محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

دو حدیث زیبا درباره ازدواج امیر المؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها


1-       وَ عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَیُّهَا اَلنَّاسُ هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ أَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَنِّی أَنَا زَوَّجْتُهُ اِبْنَتِی فَاطِمَةَ وَ لَقَدْ خَطَبَهَا إِلَیَّ أَشْرَافُ قُرَیْشٍ فَلَمْ أُجِبْ کُلَّ ذَلِکَ أَتَوَقَّعُ اَلْخَبَرَ مِنَ اَلسَّمَاءِ حَتَّى جَاءَنِی جَبْرَئِیلُ لَیْلَةَ أَرْبَعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ اَلْعَلِیُّ اَلْأَعْلَى یَقْرَأُ عَلَیْکَ اَلسَّلاَمَ وَ قَدْ جَمَعَ اَلرُّوحَانِیِّینَ وَ اَلْکَرُوبِیِّینَ فِی وَادٍ یُقَالُ لَهُ اَلْأَفْیَحُ تَحْتَ شَجَرَةِ طُوبَى وَ زَوَّجَ فَاطِمَةَ عَلِیّاً وَ أَمَرَنِی فَکُنْتُ اَلْخَاطِبَ وَ اَللَّهُ تَعَالَى اَلْوَلِیَّ وَ أَمَرَ شَجَرَةَ طُوبَى فَحَمَلَتِ اَلْحُلِیَّ وَ اَلْحُلَلَ وَ اَلدُّرَّ وَ اَلْیَاقُوتَ ثُمَّ نَثَرَتْهُ وَ أَمَرَ اَلْحُورَ اَلْعِینَ فَاجْتَمَعْنَ فَلَقَطْنَ فَهُنَّ یَتَهَادَیْنَهُ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ وَ یَقُلْنَ هَذَا نُثَارُ فَاطِمَةَ [1].

                     ترجمه:

از جابر بن سمره روایت شده است:

روزى پیامبر فرمود:این على بن ابى طالب است، شما گمان مى‌کنید که من خود دخترم را به او تزویج نمودم در حالى که تعدادى از اشراف و ثروتمندان قریش خواستگارى او را کرده بودند،من در بارۀ ازدواج دخترم منتظر فرمان آسمانى بودم تا اینکه در شب بیست و چهارم ماه رمضان جبرئیل نزد من آمد و گفت: اى محمّد!خداى علىّ‌ اعلى به تو سلام مى‌رساند.همانا او ملائکۀ روحانى و کرّوبیّین را در محلّى به نام افیح در زیر درخت طوبى جمع کرده و فاطمه را به عقد على بن ابى طالب درآورده است،و من خطبۀ عقد آنها را خواندم و خداوند خود متولّى این امر بود.سپس خداوند تعالى به درخت طوبى دستور داد تا زر و زیور را نثار فاطمه و على کنند و حور العین از آن زر و زیورها جمع کردند و تا روز قیامت به داشتن آنها افتخار خواهند کرد.

2-       أَبُو بَکْرٍ مَرْدَوَیْهِ فِی کِتَابِهِ بِالْإِسْنَادِ عَنْ سِنَانٍ اَلْأَوْسِیِّ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى لَمَّا زَوَّجَ فَاطِمَةَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَمَرَ رِضْوَانَ فَأَمَرَ شَجَرَةَ طُوبَى فَحَمَلَتْ رِقَاعاً لِمُحِبِّی آلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ أَمْطَرَهَا مَلاَئِکَةً مِنْ نُورٍ بِعَدَدِ تِیکَ اَلرِّقَاعِ فَأَخَذَ تِلْکَ اَلْمَلاَئِکَةُ اَلرِّقَاعَ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَةِ وَ اِسْتَوَتْ بِأَهْلِهَا أَهْبَطَ اَللَّهُ اَلْمَلاَئِکَةَ بِتِلْکَ اَلرِّقَاعِ فَإِذَا لَقِیَ مَلَکٌ مِنْ تِلْکَ اَلْمَلاَئِکَةِ رَجُلاً مِنْ مُحِبِّی آلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ دَفَعَ إِلَیْهِ رُقْعَةَ بَرَاءَةٍ مِنَ اَلنَّارِ[2].

ترجمه:

رسول خدا صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم گوید: جبرئیل به من گفت:هنگامى که خداى تعالى فاطمه را براى على(علیهما السّلام)تزویج کرد،به رضوان(خازن بهشت)امر کرد تا رقعه‌ها و نوشته‌هایى را براى محبّان و دوستداران آل محمّد(صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم)،بر درخت طوبى بیاویزد آنگاه ملائکه‌اى نورانى به تعداد رقعه‌هاى مذکور فرود آمدند و آن صفحات را برداشتند.در روز قیامت خداوند متعال آن ملائک را بازمى‌گرداند تا هر گاه یکى از محبّان آل محمّد(صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم)را دیدند یکى از آن صفحه‌ها را که در آنها برائت از جهنّم نوشته شده است به او بدهند.


[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , ج 43 , ص 139

[2] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , ج 43 , ص 44


سیّد ابن طاووس به سند معتبر، از جمیل بن درّاج روایت کرده: مردى خدمت امام صادق علیه السّلام آمد و گفت: اى مولاى من سنّ و سالم بالا رفته، و خویشانم مرده اند، و مونسى ندارم، مى ترسم مرا هم مرگ دریابد، حضرت فرمود:

 برادران مؤمن صالح، براى انس گرفتن از نزدیکان بهترند، و اگر طولانى شدن عمر خود و خویشان و دوستان را خواهى، این دعا را پس از هر نماز بخوان:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ رَسُولَکَ الصّادِقَ الْمُصَدَّقَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ قالَ اِنَّکَ قُلْتَ ما تَرَدَّدْتُ فى شَىْءٍ أَنَا فاعِلُهُ کَتَرَدُّدى فى قَبْضِ رُوحِ عَبْدِىَ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَاَکْرَهُ مَسآئَتَهُ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجَّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَالْعافِیَةَ وَالنَّصْرَ وَلا تَسُؤْنى فى نَفْسى وَلا فى اَحَدٍ مِنْ اَحِبَّتى.

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، خدایا رسول راستگوى تصدیق شده ات (درود تو بر او و خاندانش) گفت: که تو فرمودى: در هیچ کارى از کارهایم تردید نکرده ام همچون تردید در گرفتن روح بنده مؤمنم درحالى که او مرگ را خوش ندارد و من هم رنجاندن او را خوش ندارم، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و براى ولیّت گشایش و عافیت و یارى را نزدیک گردان، و درباره خودم، و احدى از دوستانم بدى قرار مده.

و اگر خواهى یک یک از دوستان خود را نام ببر و بگو: «و لا فى فلان و لا فى فلان» راوى گفت: چون بر این دعا مداومت کردم، چندان عمر یافته ام که از زندگانى ملول و خسته شده ام، و این دعا بسیار معتبر است.

عن امیر المومنین علیه السلام:

لا ترخصوا لانفسکم فتذهب بکم الرخص الی مذاهب الظلمه[1].

ترجمه:

به نفس خود فرصت ورخصت ندهید که این رخصت دادنها شما را بسوی مذهبهای انسانهاس ظالم بکشاند.

نکته ها:

1.       اگر نفس را ول ورها کنی تورا به سوی گمراهی می کشاند.

2.       زخصت هایی که داریم پر بها وبا ارزشند آنها را به نفس اماره ندهیم .

3.       رخصتهای خود را برای کارهایی که کمک به حیات معنوی ما می کنند اختصاص دهیم.

4.       اگر نفس را بیکار بگذاری مذهبت را تغییر می دهد و به سوی مذهب ظالمان می کشاند.

نظر شما چیه؟



[1] - نهج البلاغه،خطبه86


سؤال:

چرا با وجود همسر، انسان نسبت به زنان تنوع طلب هست و دوست دارد با زنان دیگر هم رابطه داشته باشد؟


پاسخ:

دلایل مختلفی ممکن است این مساله را ایجاد کرده باشد:

1- نبود تقوای کافی در مرد و چشم چران بودن، این مساله یکی از مهمترین علل تنوع طلبی مردان است. دیدن زنان نامحرم، دیدن فیلم و کلیپ جنسی و یا عکس جنسی باعث شده مردان زنان هرزه را با همسران خود مقایسه کنند و فکر کنند که همسرشان نمی تواند همانند آنها شود البته این پندار نا خود آگاه در ضمیر شخص خود را نشان می دهد.

2- ممکن است همسر جذابیت های رفتاری را شوهر نداشته باشد و همین مسأله مرد را به فکر ارتباط با زنان دیگر وا دارد در این صورت باید زن ، مهارت های ارتباط مؤثر با همسر خود را یاد بگیرید.

3- وجود قوه شهوت زیاد در مردان آن هم به دلیل تغذیه نا مناسب او را به سمت ارضاء شهوت از همسرش می کشاند ولی وقتی اقبالی از همسر برای رابطه جنسی نبیند از او زده شده و به فکر زن دیگر می افتد.

برای اینکه این حالات پیش نیاید باید:

1- تقوای خود را زیاد کنید و نگاهتان را مدیریت کنید. برای این کار پیشنهاد می کنم آیه 30 سوره نور را مرتب بخوانید: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِکَ أَزْکَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ.

2- خودتان را در دام مقایسه همسرتان با زنان دیگر قرار ندهید قطعا همسر شما جذابیت ها و قابلیت هایی دارند که دیگران ندارند روی آنها ذهنتان را متمرکز کنید.

3- تغذیه متناسب با مزاجتان داشته باشید پیشنهاد ما در این باره مشاوره با متخصصان طب اسلامی است.

4- برنامه جنسی مرتب با همسرتان بچینید و تعهد بدهید که طبق برنامه رابطه داشته باشید. نظم در رابطه جنسی بسیاری از مشکلاتتان را حل می کند.

محمد علی فتحی

مأمون پس از شنیدن این مطالب گفت:  

آفرین اى ابا جعفر! خداوند به تو احسان فرماید. اکنون اگر صلاح مى‏دانید شما نیز از یحیى سؤالى بکنید چنان که او سؤال کرد.

امام علیه السّلام فرمود:

 بگو ببینم این چگونه زنى است که نگاه مردى به او در اوّل روز حرام بوده است امّا چون روز بالا آمد حلال شد ولى به هنگام ظهر باز حرام شد اما وقت عصر حلال شد، همین‏که خورشید غروب کرد، حرام شد و چون وقت عشا فرا رسید حلال شد ولى نیمه شب باز حرام شد و چون فجر طلوع کرد به آن مرد حلال شد؟ و علت این حلال و یا حرام شدن‏ها را بیان کن.

یحیى بن اکثم گفت: به خدا قسم پاسخ این سؤال را نمى‏دانم و دلیلى را در آن باره نمى‏شناسم، اگر صلاح مى‏دانید ما را به فیض برسانید. امام علیه السّلام فرمود:

این زن کنیز مردى بوده است، اول روز مرد بیگانه‏اى به او نگاه کرد که نگاهش حرام بود و چون روز بالا آمد، مرد بیگانه، آن زن را از مولایش خرید پس بر او حلال شد. اما وقت ظهر او را آزاد کرد پس او حرام شد ولى موقع عصر با او ازدواج کرد. در نتیجه به او حلال شد امّا هنگام غروب او را ظهار کرد، پس بر او حرام شد و چون وقت نماز عشاء فرا رسید، کفّاره ظهار را داد، در نتیجه به او حلال گشت و به هنگام نیمه شب چون او را طلاق داد، بر او حرام شد و چون وقت طلوع فجر فرا رسید با او رجوع کرد، پس بر او حلال شد.

 مردم نقل کرده‏اند که امّ الفضل از مدینه نامه‏اى نوشت و از امام علیه السّلام شکایت کرد و گفت: او به جاى من از کنیز بهره مى‏گیرد. مأمون جواب داد: دخترم من تو را با ابو جعفر علیه السّلام همسر نکردم تا حلالى را بر او حرام سازم، بعد از این، این قبیل حرفها را تکرار نکنى[1].



[1] - راه روشن؛ ترجمه المحجة البیضاء فى تهذیب الإحیاء، ج‏4، ص: 355


یحیى بن اکثم که از دشمنان سر سخت عباسی و مدعی علم در زمان مامون بود برا شکست دادن امام جواد علیه السلام و تحقیر وی از مامون خاواست تا جلسه مناظره علمی ترتیب دهد.

 

جلسه ترتیب داده شده  و یحیی رو به مأمون کرد و گفت: یا امیر المؤمنین اجازه مى‏ فرمایید که از ابو جعفر مسأله ‏اى بپرسم؟ مأمون گفت :از خودش اجازه بگیر ! یحیى بن اکثم رو به امام علیه السّلام کرد و گفت:  

فدایت شوم اجازه مى‏فرمایید مسأله‏اى را بپرسم؟

 فرمود: اگر مایلى بپرس. یحیى گفت:  فدایت شوم چه مى‏فرمایید درباره محرمى که صیدى را کشته است؟

فرمود: صید را در داخل حرم کشته یا خارج از حرم آن محرم به مسئله عالم بوده یا جاهل؟ از روى عمد کشته یا از روى سهو؟ محرم آزاد بوده است یا برده؟ صغیر بوده است یا کبیر؟ اوّلین بار است که مرتکب قتل شده یا تکرارى است؟

صید از پرندگان است یا غیر پرنده؟ صید از نوع صغیر است یا کبیر؟ شکارکننده بر کارش اصرار مى‏ورزد یا پشیمان است؟ شب هنگام صید را کشته یا به هنگام روز؟

موقع قتل، براى عمره محرم بوده است یا براى حج؟

 یحیى بن اکثم متحیّر ماند و در چهره‏اش آثار ناتوانى و درماندگى ظاهر شد و زبانش به لکنت افتاد به طورى که همه اهل مجلس جریان را فهمیدند.

مأمون به امام علیه السّلام گفت: فدایت شوم اگر مصلحت مى‏دانید تفصیل تمام وجوه مسئله کشتن صید به دست محرم را، بیان بفرمایید تا ما بیاموزیم و استفاده کنیم.

ابو جعفر علیه السّلام فرمود:

آرى وقتى که محرم صید را در خارج حرم بکشد و صید از پرندگان باشد و بزرگ هم باشد، کفّاره‏اش یک گوسفند است ولى اگر در حرم باشد، مجازاتش دو برابر است و هرگاه محرم جوجه‏اى را در خارج حرم بکشد، کفّاره‏اش برّه‏اى است که از شیر گرفته باشند اما اگر در حرم آن را بکشد باید هم برّه را قربانى کند و هم بهاى جوجه را بدهد و اگر صید از حیوانات وحشى باشد و گورخر باشد کفاره‏اش یک گاو است و اگر شتر مرغ باشد یک شتر و اگر آهو باشد یک گوسفند است و اگر یکى از این‏ها را داخل حرم بکشد کفاره‏اش دو برابر قربانى حاجیان است و هرگاه محرم مرتکب چیزى شود که باید شتر قربانى کند و احرامش براى حج باشد باید آن را در منى نحر کند و اگر احرامش براى عمره باشد باید در مکه نحر کند و کفاره صید براى عالم و جاهل برابر است. اگر به عمد صید کند، مرتکب گناه شده است و اگر از روى خطا صید کند، مرتکب گناه نشده است و کفّاره در مورد شخص آزاد به عهده خود اوست ولى در مورد برده بر عهده مولاى وى است، بر صغیر کفّاره نیست بلکه بر عهده کبیر است و درباره شخص پشیمان، پشیمانى، کیفر اخروى را از بین مى‏برد ولى کسى که بر عمل خود اصرار مى‏ورزد، کیفر اخروى دارد.


منبع: راه روشن؛ ترجمه المحجة البیضاء فى تهذیب الإحیاء، ج‏4، ص 355


کتاب مدیریت فرهنگی از دیدگاه امام علی علیه السلام توسط انتشارات لوح سبز چاپ شد.

 این اثر نوشته یکی از طلاب محترم مدرسه علمیه امام صادق علیه السلام است که در قطع جیبی و با قیمت4000تومان در اختیار فعالان فرهنگی است. تخفیف ویژه برای مدیران کانون های فرهنگی.

شماره تماس برای خرید:

 09192655866

آنکه هم خود هم دیگران را نجات می دهد به از آنکه فقط خود را نجات می دهد.

در این خصوص روایت شده است:

 

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا فَقِیهٌ رَاوِیَةٌ لِلْحَدِیثِ وَ الْآخَرُ عَابِدٌ لَیْسَ لَهُ مِثْلُ رِوَایَتِهِ فَقَالَ الرَّاوِیَةُ لِلْحَدِیثِ الْمُتَفَقِّهُ فِی الدِّینِ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ لَا فِقْهَ لَهُ وَ لَا رِوَایَةَ»[1]؛

 از امام صادق(ع) از دو شخصی که یکی فقیه و راوی حدیث است و دیگری که فقط عابد است، سؤال شد، امام فرمود:

عالم دین‌شناس برتر از هزار عابدی است که فقیه و راوی حدیث نیست!


به همین دلیل است که سعدی در این رابطه می‌گوید:

 

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج
وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را[2]



[1] - صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد ص، محقق، مصحح، کوچه باغی، محسن بن عباسعلی،‏ ج ‏1، ص 8، قم،‏ مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.

[2] - سعدی، گلستان، باب دوم، حکایت 37.


 

 

با توجه به اینکه کشور ما در جنگ اقتصادی قرار دارند و دشمنان انقلاب و اسلام تلاش دارند مردم عزیز ایران اسلامی را از آرمان های خود نا امید کنند و متاسفانه در داخل کشور نیز یک عده خائن و بی لیاقت نتوانستند کشور را اداره نمایند و با نبود برنامه اقتصادی گره بر زندگی مردم انداخته اند، ضروری است که مؤمنین با انجام کارهایی در این شرایط دشوار، خود را مجهز و آماده نمایند.

 در این خصوص تدابیری را خدمتتان عرضه می داریم امید که با رعایت این نکات بتوانیم از این وضعیت بحران خارج شویم و دشمنان داخلی و خارج ملت را نا امید کنم ان شاء الله:

1-       با توکل بر خدای عزوجل و انجام دستورات او ایمان و اعتقاد خود را به خدای مهربان زیاد کنید و به یاد داشته باشید که روزی ما دست خداست و او می تواند بدون حساب به ما روزی برساند.

2-     تلاش شود از خرید چیزهای غیر ضروری پرهیز شود.

3-    تا می توانید قناعت کنید یعنی به کم از آنچه دارید اکتفا کنید.

4-      برنامه غذایی را سبک کنید.

5-     ذخیره از مهمترین منابع غذایی مثل نان و برنج داشته باشید.

6-     حتما مبلغی را برای خورد و خوراک کنار بگذارید و تا می توانید این بخش از حسابتان را تقویت کنید.

7-     از خرج های بی مورد پرهیز کنید.

8-     تلاش کنید اسبابی که باعث ایجاد خرج جدید می شود را کنار بگذارید.

9-      خودتان را در اجتماعات تنش زا و نا آرام کننده روحی خصوصا در مسائل اقتصادی قرار ندهید که باعث نا امیدی می شود.

10-     با صبر و شکیبایی و انجام کارهای مفید و مختلف خصوصا کارهایی که منجر به درآمد می شود و لو کار جزئی، مشغول کنید.

11-     همه اعضای خانواده را توجیه کنید که باید در مصرف صرفه جویی کنند.

12-   اسراف خراب کننده زندگی است از آن پرهیز کنید.

13-   در مصرف اولویت بندی را فراموش نکنید چیزهایی را بخرید که خیلی ضروری است.

14-    ورودی و خروجی مالی خانواده را ثبت کنید و مدیریت نمائید و مواردی که باعث تغییرات منفی شده است را حذف نمائید.

15-   با توجه به هزینه بالای درمان، از سلامتی خود و خانواده مراقبت کنید تا نیاز به دارو نداشته باشید.

16-   در موارد بیماری از داروهای گیاهی و اسلامی آن هم به وقت ضرورت و به اندازه مصرف کنید.

17-   اجناسی را بخرید که ماندگاری بیشتری دارد.

18-  اقلامی که در زندگی شما است و نیازی به آنها ندارید را بفروشید.

19-   وعده غذایی را منظم کنید و از وعده های غذایی زیاد بپرهیزید.

20-   آنها که صبر زیادی دارند از ضعیفان حمایت نمایند.

21-   در صورت امکان به نیازمندان و محرومان که وضعیت بدتری نسبت به شما دارند کمک کنید این کار درهای روزی را به سوی شما باز می کند و موفقیتتان را  در زندگی با دعای خیر آنان زیاد می کند.

 

خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی

سؤال:

آیا به هم خوردن خواستگاریها به صورت مکرر و عدم رغبت نسبت به ازدواج دلیلی بربسته بودن بخت است و اگراینچنین است چه راهکاری برای گشوده شدن بخت دراسلام پیشنهاد شده است؟

پاسخ:

دلایل عدم رغبت به ازدواج و نیز به هم خوردن عوامل مختلفی می تواند داشته باشد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1.       برخی از شرایط یک فرد ایده آل برای جنس مخالف را نداریم مثلا در خصوص فرهنگ یا اعتقادات و یا زیبایی و یا نوع پوشش و برخورد و اخلاق ایراداتی وجود دارد که همان ها باعث عدم رغبت خواستگاران به ادامه بحث ازدواج است. در این صورت باید آن نقطه ضعف را پیدا کرده و آن را برطرف نمود. برای این کار می توانید از خواستگارن گذشته و وابستگان آنها بخواهید که چه عاملی باعث ادامه ندادن بحث ازدواج شده است. ازمجموع نظرات آنها علت را پیدا کنید و در صدد رفع آن باشید.

2.       ممکن است تا تمام قضیه ازدواج دیگران را مطلع کرده باشید و تأثیرات منفی حسادت ها و چشم زخم ها تاثیر خودش را بر روند ازدواج گذاشته است . در این خصوص از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند:إِظْهَارُ اَلشَّیْءِ قَبْلَ أَنْ یَسْتَحْکِمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ[1]. یعنی آشکار کردن کاری قبل از استحکام آن باعث فاسد شدن(خراب شدن) آن می شود. اگر مبتلی به این مساله بودی در خواستگاری های بعدی مراقب باشید کسی مطلع نشود.

3.       عوامل متافیزیکی مثل سحر و جادو می تواند این خصوص مؤثر باشد که برای رفع آن چند دستور العمل را پیشنهاد می کنم برخی از این پیشنهادت درروایت اهل البیت علیهم السلام است و برخی جزو مجربات علمای اسلام می باشد:

-          مداوت بر خواند سوره یس در صبح ها

-           مداوت بر خواند سوره حشر در عصرها

-           خواندن دو رکعت نماز هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها مثل نماز صبح و بعد از دعا از بانوی همسر شایسته را بخواهید. این دستور العمل جزو مجربات است و تا یک سال هر شب انجام دهید.

-          نوشتن سوره مبارکه احزاب و انداختن آن در یک کوزه گلی و گذاشتن آن در منزل جزو مجربات می باشد.

موفق باشید

محمد علی فتحی



[1] - بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , ج 88 , ص 254