محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غدیر از منظر مقام معظم رهبری» ثبت شده است

 

1-      عید غدیر اگرچه شاخص فرقه‌ى امامیه‌ى شیعه است، ولى در واقع با مفهوم و محتوا و مضمون گسترده‌اى که این حادثه دارد، این عید متعلق به همه‌ى مسلمانان، بلکه با توضیحى که عرض خواهم کرد، متعلق به همه‌ى کسانى است که براى بهروزى انسان دل میسوزانند.

2-      ما شیعیان این اعتقاد راسخ را که متکى به دلیل متقن و غیر قابل تردید است، درباره‌ى امیرالمؤمنین على‌بن‌ابى‌طالب (علیه‌السّلام) داریم. این حدیث متواتر - یعنى حدیث روز غدیر - را که همه‌ى محدثین بزرگ اسلام، از شیعه و سنى نقل کرده‌اند، مستند این عقیده‌ى متقن میدانیم.

3-      پیغمبر اکرم در یک روز گرم و در یک نقطه‌ى حساس، در مقابل چشم مردم، على‌بن‌ابى‌طالب (علیه الصّلاة و السّلام) را به عنوان امام مسلمین پس از خود و ولى امر امور اسلام معین کرد و به مردم معرفى کرد؛ «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه».این عطف به آیات متعددى است که ولایت پیغمبر از سوى خداى متعال تثبیت شده است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله» و آیات متعدد دیگر. می فرماید: آن کسى که من ولى او هستم، این على ولى اوست. هر معنائى که ولایت در مورد پیغمبر دارد، همان معنا در مورد امیرالمؤمنین با این نصب پیغمبر و معرفى پیغمبر محقق است. این یک دلیل محکم و مستندِ غیر قابل تردید است. در این خصوص، بزرگان بحث کرده‌اند. لازم نیست وارد بحثهاى اعتقادى بشویم؛ این مسلّم است.
على‌بن‌ابى‌طالب را آن روز همه‌ى مردم از نزدیک آزموده بودند؛ کسى نبود که نسبت به این نصب امیرالمؤمنین دچار تردید شود. روشن بود که این مرد فداکارِ مخلصِ داراى مرتبه‌ى عالى ایمان و تقوا، شایسته‌ى یک چنین حرکتى از سوى پیغمبر اکرم و در واقع از سوى خداى متعال است. نصب امیرالمؤمنین، نصب نبوى نبود؛ نصب الهى بود؛ این شأن پروردگار بود که پیغمبر این را به مردم مؤمن ابلاغ کرد.

4-      امیرالمؤمنین آن روزى که به همراه پیغمبر وارد مدینه شد، یک جوان بیست و دو سه ساله بود. جوانهاى بیست و دو سه ساله‌ى امروز رفتار خود را مقایسه کنند با آنچه که آن جوان ممتازِ در طول تاریخ بشریت از خود بروز داد. همین جوان بود که ستاره و قهرمان جنگ بدر شد؛ همین جوان بود که در جنگ احد آنچنان درخشید که همه‌ى مسلمانها به عظمت کار او وقوف پیدا کردند؛ همین جوان بود که در امتحانهاى گوناگون، در غزوات پیغمبر، در ایستادگى در برابر فشار جبهه‌ى کفر و استکبارِ آن روز در کنار پیغمبر ایستاد؛ همین جوان بود که به دنیا تعلق خاطر پیدا نکرد. آن روزى که پیغمبر اکرم او را - که در عین حال جوان بود - نصب میکرد، این جوان در چشم مسلمانان عظمتى داشت که این عظمت براى کسى قابل انکار نبود. هیچ کس  هم این را انکار نکرده است؛ نه در آن زمان، و نه در زمانهاى بعد.

5-      ماجراى غدیر فقط نصب یک جانشین براى پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکى جنبه‌ى نصب جانشین است. جنبه‌ى دیگر قضیه، توجه دادن به مسئله‌ى امامت است؛ امامت با همان معنائى که همه‌ى مسلمین از این کلمه و از این عنوان می فهمیدند. امامت یعنى پیشوائى انسانها، پیشوائى جامعه در امر دین و دنیا؛ این یکى از مسائل اصلى در طول تاریخ طولانى بشر بوده است. مسئله‌ى امامت، یک مسئله‌ى مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنى یک فردى، یک گروهى بر یک جامعه‌اى حکمرانى میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئله‌ى همگانى است براى همه‌ى جوامع بشرى.

6-      خوب، این امام دو جور می تواند باشد: یک امامى است که خداى متعال در قرآن می فرماید: «و جعلنا هم ائمّة یهدون بأمرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصّلوة و ایتاء الزّکوة و کانوا لنا عابدین». این امامتى است که به امر پروردگار، مردم را هدایت میکند؛ مردم را از خطرها، از سقوط گاه‌ها، از لغزشگاه‌ها عبور میدهد؛ آنها را به سرمنزل مقصود و مطلوب از حیات دنیوى انسان - که خداوند این حیات را به انسان داده، براى رسیدن به آن مقصود - میرساند و به آن سمت هدایت میکند. این یک جور امام است که مصداق آن، انبیاى الهى‌اند؛ مصداق آن، پیغمبر اکرم است که امام باقر (علیه الصّلاة و السّلام) در منا مردم را جمع کرد و فرمود: «انّ رسول اللَّه کان هو الامام». اولین امام، خود پیغمبر است. پیغمبران الهى، اوصیاى پیغمبران، برگزیده‌ترین انسانها، از این دسته امامهاى نوع اولند؛ که اینها کارشان هدایت است، از سوى خداى متعال رهنمائى میشوند، این رهنمائى را به مردم منتقل میکنند: «و اوحینا الیهم فعل الخیرات»؛ کارشان کار نیک است، «و اقام الصّلوة»؛ نماز را برپا میدارند - که نماز رمز ارتباط و اتصال انسان به خداست - «و کانوا لنا عابدین»؛ بنده‌ى خدا هستند، مانند همه‌ى انسانها که بندگان خدا هستند. عزت دنیوى آنها کمترین آسیبى به بندگى خدا در وجود آنها و در دل آنها نمیزند. این یک دسته.
یک دسته‌ى دیگر: «و جعلنا هم ائمّة یدعون الى النّار»،که در قرآن درباره‌ى فرعون وارد شده است. فرعون هم امام است. به همان معنا که در آیه‌ى اول «امام» استعمال شده بود، در اینجا هم امام به همان معناست؛ یعنى دنیاى مردم و دین مردم و آخرت مردم - جسم و جان مردم - در قبضه‌ى قدرت اوست، اما «یدعون الى النّار»؛ مردم را به آتش دعوت میکنند، مردم را به هلاکت دعوت میکنند.

7-      سکولارترین حکومتهاى دنیا هم، على‌رغم آنچه که ادعا میکنند، چه بدانند، چه ندانند، دنیا و آخرت مردم را در دست گرفته‌اند. این دستگاههاى عظیم فرهنگى که امروز نسل جوان بشر را در چهارگوشه‌ى دنیا به سمت بد اخلاقى و فساد و تباهى دارند حرکت و سوق میدهند، همان امامانى هستند که «یدعون الى النّار». دستگاه‌هاى قدرتند که به خاطر منافع خودشان، به خاطر حاکمیتهاى ظالمانه‌شان، به خاطر رسیدن به اهداف گوناگون سیاسى‌شان مردم را میکشانند؛ دنیاى مردم هم دست آنهاست، آخرت مردم هم دست آنهاست، جسم و جان مردم در اختیار آنهاست.
اینکه ادعا بشود که در مسیحیت، کلیسا به آخرت میپردازد، حکومت به دنیا میپردازد، یک مغالطه است. آنجائى که قدرت دست انسانهاى بیگانه‌ى از دین و اخلاق باشد، کلیسا هم در خدمت آنها قرار میگیرد؛ معنویت هم در پنجه‌ى اقتدار آنها خرد میشود و از بین میرود؛ جسم و جان انسانها زیر تأثیر عوامل قدرت آنهاست؛ این مسئله‌ى همیشه‌ى بشر است.

8-      یک جامعه، یا زیر سرپرستى امام عادل است - که «من اللَّه» است، هادى به خیرات است، هادى به حق است - یا در اختیار انسانهائى است که از حق بیگانه‌اند، با حق ناآشنایند و در موارد بسیارى با حق عناد میورزند. چون حق با منافع شخصى آنها، با منافع مادى آنها سر سازش ندارد، با حق عناد میورزند. پس یکى از این دو حال است؛ از این دو حال خارج نیست.

9-      اسلام با تشکیل حکومت در مدینه و تشکیل جامعه‌ى مدنى نبوى نشان داد و ثابت کرد که اسلام فقط نصیحت کردن، موعظه کردن و دعوت کردن به زبان نیست. اسلام میخواهد حقایق احکام الهى در جامعه تحقق پیدا کند؛ این جز با ایجاد قدرت الهى امکان‌پذیر نیست. بعد هم پیغمبر اکرم در پایان عمر مبارکش، به دستور الهى، به الهام الهى، نفر بعد را خودش معین کرد. البته مسیر تاریخ اسلام مسیر دیگرى رفت. آنچه که پیغمبر میخواست، آنچه که اسلام میخواست، این بود. این یک طرحى شد که در تاریخ ماند. نباید تصور کرد که اندیشه‌ى پیغمبر شکست خورد؛ نه، شکست نخورد؛ در آن برهه تحقق پیدا نکرد، اما این خط شاخص در جامعه‌ى اسلامى و در تاریخ اسلامى باقى ماند. امروز شما در این گوشه‌ى از دنیاى اسلام نتائج آن را مى‌بینید و به فضل الهى، به حول و قوه‌ى الهى، این الگو، این خط واضح، در دنیاى اسلام روزبه‌روز همه‌گیرتر خواهد شد؛ این مضمون غدیر است.

10-  بنابراین مسئله‌ى غدیر، فقط مسئله‌ى شیعه نیست؛ مسئله‌ى مسلمانان، بلکه مسئله‌ى همه‌ى انسانهاست. آنهائى که بیندیشند، میدانند که این خط روشن، خطى است که متعلق به همه‌ى انسانهاست؛ جز این راهى وجود ندارد. اگر قدرت در اجتماعات انسانى دست شیطان‌صفتان باشد، دنیا به همان راهى میرود که شما امروز مظاهر آن را در دنیاى مدرن مشاهده میکنید. هرچه دنیا مدرنتر بشود، خطرِ آنگونه حکومتها بیشتر میشود. البته هرچه دنیا از لحاظ علم و معرفت پیشتر برود، امکان و احتمال بروز خط هدایت هم بیشتر میشود. اینجور نیست که ما با پیشرفت علم احساس کنیم که این خط هدایت عقب افتاد؛ نه، جلو میرود.[1]

 

             

 


[1]- بیانات معظم له در تاریخ ۴ /آذر/ ۱۳۸۹