانند صلاة برای او است".[2]

اصل کلمه صلاة به معنای دعا و استغفار است[3] و در قرآن کریم هم به دو معنای "دعا" و " نماز" استعمال شده است. خداوند می فرماید: "وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ‏ إِنَّ صَلاتَکَ‏ سَکَنٌ لَهُم".[4]‏ و در آیه دیگر می فرماید:" إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتا"،[5] که در آیه اول به معنای دعا و در آیه دوم به معنای نماز واجب آمده است.[6]

درست است که "صلاة" در این حدیث به معنای نماز است، ولی توجه داریم که روایت بدون سند و مرسل است.

اما در کتاب کافی احادیثی است که دلالت بر جواز بوسیدن دست می کند. امام صادق (ع) می فرماید: " سر شخص یا دست او نباید بوسیده شود، مگر دست رسول خدا یا کسی که از او قصد رسول خدا شود".[7]

یا شخصی می گوید بر امام صادق(ع) وارد شده و دست ایشان را بوسیدم، سپس فرمود جایز نیست دست کسی بوسیده شود، مگر دست انبیای الاهی یا اوصیای آنان."[8]

همان طور که از این روایات استفاده می شود بوسیدن دست پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) اشکالی ندارد، بلکه مطلوب است.[9] در روایت اولی امام صادق (ع) می فرماید: "... یا کسی که از او قصد رسول خدا شود." به  طور قطع امامان معصوم(ع) جزو این گروه هستند که با دیدن آنان، یاد و خاطره رسول الله (ص) زنده می شود و شأن و جایگاه آن حضرت را دارند. اما روایت می تواند مراجع و علمای دین که دارای صفات اخلاقی و کمالات نفسانی اند و در راستای دین پیامبر و اشاعه فرهنگ اسلام و اهل بیت تلاش می کنند و احترام به آنان در راستای احترام به پیامبر اکرم (ص) است، را شامل شود؛ زیرا در زمان غیبت، کسانی که از دین خداوند نگهبانی کرده و برخی از شؤون پیامبر اسلام و امامان معصوم (ع) را دارا هستند و از هر صنفی به خواسته ها و آرمان های حضرت رسول (ص) نزدیک ترند، مراجع و عالمان دینی هستند.[10] پس اگر چه عالمان دینی چنین توقعی  ندارند و احیاناً از این که دستشان بوسیده شود رنجیده می شوند، ولی از باب احترام به حضرت رسول (ص) و تعظیم شعائر چنین عملی بلا اشکال است.



[1] کلینی، محمد بن یعقوب،کافی، ج 2، ص 185، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365.

[2] حرانی، حسن بن شعبه، تحف‏العقول، ص 450، انتشارات جامعه مدرسین، قم،1404.

[3] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏14، ص 464، بیروت،1414.

[4] توبه، 103.

[5] نساء، 103.

[6] طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج‏1، ص 266، کتابفروشی مرتضوی، تهران، 1375.

[7] کافی، ج 2، ص 185،"لَا یُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ لَا یَدُهُ إِلَّا یَدُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْ مَنْ أُرِیدَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص".

[8] همان.

[9] آیت الله تبریزی در جواب استفتایی قائل به جواز بوسیدن دست عالم و سید هاشمی هستند. نک: تبریزی، میرزا جواد، صراط النجاة، ج 5، ص 266.

[10] علامه مجلسی در استظهاری که از این گونه روایات دارد، بوسیدن دست عالمان دینی و سادات را مشمول این روایات می داند. نک: مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 73، ص 38، موسسه الوفاء، بیروت، 1404.

به نقل از:  اسلام کوئیست