شهید سلمانیان حضرت زهرایی بود

قبل از شهادتش در دفتر معاونت پژوهش حوزه علمیه امام صادق علیه السلام با هم ملاقات داشتیم.

ایشان اظهار کردند که نیمه فروردین قصد اعزام به سوریه را دارند. این بار چندمش بود که اعزام می شد.

مجید می گفت: حاجی دعاکن شهید شوم دیگه حال ماندن در دنیا را ندارم.

گفتم: باشد به یک شرط.

گفت: چه شرطی؟

گفتم: به شرط اینکه وصیت کنی در حوض داخل مسجد امام سجاد علیه السلام کیانمهر دفنت کنیم.

گفت: باشه وصیت  می کنم.

گفتم: من برایت یه بارگاه خوب می سازم فقط این دختر ها و پسرها که میاند حاجت بگیرند زودتر حاجتشان را رواکن.

گفت: شوخی شوخی می خوای منو شهید کنی؟

گفتم: واقعا می گویم چون منطقه کیانمهر نه مزار شهدا داره و نه امام زاده ای و به لحاظ فرهنگی اونجا اثر را می ذاره.

بعد از این صحبتها از هم خدا حافظی کردیم.

 تا اینکه ایشان را در حسینیه آیت الله جوادی آملی در قم دیدم .

یادم هست یک جلیقه شش جیب هم پوشیده بود.

گفت: اینجا چیکار می کنی؟

گفت: اومدم پابوسی حضرت معصومه سلام الله علیها بعد اعزام میشم.

این آخرین دیدار ما با شهید سلمانیان بود.

چند روز بعدش خبر شهادت مجید را شنیدم.

چند نکته درباره شهید:

 شهید سلمانیان خیلی حضرت زهرایی بود. اسم حضرت رو که می شنید به سینه می زد و می گفت: مادر جان مادرجان...

خوش اخلاقی و تواضع ایشون هم از مهمترین ویژگی های ایشان بود.

 یک نکته درباره وصیت ایشان:

به نظرم کمترین کاری که می توانیم برای این مدافع حرم عزیز انجام دهیم، عمل به وصیت ایشان است.

 با توجه به اینکه وصیت به دفن در حوض مسجد هست که از محدوده شرعی مسجد فاصله زیادی دارد، منع شرعی هم برای دفن ایشان به وجود نمی آید.

البته استفتایی از حضرت آقا هست که مبنی بر عدم جواز دفن میت در حیاط مسجد هم هست.

محمد علی فتحی

کرج، ایران کوچک

21/7/99

هر گوشی یک پایگاه

اربعین و رویارویی نظام سلطه با آن

اربعین حسینی یادآور یک اتفاق مهم در طولِ تاریخ اثرگذارِ قیام حسینی است. قیامی که  آثار آن تا قیامت امتداد دارد و آگاهان از حقیقت و واقعیت آن مطلع هستند.

آن حقیقت مهمی که در اربعین حسینی توسط اسرای اهل البیت علیهم السلام و به رهبری حضرت امام سجادعلیه السلام و تلاشهای حضرت زینب سلام الله علیها پدید آمد، این بود که حوادث مهمی مثل عاشورا و پیام های آن را نباید از ذهن تاریخ پاک کنند.

زیارت اربعین خاندان عصمت در سال61 هجری اگرچه به ظاهر جهت «تشفی خاطر» و ابراز احساسان الهی درباره ولی خدا حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش بود؛ ولی در واقع تجدید میثاق و پیمان با آن حجت خدا و اعلام پایبندی به ارزشهایی بود که حسین بن علیه السلام و عاشورایان به خاطر آن جانشان را تقدیم کردند.

اکنون که سالها از زیارت اربعین آل الله می گذرد ودر طول تاریخ بیداران عالم با تجدید زیارت اربعین، اعلام می دارند که فرهنگ« هیهات منا الذلة» و « خون بر شمشیر پیروز است» از بین نرفته است بایسته است همه دلسوزان نظام الهی در پاسداشت آن اقدام جدی نمایند.

اکنون که بسیاری از مردم عزیز ایران اسلامی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی حضور دارند، ضروری است که فعالان عرصه فضای  مجازی تلاش بیشتری را برای پاسداشت اربعین و فلسفه قیام عاشورا و اهداف عاشوریائیان نمایند.

به نظرمی رسد مهمترین چیزی که می تواند اربعین را به فراموش خانه تاریخ بسپارد و هرگونه اقدام در راستای احیای آن را مخدوش یا تحریف یا نابود نمایند، همان نظام سلطه و ایادی آن در داخل و خارج از کشور است.

اربعین سالهای اخیر و خصوصا راهپیمایی جهانی آن ، خار چشم نظام سلطه و استکبار جهانی است.

بعید نیست انتشار ویروس کرونادر سطح جهانی اقدامی برای خاموش کردن شعله های بیداری اسلامی نباشد.

تحرکات دشمنان اسلام در اقصی نقاط عالم نشانگر این است که آنان به دنبال از بین بردن اسلام گرایی و حسین گرایی و اربعین گرایی ملت ها هستند. ولی بهانه ای برای رویارویی مستقیم با اینها نداشتند؛ لذا از یک اقدام کثیف یعنی انتشار ویروس واگیردار کرونا برای تحت الشعاع قرار دادن بیداری اسلامی استفاده کردند.

به نظر نگارنده، از فرصت پیش آمده کرونایی کشورو جهان باید استفاده کرد و ظرفیت های جدیدی که می توان با آنها اسلام و ارزشهای الهی و حسینی را گسترش داد استفاده نمود.

هر گوشی ایرانی باید پایگاه ترویج اربعین و قیام حسینی باشد. اگر این اتفاق بیفتد ما می توانیم مرزها را در نوردیم و مردم جهان را نسبت به اقدامات خصمانه نظام سلطه آگاه کنیم.

به امید بیداری اسلامی و جهانی سازی قیام حسینی و اربعین در عالم.

پرچم حسین علیه السلام بالاست ونورش هرگر خاموش نخواهد شد.

محمد علی فتحی

کرج، ایران کوچک

15/7/99

اربعین حسینی

سه عنصر لازم برای رسیدن به نظام اسلامی

امام خامنه ای مد ظله:

ما بحث آینده‌ی بلندمدت نظام اسلامی را میکنیم. شما در ذهنتان چهل سال بعد را تصویر کنید و ببینید که جمهوری اسلامی در آن سالها چگونه بر تمام دنیای ظلمانی مادّی آن روز پرتو خواهد افکند؛ (الم تر کیف ضرب‌اللَّه مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فیالسّماء تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها[1]). دل مؤمن، به کمتر از این پیشرفت قانع نیست؛ (من ساوی یوماه فهو مغبون[2]). امسالمان با سال گذشته نمیتواند مثل هم باشد؛ باید جلوتر رفته باشیم. پس شما چهل سال دیگر را در نظر بگیرید و ببینید جمهوری اسلامی چه هویت درخشانی ایجاد کرده و چه خیمه‌ی عظیمی بر فراز فکر و ذهن بنی آدم در سرتاسر جهان زده است. قاعده‌یی که ما از آن صحبت میکنیم، قاعده‌ی بنای محکم و استواری است و سه عنصر قطعی در وجود و ذات خودش لازم دارد، که البته هریک از آن سه عنصر بر اموری متوقف است و بر او نیز اموری مترتب میباشد:

اولین عنصر، فقه است. فقاهت را به همان معنای پیچیده و ممتازی که امام(ره) برای ما معنا میکردند و بخصوص در بیانات دو، سه سال اخیرشان بر آن تأکید داشتند، معنا میکنیم؛ یعنی ترکیبی از متد علمی و دقیق فقاهتی و به تعبیر امام(ره): فقه جواهری. فقه صاحب جواهر، به معنای دقت و اتقان کامل در قواعد فقهی و استنتاج منظم فروع از همان قواعدی است که در فقه و اصول مشخص شده است. این فقاهت، دو رکن دارد، که رکن اول آن، اصول معتدل و قوی و آگاه به همه‌ی جوانب استنباط است، و رکن دوم، تطور فقه میباشد و همان چیزی است که امام در معنای اجتهاد و مجتهد و فقیه میفرمودند و تأکید داشتند که مجتهد و فقیه باید با دید باز بتواند استفهامها و سؤالهای زمانه را بشناسد. سؤال، نصف جواب است. تا شما سؤال زمان را ندانید، ممکن نیست بتوانید در فقه برای آن جوابی پیدا کنید. بنابراین، فهم سؤال و ترتیب جواب مناسب برای آن، مهم است.

عنصر دوم، تهذیب و اخلاق است. روزی به اتفاق جمعی از فضلای بزرگ در خدمت امام(ره) بودیم. در آن محفل، از حوزه‌ی قم صحبت شد. یکی از بزرگان اساتید و علمای اعلام قم که مورد احترام و قبول همه‌ی ما هستند، در آن جلسه به امام عرض کردند که شما نسبت به قم، توجه و عنایت داشته باشید. آن روز امام(ره) فرمودند که این چیزها لازم نیست؛ شما اگر فقط به ابقای دو عنصر در حوزه‌ی قم توجه کنید، همه چیز حل خواهد شد: اول، فقاهت است - که گمان میکنم تعبیر ایشان این بود که مواظب باشید شعله‌ی فقاهت فروننشیند - و دوم، اخلاق و تهذیب است. ما اگر مهذب باشیم، خواهیم توانست هستی خود را در خدمت اسلام و نظام اسلامی قرار دهیم؛ ولی اگر مهذب نباشیم، آنچه که داریم، در خدمت قرار نخواهد گرفت و چه بسا که در جهت عکس هم قرار گیرد.

عنصر سوم، آگاهی سیاسی است. آگاهی سیاسی به مثابه‌ی چشمی است که اگر نداشته باشیم، آن دو عنصر دیگر در حرکت به ما کمک نخواهند کرد. باید سه عنصر اصلی قاعده را حفظ کرد. البته حوزه‌ی علمیه باید یکپارچه باشد و از برخی تشنجات که در گوشه و کنار وجود دارد، بری و برکنار بماند. حوزه‌ی علمیه، جایگاه قداست و پاکی است[3].

 

[1] - ابراهیم: 24 و 25

[2] - بحارالانوار، ج 71 ، ص 173

[3] -  بیانات در مراسم بیعت طلاب و روحانیون، 23/3/68

غدیر و نفی نظام سلطه

با استکبار[1] و برتری جویی ابلیس در برابر خدای عزوجل، مسئله سلطه پدید آمد.

شیطان بعداز رانده شدن[2] از درگاه خدای عزوجل، انسان را به عنوان دشمن[3] درجه یک خود دانست چرا که به خاطر امتحانش با انسان، به این حال دچار شد.

 او با فرصتی[4] که تا قیام قیامت کبری به دست آورد، از بدو تاریخ بشر تا کنون و تا پایان روز موعود، همواره به روش های مختلف تلاش کرد تا سلطه خود رابر بشر نهایی کند.

بسیاری از اجنه و انسان ها با فریب ها و اغواهای او از فرمانبری حق تعالی دوری کردند و همچون شیطان «خود» و «نفس» را بر «اراده خدا» و «خواست خدا» برتری و ترجیح دادند.

آنان برای رسیدن به اهداف خود از هر وسیله ای استفاده کردند تا بتوانند فکر شوم خود را عملیاتی نمایند؛ یعنی خدا ستیزی و مبارزه با عبودیت و بندگی خدا.

جریان سلطه با رهبری شیطان و ایادی انسانی او در طول تاریخ با ظهور پادشاهان و حاکمان ظالم و گروه های انحرافی گشترش یافت تا اینکه در قرن 19 به بعد خود را در  قالب بلوک شرق و غرب نشان داد. با فروپاشی شوروی، سردمدار نظام سلطه آمریکا شد و اروپایی ها نیز در این سلطه گری همراهی او کردند.

بسیاری از ملت های جهان نظام تک قطبی سلطه گر را پذیرفته اند و این نظام با راه اندازی مجامع بین المللی و نقش آفرینی دلقکی ملت ها در آن، هر ملت و کشور و یا فردی را که بخواهند در برابر آن قد علم کند، به مبارزه می کشاند.

با تشکیل نظام اسلامی توسط امام خمینی رحمه الله در کشور ایران، نظام سلطه یک سیلی محکم خورد و با مقاومت هشت ساله ملت ایران در دفاع مقدس، پایه های نظام اسلامی محکم شد و آمریکا با همه توان نتوانست در برابر نظام الهی که مخالف با نظام شیطانی است رویارویی کند.

ایران به عنوان نماد نظام اسلامی و مردم آن به عنوان قوم سلطه گریز، کشورها و ملت ها را بیدار کرد. بیداری اسلامی باعث شد در اقصی نقاط عالم، فکر نفی سلطه تسری یابد و همین، نظام سلطه را بر این متمرکز کرد که ایجاد کننده این فکر را منزوی ، محدود و نابود کند. به همین خاطر آنان ایران را محور شرارت و ترور نامیدند چرا؟ چون با نظام سلطه آنان مخالفت دارد.

دلیل اصلی پیروزی ایران اسلامی در طی چهل و یک سال گذشته بر نظام سلطه یک عامل اساسی است و آن پایبندی به «اسلام» و «ولایت ولی خدا» است.

غدیر که تجلی اکمال دین الهی و ولایت انسان کاملی مثل علی بن ابیطالب علیه السلام و در سالهای بعداز ایشان، ولایت امامان معصوم علیهم السلام است ، همان شروع حرکت عظیم  علیه مبارزه با نظام سلطه است که در واقع، امتداد حرکت انبیاء الهی در مبارزه با سلطه است. چرا که انسان کامل مردم و دنیا را نه برای آنان، بلکه برای خدا می خواهد.

 ولی خدا مردم را به خدا می رساند همان چیزی که رهبر نظام سلطه با آن مخالف است.

به همین خاطر است که بلافاصله بعداز وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله که رهبر اصلی مبارزه با نظام سلطه بود، ایادی نظام سلطه با فریب مردم و پیش آوردن ارزش های غیر الهی و برتری دادن ارزش های مبتنی بر انسان نه خدا، جریان مبارزه با نظام سلطه را به انحراف کشاندند. غافل از اینکه فکر مبارزه با نظام سلطه که برگرفته از عدل الهی است خاموش شدنی نیست.

حکومت هایی که بعد از امیر المؤمنین علیه السلام توسط خلفای جور به وجود آمدند هماهنگ با نظام سلطه بوده و اساساً رهبران غیر معصوم و یا نافرمانِ از معصوم، همواره در جهت عکس اسلام عمل کردند یعنی حرکتی به نفع نظام سلطه.

غدیر به قدری مهم است که نظام سلطه هم صاحب آن را غریب کرد و هم خود واقعه غدیر را. طوری که مسلمین در اهتمام به غدیر کوتاهی ها کردند. اما ائمه هدی علیهم  السلام همواره به اهمیت غدیر پافشاری داشتند چون عنصر اصلی غدیر یعنی ولایت است که می تواند نظام سلطه را از هم بپاشد.

به نظر می رسد نظام سلطه در شرایط فعلی هرگونه حکومت، فکر، فرد و ... را که وابسته به نظام ولایت باشد هدف تیرهای خود قرار داده است.

غفلت از حقیقت و کارکرد ولایت و فراموشی دادن آن در اذهان مسلمین و تشکیک درباره آن و ایجاد انحراف و خدشه در مظاهر ولایت جزو استراتژی های نظام شیطانی علیه نظام ولایت است.

لازم است همه آزادگان عالم با تروجی غدیر و ولایت اقدامات اساسی را در رویارویی با نظام سلطه اتخاذ نمایند.

محمد علی فتحی

کرج، ایران کوچک

13/07/1399
 


[1] - آیه 34 سوره بقره

[2] - آیه 34 سوره حجر

[3] - آیه 82 سوره ص

[4] - آیه 14 سوره اعراف

منتظران انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

ارتباط دادن حل مشکلات کشور به نتایج انتخابات ریاست جمهوری راس هرم نظام سلطه یعنی آمریکا توسط برخی لیبرالیست های داخلی درواقع فراهم سازی ذهن جامعه ایرانی برای پذیرش این است که ملت ایران چاره ای جز رابطه با آمریکا ندارند.

این جوسازی رسانه ای توسط اصلاح طلبان، انحراف دادن افکار عمومی ملت ایران از بی عرضگی دولت تدبیر و امید برای حل مشکلات کشور است.

ملت ایران در طی سالهای گذشته دولت روحانی، متوجه شدند که تفکر دم کدخدا دیدن و آشتی با جهان ، شوم ترین اندیشه سیاسی است. چراکه نتیجه این باورها جز از بین رفتن عزت، گرانی افسارگسیخته، فساد اداری و وابستگی اقتصادی نیست.

دولت روحانی با ترفندهای مختلف به دنبال ایجاد جنجال در داخل است تا بتواند از آب گل آلود ماهی بگیرد.

ولی تدبیر نظام به همراهی مصلحتی با دولت و اینکه حسن روحانی و تیم پشت پرده او باید پاسخگوی مشکلات اخیر باشند، برای همیشه اندیشه اصلاح طلبی را در ایران بیمار نشان می دهد و همین اعتماد عمومی به تفکر انقلابی را دو چندان کرده و اعتماد ملی را برای حضور گزینه های انقلابی در دولت آینده رقم خواهد زد.

✍️ محمد علی فتحی

۸/۷/۹۹

  

انقلاب، نظام، دولت، کشور، تمدن بین الملل اسلامی

امام خامنه ای مد ظله:

ما یک انقلاب اسلامی داشتیم، بعد نظام اسلامی تشکیل دادیم، مرحله‌ی بعد تشکیل دولت اسلامی است، مرحله‌ی بعد تشکیل کشور اسلامی است، مرحله‌ی بعد تشکیل تمدن بین‌الملل اسلامی است.

ما امروز در مرحله‌ی دولت اسلامی و کشور اسلامی قرار داریم؛ باید دولت اسلامی را ایجاد کنیم.

امروز دولت ما - یعنی مسؤولان قوه‌ی مجریه، قوه‌ی قضاییه، قوه‌ی مقننه، که مجموع اینها دولت اسلامی است - سهم خوبی از حقایق اسلامی و ارزشهای اسلامی را دارد؛ اما کافی نیست؛ اولش خود من.

باید بیشتر به سمت اسلامی شدن، مسلمان شدن و مؤمنانه و مسلمانانه زندگی کردن برویم. باید به سمت زندگی علوی برویم. رفتن به سمت زندگی علوی معنایش این نیست که اگر آن روز لُنگ می‌بستند و راه می‌رفتند، امروز هم لُنگ ببندیم و راه برویم؛ نه، امروز دنیا پیشرفته است. باید روح زندگی علوی - یعنی عدالت، تقوا، پارسایی، پاکدامنی، بی‌پرواییِ در راه خدا و میل و شوق به مجاهدتِ در راه خدا - را در خودمان زنده کنیم؛ باید به سمت اینها برویم؛ این اساسِ کار ماست. و به شما عرض کنم، در آن صورت کارآمدی جمهوری اسلامی هم مضاعف خواهد شد؛ چون مشکل اساسی‌یی که ممکن است برای نظام اسلامی پیش بیاید، کارآمدی در نگاه جهانی است؛ بگویند آیا توانستند این کار را بکنند، توانستند آن کار را بکنند؟ اگر ما قدم‌به‌قدم تحول درونی خود را جدی بگیریم و پیش ببریم و پایبندی خود را به ارزشها و اصولِ خود عملاً نشان دهیم، کارایی و توفیقات ما هم بیشتر خواهد شد. البته دشمنان نمی‌خواهند؛ جنجال و هیاهو می‌کنند؛ اهمیتی هم ندارد.

 

 ‌بیانات در دیدار کارگزاران نظام‌، 86/8/6

نظام سلطه و بی دینی

امام خامنه ای مد ظله:

 امروز مجموعه‌ی اسلام، از سوی دشمنان مورد تهدید است.

امروز از سوی قدرتهای استکبار جهانی، اصل دین مورد فشار و تهدید است.
امریکا و اذنابش خوب فهمیده‌اند که با حاکمیت و شیوع دین و معرفت دینی، نخواهند توانست نظام سلطه‌ی عالمی و جهانی را حفظ کنند.

راه موفقیت امریکا و دیگر قدرتها و مرتجعان و حکام ظالم و حلقه‌های زنجیره‌ی سلطه‌ی جهانی این است که مردم از دین و معرفت و ایمان دینی عاری بشوند؛ بی بندوبار، بی ایمان، بی عقیده، بی تعصب و بی غیرت دینی بشوند. مردم و ملتها را این‌طور می پسندند. لذا وقتی می بینند از کانونی مثل ایران اسلامی، ایمان و عمل و جهاد تراوش می شود و به همه‌جا پر می کشد، به شدت با آن مبارزه می کنند.

مروز همه‌ی قدرت های مستکبر و ظالم و شیطانی، با اسلام و ایران اسلامی - به عنوان کانون اسلام - مخالفند.

ما در چنین وضعیتی، باید با همه‌ی وجود و امکانات، دودستی و محکم به اسلام و وحدت اسلامی بچسبیم و آن را حفظ کنیم.

 

 بیانات در دیدار میهمانان و شرکت‌کنندگان کنفرانس جهانی اهل‌‌بیت(ع)، 36/3/4

نفس با نهج البلاغه

شهید مطهری درباره استاد نهج البلاغه خود می‎گوید: «... بزرگ مردی که مرا اولین ‎بار با نهج البلاغه آشنا ساخت، میرزا علی آقای شیرازی اصفهانی بود، نهج البلاغه به او حال می‎داد و روی بال و پر خود می‌نشاند و در عوالمی که ما نمی‎توانیم درست درک کنیم سیر می‎داد، او با نهج البلاغه می‎زیست، با نَفَس نهج البلاغه تنفس می‎کرد، روح او با این کتاب همدم بود، نبضش با این کتاب می‎زد و قلبش با این کتاب می‎طپید، جمله‎های این کتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد می‎نمود، غالباً جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان سرشک از چشمانش به محاسن سپیدش همراه بود، او وقتی به نهج البلاغه می‎پرداخت از همه چیز بریده می‎شود منظره‎ای تماشائی و لذت‎بخش و آموزنده بود»[1].


[1] - مطهری ، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، صفحه 10، نشر صدرا.