محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

 

وقتی به برخی از مردم مسأله ای گفته می شود که طبق شریعت مقدس اسلام و مذهبه حقه شیعه است در جواب می گویند که نه ما آنچه خودمان دلمان می خواهد انجام می دهیم!

مثلا وقتی گفته می شود که نماز را به زبان فارسی نباید خواند می گویند که زبان عربی مال عربها است و من فارس هستم و با زبان فارسی راحت می توانم با خدا صحبت کنم!

یا وقتی می گوییم: خانم حجابت را مراعات کن خدای تعالی امر به پوشش و حجاب کرده و از زینت و آرایش برای نامحرمان نهی کرده است،می گوید:

«دلت پاک باشد» اینها مثل بچه ها یا برادران من هستم.

یا وقتی گفته می شود آقا خمس یا زکات جزو وظایف مالی است که به امرخدای تعالی بر افراد واجب شده است می گوید: نه من مالیات می دهم و اینها را شما از خود می گویید!

امثال این جوابها وادعا ها زیاد است.

 مثلا شنیدم از دوستی که می گفت: دختر یکی از فامیلها وصیت کرد که بعد از مردنش جسد او را آتش زده و خاکسترش را بر رودخانه زرد و یا نیل بریزند. وقتی به او می گویند که این کار از منظر اسلام حرام است، می گوید: من اینگونه مردن را دوست دارم!

یا وقتی به طرف می گویی این برداشت شما از آیه قرآن مخالف با آیه دیگر است و مفسرین چنین تفسیری را قبول ندارند،می گوید: من هرچه خودم می فهمم را قبول دارم!

دلیل این سماجتهای افراد در برابر احکام الهی چیست؟

چرا فقط آنچه خود می خواهند را می پذیرند ولی آنچه مخالف طبعشان باشد را رد می کنند؟

جواب این سوالات یک کلمه است وآن «سرکشی در برابر معبود یکتا» است.

اینان اگر خدا را باور دارند باید «همه آنچه خدا می خواهد» را باور داشته باشند.

«خدا باوری» نشانه اش «تسلیم محض شدن در برابر خواست خدای تعالی» است حتی در کوچکترین حرکتها در مسیر حیات.

اینها کسانی هستند که فکر می کنند کارشان درست است ولی شدیدا در گمراهی اند.

« الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»[1].

ترجمه آیه:

آنان که در زندگى دنیا تلاششان گم و نابود مى‏شود، در حالى که مى‏پندارند (همچنان) کار شایسته و نیک انجام مى‏دهند.

اینان به جای «بنده »بودن در برابر خدا می خواهند«مولا»باشند ولو در برخی امور.

اینان دین خدا را تجزیه کرده اند  ومصداق آیه«...أَ فَتُؤْمِنُونَ‏ بِبَعْضِ‏ الْکِتابِ‏ وَ تَکْفُرُونَ‏ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون‏»[2] شده اند.

ترجمه:

آیا به بعضى از دستورات کتاب آسمانى ایمان می ‏آورید وبه برخى دیگر کافر می ‏شوید؟ پس جزاى هر کس از شما که این عمل را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود و روز قیامت به سخت‏ترین عذاب بازبرده شوند و خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، غافل نیست‏

برادردان وخواهران!

بدانید خود رأیی در انجام اعمال عبادی و روش زندگی بر خلاف عبودیت وبندگی است.

بدانید اگر خدا را قبول دارید باید همه آجه او می خواهد را انجام دهید.

تنها آیینی که در این برهه از زمان تا قیام قیامت پذیرفتنی است و احکام و برنامه هایش خواست الهی است،اسلام است.

دوباره مسلمان شویم!

بدانید که هرکس بر غیر منهج و راه خدا حرکت کند وحتی در کمترین کارها خواست خدا را در نظر نگیرد گمراه گشته و از چشم رحمت الهی خواهد افتاد و در نهایت خسران و زیان دو دنیا نصیبش خواهد شد.

به روایات خوب دقت کنید:

روایت اول:[قصص الأنبیاء علیهم السلام‏] بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ :أُمِرَ إِبْلِیسُ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ .فَقَالَ: یَا رَبِّ وَ عِزَّتِکَ إِنْ أَعْفَیْتَنِی مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ لَأَعْبُدَنَّکَ عِبَادَةً مَا عَبَدَکَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا!

 قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ[3].

ترجمه:

هشام از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود:

به ابلیس امر شد که برآدم سجده کند.شیطان گفت:ای پروردگار!اگر مرا از سجده بر آدم عفو کنی عبادتی تو را خواهم کرد که کسی مثل آن نکرده باشد!

خدای بزرگ و بلند مرتبه فرمود: «من دوست دارم در آنچه من امر می کنم اطاعت شوم».

توضیح:

در این روایت ملاحظه می فرمایید که خدای تعالی به شیطان هشدار می دهد که اگر تو اهل طاعت هستی و واقعا من را قبول داری فقط آنچه من می خواهم را انجام بده.طبق این روایت کسانی که در مسیر زندگی «خود رأی» باشد و خواسته خدا را نادیده بگیرند هرچند بهترین عبادتهارا بجا آورند،قطعا رانده شده درگاه خدای تعالی خواهند بود.

مراقب باشید شیطانی نشوید!

روایت دوم: سن، [المحاسن‏] بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْبَصْرِیِّ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ:

 مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَى نَبِیِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِرَجُلٍ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ یَدْعُو اللَّهَ فَانْطَلَقَ مُوسَى فِی حَاجَتِهِ فَغَابَ سَبْعَةَ أَیَّامٍ ثُمَّ رَجَعَ إِلَیْهِ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ رَافِعٌ یَدَیْهِ إِلَیْکَ یَسْأَلُکَ حَاجَتَهُ وَ یَسْأَلُکَ الْمَغْفِرَةَ مُنْذُ سَبْعَةِ أَیَّامٍ لَا تَسْتَجِیبُ لَهُ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ یَا مُوسَى لَوْ دَعَانِی حَتَّى تَسْقُطَ یَدَاهُ أَوْ تَنْقَطِعَ یَدَاهُ أَوْ یَنْقَطِعَ لِسَانُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ حَتَّى یَأْتِیَنِی مِنَ الْبَابِ الَّذِی أَمَرْتُهُ[4].

امام صادق علیه السلام می فرماید:

حضرت موسی- که بر رسول ما و آل او وایشان درود باد- از کنار مردی گذشت که دستانش را بسوی آسمان بلند کرده و دعا می کرد.موسی به دنبال حاجت خود رفت و هفت روز گذشت.بعد از بازگشت، دید که مرد دستان خود را بلند کرده و هنوز دعا می کند.به خدای تعالی عرض کرد:

ای پروردگار!این بنده تو هفت روز است که دستانش را بسوی تو بلند کرده و تو را می خواند و از تو مغفرت طلب می کندآیا او را اجابت نمی کنی؟

وحی آمد که ای موسی اگر او دستانش بیفتد و یا گردنش بریده شود و یا دستش قطع گردد اجابتش نخواهم کرد مگر از طریقی که من گفتم بخواهد.

توضیح:

از این قضیه این نکته استفاده می شود که هرگونه اختراع و بدعت در دین پذیرفتنی نیست و کسانی که از غیر راه الهی و دین او کاری را هرچند در قالب ارزشها باشد را انجام دهند، هرگز خداوند قبول نخواهد کرد.

پس بنگریم به خودمان و از خواب برخیزیم و از غفلتی که دامنگیرمان شده بیدار شویم و مراقب باشیم که «در مسیر حق» باشیم نه اینکه خود مسیر برای خود درست کنیم.

مراقب باشیم «آیین ساز»نباشیم بلکه پیرو«آیین اسلام»باشیم.

امیر المومنین علی علیه السلام اگر علی شد ونام آور همه عرصه در طول تاریخ گشت وجاری در همه زمانها گشت وکسی در فضایل و ویژگیها به مانند او نشد و دوست ودشمن ثنا گوی او شدند به این خاطر بود که او «عبد» بود وهرگز از خود کاری نکرد بلکه دید که خواست خدای تعالی چیست.

آورده اند که روزی به محضر امیر المومنین علیه السلام فالوده آوردند به آن نگاه کرده وبه اصحاب فرمود که دستان خ.د دراز کنید واز آن بخورید.خودش نیز دستش را دراز کرد که بخورد ولی به یک باره دست کشیدند و از آن نخوردند.پرسیدند یا امیر المومنین چرا میل نمی فرمایید؟

فرمود: « یاد رسول خدا افتادم که از آن نخورده اند.چیزی را که رسول خدا صلی الله علیه وآله از آن نخورده نخواهم خورد»[5].

آری علی علیه السلام در کوچکترین چیزها پیرو حق بود حتی در خوردن که کار عادی همه ما انسانها است.

چقدر فاصله است بین «علی وار زندگی کردن» و« ادعای شیعه و پیرو» او بودن.

یا علی! ما از تو دور شدیم و به همین خاطر فرزندان ما مبتلای به انواع گناهان هستند.

یا علی! دختران مسلمان بازیچه شیطان شده اندو جوانان ما غیرت را به فراموشی سپرده اند.

یا علی! پدران و مادران به فکر خواسته های جنسی خودند و از تربیت فرزندان خود متنفر. اصلا بگویم از فرزند داشتن متنفر!

یا علی! سرمایه داران بی رحم شده و فقیران بی دین!

یا علی! از شیعه بودن ادعا مانده و بس.

یا علی! ما ماندیم و بی نهایت رسوایی.

یا ابا غوث ادرکنا!

یا ابا ایتامی! یتیمان امت را دریاب.

یا کاشف الغم عن وجه رسول الله! بیا و این غبار خفت و خواری را دوباره از روی امت اسلامی پاک کن.

یا حیدر کرار و ای کشنده فتنه ها! بیا و فتنه ها را با دو دم شمشیر ذوالفقارت نابود کن.

ای کننده در خیبر بیا و دیوارهای بی اعتمادی به دین را یهود ونصاری برای امت اسلامی بنیان نهاده اند از جا بکن.

یا علی! بیا و این فاصله هایی را که خودمان ایجاد کرده ایم ، کم کن.

یا علی! بیا و ما را بنده کن!

یا علی! بیا و ما اسیران هوای نفس و اسیران شیطان را آزاد کن.

یا علی! مددی.

                       

پی نوشتها:

[1] - الکهف:104

[2] - البقره:85

[3] - بحارالأنوار ج : 2 ص : 262

[4] - بحارالأنوار ج : 2 ص : 263

[5] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی الرَّحْبَةِ فِی نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ إِذْ أُهْدِیَ إِلَیْهِ طَشْتُ خِوَانِ فَالُوذَجٍ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ: مُدُّوا أَیْدِیَکُمْ فَمَدُّوا أَیْدِیَهُمْ وَ مَدَّ یَدَهُ ثُمَّ قَبَضَهَا وَ قَالَ :إِنِّی ذَکَرْتُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَمْ یَأْکُلْهُ فَکَرِهْتُ أَکْلَهُ.( وسائل‏الشیعة،ج24،ص388)

از بهترین مخلوقات خدای تعالی بعد از انسان کامل فرشتگان هستند.آنان به عنوان موجوداتی که دائما در حال عبادت وبندگی هستند وکمر خدمت به باری تعالی را بسته اند وجود دارند.

برخی گمان می کنند که فرشتگان فقط در عالم آخرت حضور دارند و هیچ ارتباطی با دنیای ما انسانها ندارند غافل از اینکه بسیاری از فرشتگان در دنیا به عنوان عامل وکارگزاران خداوند درخدمت بندگان خدادر دنیا هستند.

آیا فرشتگان به خانه های ما می آیند؟

در جواب باید گفت : بله.

فرشتگان همراهی ودوستی با انسانها را به عنوان افتخار برای خود می دانند البته نه هر انسانی!

فرشتگان پاکند وبا پاکان هم نشین می شوند.

از قدیم گفته اند:

کبوتر با کبوتر باز با باز

کند هم جنس با هم جنس پرواز

اگر کمر بندگی خدا بستیم واز گناه ومعاصی وناپاکیها دوری کردیم فرشتگان به خانه های ما می آیند وحتی بال خود را فرش پاهای ما می کنند.

چه چیزی فرشتگان را از حضور در خانه هایمان محروم می کند؟

عوامل زیادی در روایات نقل شده است که به چند مورد از آن اشاره می کنیم:

حدیث قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله:

 لا تدخل الملائکة بیتا فیه کلب[1].

ترجمه:

فرشته در خانه ای که سگ باشد وارد نمی شود.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:

 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله :إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَتَانِی فَقَالَ إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِکَةِ لَا نَدْخُلُ بَیْتاً فِیهِ کَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ وَ لَا إِنَاءٌ یُبَالُ فِیه[2].

ترجمه:

رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید:

جبرئیل علیه السلام نزد من  وگفت: ما فرشتگان در خانه ای که سگ،تمثال جسد،ظزفی که در ان بول کنند باشد وارد نمی شویم.

قَالَ المعصوم علیه السلام:

 لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِکَةُ بَیْتاً فِیهِ خَمْرٌ أَوْ دَفٌّ أَوْ طُنْبُورٌ أَوْ نَرْدٌ وَلَایُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَ یَرْفَعُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَرَکَ[3].

ترجمه:

فرشتگان در خانه ای که شراب،دف،طنبور ونرد باشد وارد نمی شود ودعای کسانی که اینها را دارند مستجاب نگشته وبرکت از میان آنها می رود.

نتیجه:

در خانه ای که سگ،تمثال جسد(عکس ویا مجسمه موجود زنده)،ظرف نجس،شراب،دف،طنبور[4] ونرد باشد،فرشتگان وارد نمی شوند.

بررسی دلایل:

دلیل اینکه این چیزها مانع حضور فرشته می شود به این خاطر است که اینها مصدر شیطانی دارند و شیطان به عنوان ناپاکترین موجود است ورانده شده درگاه ربوبی است لذا فرشته با چیزهایی که رنگ وبوی شیطان را داشته باشند هیچ ارتباطی بر قرار نمی کند زیرا خداوند هرگونه ارتباط وتأثیر پذیری از شیطان زا ممنوع کرده است.

در روایتی از امام صادق علیه السلام ،مصدر آلات موسیقی را به شیطان وقابل اولین قاتل روی زمین نسبت داده شده است.

  عَنْهُ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَمَّا مَاتَ آدَمُ ع وَ شَمِتَ بِهِ إِبْلِیسُ وَ قَابِیلُ فَاجْتَمَعَا فِی الْأَرْضِ فَجَعَلَ إِبْلِیسُ وَ قَابِیلُ الْمَعَازِفَ وَ الْمَلَاهِیَ شَمَاتَةً بِآدَمَ ع فَکُلُّ مَا کَانَ فِی الْأَرْضِ مِنْ هَذَا الضَّرْبِ الَّذِی یَتَلَذَّذُ بِهِ النَّاسُ فَإِنَّمَا هُوَ مِنْ ذَاکَ [5].

ترجمه:

وقتی آدم علیه السلام از دنیا رفت شیطان و قابیل جهت شماتت وخوش داشت مرگ وی با آلات موسیقی(المعازف والملاهی)در روی زمین جمع شده و جهت شماتت او لذت بردند پس هر چیزی از این قبیل باشد زاده آن است(مصدر شیطانی دارند).

همچنین تمثال جسد چون تشابهی به بت تراشی وبت پرستی - که این هم منشأ شیطانی دارد-  مورد نکوهش قرار گرفته است.

سگ نیز از آب دهان شیطان خلق شده لذا نجس العین می باشد و لازم است از آنها احتراز کنند.

عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه وآله سُئِلَ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْکَلْبَ قَالَ خَلَقَهُ مِنْ بُزَاقِ إِبْلِیس‏....الحدیث[6].

ترجمه:

از رسول خدا صلی الله علیه وآله درباره علت خلقت سگ سوال شد حضرت فرمود: خداوند آنرا از آب دهان شیطان خلق کرد....

خلاصه اینکه:

اجازه دهید فرشتگان -این خوبان درگاه خداوندی- به خانه شما آیند لذا از آوردن سگ،آلات موسیقی و چیزهای نجس ومجسمه کامل جاندار به خانه هایتان پرهیز کنید ولا دعا هایتان مستجاب نگشته و برکت از خانه هایتان می رود.


[1]- المحجةالبیضاء 1/ 11

[2]-الخصال،ج‏1،ص: 139

[3]- إرشادالقلوبإلىالصواب،ج‏1،ص: 175

[4]- نوعی از آلات موسیقی

[5] - الکافی ج : 6 ص : 432

[6] - بحارالأنوار،ج11،ص 207

 

اسمشان را شنیده بودم ولی توفیق نداشتم از ایشان استفاده کنم.در اخلاق وعرفان معروف بودند ولی من...خدایش رحمت کند.

برخی بعد از مرگ بیشتر معروف می شوند و تازه شناخته می شوند چرا؟

شاید به این خاطر باشد که اتفاق وفات این بزرگان چنان سنگین می شود که وقتی مردم مطلع می شوند تازه می فهمند که چنین اشخاصی بوده اند.

البته ذات خود این عرفا از شهرت طلبی ومعروف شدن بری بوده است وهمین کتوم بودن عامل ناشناخته بودنشان است.

از بزرگان عرفان  وسالکان الی الله در کشورمان زیادند ولی این ذخائر الهی را باید کشف کرد و شناخت واز وجودشان بهره برد.

خدایا دستان ما رابه دستان بندگان خاصت متصل بفرما.

ما رادر جهادبا نفس پیروز میدان فرما.

 

بر نیامد از تمنای رخت کامم هنوز

بر امید دیدنت بنگر که نالانم هنوز

روزها بگذشت وشبها عمررا ازمن گرفت

نیستم لایق که افتم پای تو جانم هنوز

صاحبایک جرعه ای از جام صهبایت بده

در میان تشنه گانت تشنه آبم هنوز

یاد«عین الناظره» افتم خجالت می کشم

روبه روی دیدگانت من گنهکارم هنوز

پرتو روی تورایک شب که دیدم خرمم

پرتو دیگر ز نورت سخت خواهانم هنوز

نام من رفته زبانت در قنوت جمعه ها

یک دعای ساده ای باشد تمنایم هنوز

از ازل داده خدا عشق شما را بر دلم

حمد لله را که از عشقت شرر بارم هنوز

ای که گفتی در«فرَج»های شما باشد فرَج

این دعا های فرج صدر دعاهایم هنوز

در قلم آورد فتحی گوشه ای از یاد تو

در قلمها می رود یادت به ا فکارم هنوز

13/9/1391ش

 


ای مهربان تر از پدر و مادرم، حسین...

 

 

ای سایه‌ات فتاده به روی سرم حسین
معنای واقعی اصول الکرم حسین

 

یک یاحسین گفتم و دیدم غمی نماند

 

تسکین دردهای دل مضطرم حسین
***
یادم نمی‌رود که همه عزتم تویی
من پای سفرۀ تو شدم محترم حسین

 

لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد

 

ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین
***
من سال‌هاست در به در روضه توام
داغ تو را به جان و دلم می‌خرم حسین

 

در کوچه‌های سینه زنی سالیان سال

 

در حسرت هوای حرم می‌پرم حسین
***
کابوس من شده غم دوری کربلا
در خواب هم ذکر لب من حرم حسین

 

تا گفتم اسم کرب و بلا را دلم گرفت

 

مانند خواهری که صدا زد دلم حسین
***
اینجا کجاست؟ خواهرت افتاد از نفس

رحمی نما به سینۀ شعله ورم حسین

 

اینجا عجیب بوی فراق تو می‌رسد

 

یک دم نگاه کن تو به چشم ترم حسین
***
زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا
یک ذره حق بده نشود باورم حسین

 

مجموع حرف‌های من اینجا خلاصه شد

در یک کلام: ای همۀ باورم حسین

 شعر از: حسین صائمی


 

 یکی از اتفاقات جالب که در سازمان صدا وسیمای کشور عزیزمان ایران اسلامی در امسال اتفاق افتاد،پدید آمدن شبکه های جدید بود.

یکی از این شبکه ها،شبکه ای است که اختصاص به کودکان ایرانی دارد وبا عنوان«پویا»فعالیت دارد.

وجود شبکه ای خاص برای گروه سنی کودکان، کاری پسندیده است تا با زبان نمایش فیلم بصورت انیمیشن و کارتون و...بتوانند نیازهای کودکان را در زمینه های مختلف فراهم آورند.

فارغ از همه خوبیها وفرصتهای استثنایی که این شبکه دارد،آفاتی تیز متوجه این شبکه است که اثرات منفی آن درکودکان ما بزودی بروز خواهد کرد.

البته این آفات به نظر تعمدی در این شبکه وارد نشده بلکه به خاطر «نبود فیلم تولیدی کافی» مجبورند که از فیلمهای سایر کشورها استفاده نمایند.

مهمترین آفت برخی برنامه ها،محتوای ضد دینی و تبلیغ فرهنگ غرب در فیلمهای خارجی این شبکه است.

چند روزی است که برخی  از فیلمهای این شبکه را رصد می کنم که به برخی ایرادات این فیلمها اشاره می کنم. امیدوارم که مسئولین صدا وسیما در خصوص بهینه سازی فیلمها- که متناسب با فرهنگ اسلامی وبومی باشد- ما فکر جدی بکنند:

1.       عادی سازی روابط دختر وپسر از سنین کودکی

2.       ترویج فرهنگ داشتن دوست پسر ودوست دختر

3.       ناسزا گویی

4.       تجربه گناه(البته بصورت مرموز)

5.       نمایش نمادهای صهیونیستی و شیطان پرستی

6.       عادی سازی بی احترامی وبی اعتمادی به والدین

7.       آماده سازی ذهن کودکان برای خیال پردازی منفی

8.       ترویج جادوگری

9.       ترویج دو اصل بزرگ فرهنگ غربی یعنی:لذت جویی،قدرت طلبی

10.   ترویج ظلم پذیری

11.   درگیر گردن ذهن کودک بین دو فرهنگ ایرانی وغربی وبی اعتمادی به فرهنگ اسلامی وملی

12.   ایجاد ترس ذهنی و ماندگار

13.   ترویج تفکر اومانیستی صرف و عدم استمداد از امدادهای الهی

14.   شخصی سازی دین واینکه دین در حوزه اجتماعی کارآمدی ندارد!

15.   ترویج خلق پرخاشگری

16.   ترویج فمینیسم در برخی برنامه ها

راه برون رفت از این وضعیت وعلاج این بیماری در فیلمها وبرنامه های شبکه:

1.       حمایت از شرکت های ساخت فیلم کودک در کشور

2.       نویسندگان داستانها و فیلم نامه های حوزه کودکان، آستین را بالازده وطرحهای جدید وایده های نو مطرح نمایند.

به امید شبکه ای با رنگ و بوی اسلامی و ایرانی

 

فارغ از برکات وآثار سینما وتلویزیون کشور عزیزمان ایران اسلامی که در بعد از انقلاب داشته و دارد ،همیشه این سؤال در ذهن من بوده که چرا دربخش سینما وتلویزیون، بازیگران این عرصه خصوصا زنان آن و در مرحله بعد مردان ،حریم حجاب اسلامی را مراعات نمی کنند؟

منظور از حجاب حتما چادر نیست اگر چه چادر را برترین جلوه حجاب می دانم!

منظورم است که این خانمها چرا به حداقلی از حجاب که عبارت باشد از« پوشیده بودن بدن آنها به غیر از کفین وگردی صورت» اکتفا نمی کنند؟

مگر این بازیگران مسلمان نیستند؟مگر سینمای ما اسلامی نیست؟مگر در کشور اسلامی زندگی نمی کنند؟

شاید یکی از دلایل این بحران در سینما خاصیت ذاتی سینما که عبارت باشد از«جلوه گری» و«تکبر»، افراد اسیر می شوند؟!!!

اگر عرصه برای جلوه گری خانمها وخودبرتر بینی فراهم گردد در صورت نبود تقوا و نبود اعتقاد محکم به عالم آخرت،قطعا گرفتار خواهند شد البته این مسأله درباره مردان نیز صادق است.

خدا شاهد است که می شود یک فیلم اسلامی ساخت و ارزشهای اسلامی را در آن تبلیغ کرد اما دریغ که «گرگ در پوستین گوسفند» به گله زده است!

همه امکانات کشور که مرهون  مساعی امام راحل و روحانیت معزز وخون پاک شهیدان انقلاب و شهدای دفاع مقدس و مرارتهای ایثارگران،جانبازان و آزادگان است نباید ثمری چون سینمای مبتذل و...باشد.

«نفاق و دور ویی برخی بازیگران حالم را به هم می زند»؛در ایران یک رنگ دارند و تا پایشان به خارج از کشور می رسد یک رنگ دیگر می گیرند!

درد را گفتیم چاره و درمان چیست؟

باید فرزندان دلسوز انقلاب واسلام این سنگر را رنگ و بوی الهی دهند و باید همچون «آوینی» ها دلسوزانه برای خدا حرکت کرد و فیلم نامه نوشت و  فیلم ساخت واز بازیگران اخلاقی استفاده کرد.

بیشتر فیلم های ساخته شده توسط بچه های ارزشی انقلاب مورد توجه اکثریت مردم شریف ایران وجهان اسلام بوده است.

به امید  طلوع فیلمسازان و بازیگران ارزشی تر و متعهدتر در آتیه.

 

شاید برای شما اتفاق افتاده باشد که در جمعی نکته ای را مطرح کنید و یا نظرتان را درباره چیزی بیان کنید و رفیقی و مستمعی بعد از کلام شما و یا حین سخن گفتن شما،چیزی برخلاف آنچه می گویید مطرح کند.طبیعی است که در درون از نوع نظر او ناراحت می شوید زیرا چیزی بر خلاف نظر وخواست شما گفته  و یه گونه ای، ضعف شما را مطرح کرده است.

ولی واقعیت این است که این ناراحتی جز خورد کردن اعصاب و روان خود و بد بینی نتیجه ای ندارد.

ما اشتباه فکر می کنیم که اظهار نظر دیگران در باره مسأله مطرح شده از ناحیه ما،حتما به معنی دخالت دادن نظر است و این درحالی است که بین اعمال نظر و اظهار نظر تفاوت فاحشی وجود دارد.

اعمال نظر به این معنا است که شخصی نظر خاص خود را با تحکم و تفرعن بخواهد عملی سازد و در این مسیر به نظر کسی اهمیت ندهد.اما اظهار نظر صرفا گفتن نظر است بدون اعمال فشار واین نتیجه آزادی بیان است و نه تنها بد نیست بلکه ممکن است به تصحیح با تقویت نظر مطرح شده ما بیانجامد.

پس باید دقت کرد که هر اظهار نظری اعمال نظر نیست لذا بی خودی اعصابمان را درباره نظرات دیگران خورد نکنیم.

رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید:

«اعلم الناس من جمع علم الناس الی علمه».(الفقیه،ج4،ص334)

دانشمند ترین مردمان کسی است که علم دیگران را به علم خود اضافه کند.

مستحضرید که یکی از راههای جمع کردن علم دیگران، شنیدن نظرات آنان است لذا بهتر است تحملمان را بیشتر کنیم تا آگاهیمان نسبت به مسائل افزون گردد.