مجادله مذموم

یکی از بدترین شیوه های میابحثه مجاده است. این روش در روایات به شدت نکوهش شده است.

 برای درک ماهیت و علائم آن، به مطالب زیرتوجه کنیم:

حدیث درباره مجادله

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

 مَن تَرَکَ المِراءَ و هُو مُبطِلٌ بُنیَ لَهُ بَیتٌ فی رَبَضِ الجَنّةِ ، و مَن تَرکَهُ و هُو مُحِقٌّ بُنیَ لَهُ فی وَسَطِها ، و مَن حَسّنَ خُلقَهُ بُنیَ لَهُ فی أعلاها[1] .

 کسى که وقتى حق با او نیست مجادله نکند، خانه اى در حومه بهشت برایش ساخته مى شود. کسى که حق با او باشد و مجادله نکند، خانه اى در وسط بهشت برایش ساخته مى شود و کسى که اخلاقش را نیک گرداند، خانه اى در بالاى بهشت برایش ساخته مى شود.

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

مَن تَرکَ المِراءَ و هُو مُحِقٌّ بُنِیَ لَهُ بَیتٌ فی أعلَى الجَنّةِ ، و مَن تَرکَ المِراءَ و هُو مُبطِلٌ بُنیَ لَهُ بَیتٌ فی رَبَضِ الجَنّةِ [2].

کسى که حق با او باشد و با این حال مجادله را رها کند، خانه اى در بالاى بهشت برایش ساخته مى شود و کسى که وقتى حق با او نیست مجادله نکند، خانه اى در حومه بهشت برایش ساخته مى شود.

معنی لغوی مجادله

راغب اصفهانی در معنای لغوی می‌گوید:

جدال عبارت است از بحث و گفتگویی که به منظور کوبیدن طرف و غالب شدن بر او صورت می‌گیرد و علت این که به این گونه مباحث مجادله می‌گویند این است که دو نفر در برابر یکدیگر به بحث و مشاجره می‌پردازند تا هر کدام فکر خود را بر دیگری تحمیل کند.

ریشه کلمه «جدال» از «جدلت الحبل» (طناب را محکم تابیدم) گرفته شده است[3]. چون کسی که چنین سخنی می‌گوید می‌خواهد دیگری را با سخن و رأی خود بپیچاند تا در نتیجه طرف مقابل با زورازافکار وعقاید خود دست بردارد.

 نظر علمای اخلاق درباره مجادله

علمای اخلاق در تعریف جدال چنین گفته‌اند که شخصی در مقام اعتراض به سخن دیگری باشد و همتش بر این اساس پایه‌ریزی گردد که عیب و ایراد آن را آشکار سازد با این قصد که او را خوار ساخته، خود را فردی زیرک و فهیم نشان دهد بدون این که انگیزه دینی یا فایده آخرتی در میان باشد[4].

مجادله در علم منطق

 

جدال در اصطلاح علم منطق عبارت است از آن که انسان از مسلّمات طرف مقابل، علیه او بهره‌برداری کند؛ در مقام استدلال از مقدماتی که طرف قبول دارد استفاده کند که این روش برای قانع کردن یا خاموش کردن طرف مقابل بسیار مؤثر است و چنانچه کیفیت برخورد در این گونه استدلال، متین و خوب باشد همان جدال احسن است که قرآن آن‌ را تحسین کرده است[5].

جدال أحسن و جدال مذموم

جدال اگر بحق باشد - یعنی برای اثبات یکی از عقاید حقّه باشد - و قصد و غرض از آن ارشاد و هدایت باشد و طرف مجادله دشمنی و عناد نداشته باشد، این «جدال احسن» است و مذموم نیست، بلکه پسندیده است و از ثُبات در ایمان حکایت می کند و یکی از نتایج نیرومندی معرفت و بزرگی نفس شمرده می‌شود و اگر جدال به حق نباشد، مذموم است و از رذائل قوه غضب یا شهوت به حساب می‌آید که همراه با عصبیّت یا غلبه جوئی یا طمع مالی می باشد[6].

نشانه مجادله احسن

علامت جدال احسن، آن است که اگر مطلب حق از جانب طرف مقابل بیان شود هیچ ناراحتی در خود احساس نکند؛ چرا که هر دو به دنبال حق و حقیقت بودند اما علامت مجادله باطل آن است که اگر سخن حق بر زبان شخص مقابل جاری شود، جدال کننده ناراحت شود و بخواهد که آنچه او می گوید صحیح باشد و آن را به طریق جدال بر طرف مقابل تحمیل کند و در ضمن آن نقص و عیب و ایراد کلام او را ظاهر سازد[7].

 

[1] - الترغیب و الترهیب: ۱/۱۳۰/ ۱

[2] - منیة المرید : ۱۷۰

[3] -  راغب اصفهانی؛ المفردات فی غریب القرآن، المکتبه المرتضویه، تهران، «الجدال المفاوضة علی سبیل المنازعة والمغالبة واصله من جدلت الحبل ای احکمت فتله».

[4] - نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده، انتشارات هجرت، تابستان 1375، چاپ سوم، ص551؛ علامه نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ترجمه کریم فیضی، انتشارات قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف، ج2، ص135.

[5] - علامه مظفر، محمدرضا؛ المنطق، نشر دارالتفسیر (اسماعیلیان)، چاپ اول، 1379ش، ج3، ص257.

[6] - مجتبوی، سید جلال الدین؛ علم اخلاق اسلامی، انتشارات حکمت، چاپ چهارم،1377ش، ج3، ص378.

[7] - نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده، انتشارات هجرت، تابستان 1375، چاپ سوم، ص551.

💠اعتراف مخالفین به فضائل امیرالمومنین علیه السلام

 

شافعى در جواب کسى که از او درباره حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام سئوال کرد گفته است:

چه بگویم درباره مردى که دوستانش مناقب و کمالات او را از روى تقیّه و ترس پنهان کردند، ودشمنانش از روى کینه و عداوت پوشیده داشتند، و با این وصف، فضائل او مشرق و مغرب عالم راپر کرده است.

و سیّد تاج الدین عاملى همین معنا را در ضمن شعر آورده است:

 

لقد کتمت آثار آل محمّد

محبّوهم خوفاً وأعداؤهم بغضاً

فأبرز من بین الفریقین نبذة

بها ملأ اللَّه السماوات والأرضا

 

ترجمه اشعار:

آثار آل محمّد علیهم السلام را دوستانش از روى ترس،

و دشمنانش به خاطر دشمنى پنهان داشتند.

از بین این دو گروه مقدار کمى از آن ظاهر گردید،

 و خداوند با همان مقدار کم آسمانها و زمین را پر کرده است[1].

 

[1] برسى رحمه الله این حدیث را در کتاب «مشارق الأنوار: ۱۱۱» نقل کرده و آن را به نظم درآورده است.

 ترجمه کتاب نفیس (القطره): قطره ای از دریای فضایل اهل بیت علیهم السلام - تذییل: - جلد ۱، صفحه ۳۷۰

 

حکم مقام معظم رهبری درباره استفاده از الکل

س 301: آیا مشروبات الکلی نجس است؟

ج: مشروبات مست‌کننده بنا بر احتیاط نجس است.

س 302: آب انگوری که با آتش جوشیده شده و دو ثلث آن کم نشده است، ولی مست‌کننده نیست، چه حکمی دارد؟

ج: خوردن آن حرام است، ولى نجس نیست.

س 303: گفته می‏شود که اگر مقداری غوره برای گرفتن آب آن جوشانده شود و همراه آن یک یا چند حبه انگور باشد، آنچه بعد از جوشاندن باقی می‏ماند، حرام است. آیا این سخن صحیح است؟

ج: اگر حبه‏هاى انگور بسیار کم باشد و آب آن در آب غوره مستهلک شود، به‌طورى که آب انگور بر آن صدق نکند، حلال است. ولى اگر حبه‏هاى انگور به تنهایى به وسیله آتش جوشانده شود، خوردن آن حرام است.

س 304: امروزه از الکل که در واقع مسکراست برای ساخت بسیاری از داروها به‌خصوص داروهای نوشیدنی، عطرها بویژه انواع ادکلن‏هایی که از خارج وارد می‏شوند، استفاده می‏کنند. آیا به افراد آگاه یا جاهل به مسأله اجازه خرید و فروش و استفاده و بهره‏گیریهای دیگر از آنها را می‏دهید؟

ج: الکل‏هایى که معلوم نیست در اصل از اقسام مایعات مست‌کننده باشند، محکوم به طهارت هستند، و خرید و فروش و استعمال مایعاتى که با آنها مخلوط شده‏اند اشکال ندارد.

س 305: آیا استفاده از الکل سفید برای ضد عفونی کردن دست و لوازم پزشکی مثل دماسنج و غیر آن به خاطر استفاده از آنها در امور پزشکی و درمان توسط پزشک یا تیم پزشکی جایز است؟ الکل سفید همان الکل پزشکی است که قابل نوشیدن هم هست، آیا نماز خواندن با لباسی که یک یا چند قطره از این الکل بر آن ریخته شده، جایز است؟

ج: اگر از الکلى باشد که در اصل مایع نیست، هرچند مست‌کننده هم باشد، محکوم به طهارت است و نماز با لباسى که با این الکل برخورد کرده صحیح است و احتیاجى به تطهیر ندارد. ولى اگر از الکل مایع بالاصالة و بر حسب تشخیص اهل فن مست‌کننده باشد، بنا بر احتیاط نجس است و نماز با بدن یا لباسى که با آن برخورد کرده، موقوف بر تطهیر است؛ لیکن استفاده از آن جهت ضد عفونى کردن ادوات پزشکى و مانند آن اشکال ندارد.

س 306: ماده‏ای است به نام «کفیر» که در صنایع غذایی و داروسازی کاربرد دارد. هنگام تخمیر 5٪ یا 8٪ الکل در ماده بدست آمده بوجود می‏آید. این مقدار الکل سبب هیچ نوع مستی در مصرف کننده نمی‏شود. آیا از نظر شرعی استفاده از این ماده مانعی دارد یا خیر؟

ج: اگر الکل موجود در ماده به‌دست آمده فى‌نفسه مست‌کننده باشد، بنا بر احتیاط نجس و حرام است، هرچند به علت کمى آن و مخلوط شدن با ماده به دست آمده، نسبت به مصرف کننده مسکر نباشد، ولى اگر شک داشته باشیم که فى‌نفسه مست‌کننده و یا در اصل مایع است، حکم متفاوت مى‏شود.

س 307: 1ـ آیا الکل اتیلیک نجس است یا خیر؟ (ظاهراً این الکل در همه مست کننده‏ها وجود دارد و سبب مستی است). 2. ملاک نجس بودن الکل چیست؟ 3. روشی که مست‌کننده بودن مشروب را ثابت کند، کدام است؟

ج: 1. هر یک از اقسام الکل که مست‌کننده و در اصل مایع باشد، بنا بر احتیاط نجس‏ است. 2. ملاک نجاست الکل این است که مست‌کننده و در اصل مایع باشد. 3. اگر خود مکلّف یقین نداشته باشد، خبردادن اهل خبره مورد اطمینان کافى‏است.

س 308: نوشابه‏های موجود در بازار که بعضی از آنها مانند کوکاکولا و پپسی کولا و... در داخل تولید می‏شوند و گفته می‏شود که مواد اصلی آنها از خارج وارد می‏گردد و احتمال دارد از الکل در آنها استفاده شده باشد، چه حکمی دارد؟

ج: پاک و حلال است، مگر این که مکلّف شخصاً یقین حاصل کند که آنها با الکل مست کننده‏اى مخلوط اند که در اصل مایع است.

س 309: آیا اساساً هنگام خرید مواد غذایی، لازم است تحقیق شود که فروشنده یا سازنده غیر مسلمان کالا آنها را لمس کرده و یا در ساخت آنها الکل بکار برده است یا خیر؟

ج: سؤال و تحقیق لازم نیست.

س 310: اینجانب اقدام به ساخت «اسپری اتروپین سولفات» کرده‏ام که الکل نقش اساسی در ترکیب فرمول دارویی آن دارد، به‌طوری که اگر الکل به ترکیب مذکور اضافه نشود، ساخت آن اسپری ممکن نیست و از جهت عملی هم این اسپری ضد گازهای شیمیایی و جنگی اعصاب است که برای محافظت از نیروهای اسلام در برابر آنها کاربرد دارد. آیا از نظر جنابعالی استفاده از الکل به ترتیب مذکور در صنعت داروسازی، شرعاً جایز است؟

ج: اگر الکل مست کننده‏اى باشد که در اصل مایع است، حرام و بنا بر احتیاط نجس است، ولى استفاده از آن به عنوان دارو در هیچ یک از حالات اشکال ندارد.

فواید سیاه دانه + مضرات + pdf

سیاه دانه گیاهی است که مردم از حدود ۲۰۰۰ سال پیش از آن برای ساختن دارو استفاده‌کرده‌اند. از نظر تاریخی، سیاه دانه برای درمان کرم روده، گرفتگی بینی، دندان‌درد، سردرد و انگل استفاده‌شده است. همچنین، می‌توانید از سیاه دانه برای درمان اسهال، یبوست، نفخ، هموروئید، آنفولانزا، برونشیت، سرفه، حساسیت‌ها، آسم، فشارخون بالا، قاعدگی، کلسترول بالا و غیره استفاده کنید. شما می‌توانید سیاه دانه را به‌عنوان یک ادویه خوب در غذاها به‌کاربگیرید. این مقاله، ۵۲ مهمترین فواید سیاه دانه برای سلامت و زیبایی را به شما نشان خواهدداد. فکر می‌کنم بعد از خواندن این مقاله، عاشق سیاه دانه شوید. حالا بیایید خواص سیاه دانه را کشف‌کنیم.

برای دانلود مقاله روی عکس کلیک  کنید

شخصیت انسان از دیدگاه امام هادی علیه السلام

میلاد موفور السرور امام  علی بن محمد الهادی علیه السلام را به همه دلدادگان اهل البیت پیامبر صلی الله علیه وآله تبریک می گوییم.

ذیلا سخنی از کلمات نورانی آن امام همام را آورده وشرحی را که آیة المکارم شیرازی درباره آن دارند را خدمتتان تقدیم می داریم:

قَالَ الإمَامُ عَلِىِّ النَّقِىِّ علیه السلام:

«مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شرَّهُ».

امام هادى علیه السلام مى‏فرماید: کسى که شخصیّتش بر او بى ارزش باشد (ارزش براى خودش قائل نباشد) از شرّ او در امان نباش.

 

شرح حدیث:

یکى از مسائل مهم، مسائل نظام ارزشى در ادیان آسمانى در جوامع بشرى است. در عالم مادّه و در عالم معنویّت، هر چیزى قیمتى دارد و امورى ارزان و امورى با ارزش هستند و طبیعى است اگر انسان چیزى را کم‏بها تشخیص دهد، به آسانى آن را از دست خواهد داد و اگر پربها تشخیص دهد، به آسانى از دست نمى‏دهد؛ به عنوان مثال یک گوهر گرانبها در دست کودک، وسیله‏اى براى بازى است و در نظر او ارزشى ندارد و به ارزانى آن را از دست مى‏دهد.

جواهرهاى گرانقیمت و پربها در جهان داراى اسم است و یکى از گوهرهاى نامى دنیا توسّط شخص رهگذرى کشف شد، در حالى که بچّه‏ها با آن در حال بازى بودند و در مقابل چیز بى ارزشى آن رابه دست آورد.

شخصیّت انسان هم همین است، اگر براى آن ارزش قائل باشد به آسانى نمى‏فروشد. قرآن در این زمینه مى‏فرماید، در عالم هستى بعد از ذات پاک الهى چیزى گرانقیمت‏تر از انسان نیست و دلیل آن این است که همه چیز براى انسان خلق شده:

«خَلَقْتُ الأشْیَاءَ لِأجْلِکَ وَ خَلَقْتُکَ لِأجْلِى؛ همه اشیا را براى تو خلق کردم و تو را براى خودم خلق کردم»  و بالاترین مخلوقات خدا (فرشتگان) بر انسان سجده کردند «فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ؛ پس همه ملائکه بر آدم سجده کردند»، از این جا قیمت و ارزش انسان روشن مى‏شود. علاوه بر این تمام اشیا براى انسان مسخّر شده‏اند؛ یعنى همه آنها براى انسان کار مى‏کنند که نشان دهنده مقام انسان است.

حال اگر گوهر نفس را بشناسیم آن را در مقابل شهوات زودگذر و مقامات بى‏ارزش دنیایى نمى‏فروشیم، ولى اگر ارزش خود را نشناسیم، شخصیّت خود را مى‏فروشیم و از شرّ چنین انسانى باید ترسید، زیرا با مبلغ ناچیزى انسان مى‏کُشد، چرا که ارزشى براى خود قائل نیست.

حال در مقابل «مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ» که در روایت آمده «مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ» چگونه است؟

جواب این سؤال را مولا على علیه السلام در سه جمله بیان مى‏فرمایند:

- مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ لَمْ یُهِنْهَا بِالْمَعْصِیَةِ؛ کسى که ارزش خود را بشناسد، با شهوات او را کوچک نمى‏کند.

- مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهْوَتُهُ؛ کسى که ارزش خود را بشناسد، شهوات در مقابل او کوچک است.

-  مَنْ کَرُمَتْ نَفْسُهُ صَغُرَتْ الدُّنْیَا فِى عَیْنِهِ؛ کسى که ارزش خود را بشناسد، دنیا در نظر او کوچک است[1].               


[1] - مشکات هدایت، ص: 74 ،اثر حضرت آیة الله مکارک شیرازی دام عزه

♨پامپئو تعداد بیچارگان آمریکا را از ملت ها مخفی نکند

وزیر خارجه آمریکا #پامپئو گفته که آمریکا «به شدت نگران است» که ایران ممکن است درباره شیوع #کروناویروس جزئیاتی را پنهان کرده باشد.

👌نکته:

این اولین باری نیست که آمریکا در خصوص مسائل ایران دخالت می کند.

پامپئو در حالی به دنبال شفافیت درباره پرونده #کرونا در ایران است که در کشور خودش شما مبتلایان و کشته شدگان این بیماری دقیقا اعلام نمی شود.

از طرفی خود آمریکا متهم اول در شیوع این بیماری در چین است و کارشناسان، شیوع کرونا را حمله بیوتروریسمی آمریکا با هدف نابودی اقتصاد چین می دانند.

آمریکائیها همیشه با خوی استکباری ، نگاهشان به کشورها از روی ترحم نموده و به دنبال رخنه و #نفوذ در بدنه مدیریتی و فرهنگی کشور ها بوده اند.

پامپئو بهتر است آمار دقیق کارتن خواب ها و نیازمندان سرگردان مردم خود را اعلام بدارد تا کشور های جهان بتوانند #صدقات خود را به آنان برسانند!

محمد علی فتحی

امام باقر علیه السلام از دیدگاه مقام معظم رهبری

 

  آنچه می خوانید بخشی از دیدگاه های مقام معظم رهبری مد ظله در خصوص وجود مقدس حضرت امام باقر علیه السلام است از میان بیانات معظم له که در سایت پایگاه اطلاع رسانی معظم له منتشر شده تقدیم می گردد:

1-      این‌ بزرگوار که‌ حدود هجده‌ سال‌ دوران‌ امامتشان‌ طول‌ کشید، الگوی‌ کامل‌ تلاش‌ و مبارزه‌ و مجاهدت‌ خستگی‌ناپذیر و پر از مشکلات‌ برای‌ اشاعه‌ی‌ دین‌ و کلمه‌ی‌ حق‌ و راه‌ انداختن‌ جریان‌ فکری‌ درست‌ در دنیای‌ آن‌ روز بودند. هدفی‌ که‌ امروز ملت‌ ایران‌ برای‌ آن‌ تلاش‌ می‌کند ـ یعنی‌ زنده‌ کردن‌ سخن‌ حق‌ در دنیای‌ مادی‌ و منحط و گمراه‌ کننده‌ و غرق‌ در فساد ـ کاری‌ است‌ که‌ امام‌ باقر(علیه‌السلام‌) یک‌تنه‌ به‌ کمک‌ معدودی‌ از اصحاب‌ خود، در دنیای‌ بزرگ‌ آن‌ روز اسلام‌ انجام‌ می‌داد[1].

2-      شهادت امام باقر (علیه‌السّلام) که یک شهادت داراى پیام بود؛ لذا خود امام باقر وصیت کرد که بعد از او تا ده سال در منا به مناسبت این رحلت، یادبود برپا شود. در میان ائمه‌ى ما این بى‌سابقه است، بى‌نظیر است. یاد امام باقر، یعنى یاد سر برآوردن حیات دوباره‌ى جریان اصیل اسلامى در مقابله‌ى با تحریفها و مسخهائى که انجام گرفته بود[2].

3-      اقامه‌ى دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ى ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط»(۱). قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهى، هدف بزرگ ادیان است. اصلاً ائمه‌ى ما (علیهم‌الصّلاة و السّلام) تمام زجر و مصیبتشان به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهى بودند؛ والّا اگر امام صادق و امام باقر(صلوات‌اللَّه‌ علیهما) یک گوشه مى‌نشستند و چند نفر دور خودشان جمع مى‌کردند و فقط یک مسأله‌ى شرعى مى‌گفتند، کسى به آنها کارى نداشت. خود امام صادق در یک حدیث مى‌فرماید: «هذا ابوحنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصرى له اصحاب[3]»؛ ابوحنیفه اصحاب دارد، حسن بصرى اصحاب دارد. پس، چرا به آنها کارى ندارند؟ چون مى‌دانند که آن حضرت داعیه‌ى امامت دارد؛ اما آنها داعیه‌ى امامت نداشتند. ابوحنیفه داعیه‌ى امامت نداشت. این علماى معروف اهل سنت - محدثان و فقهایشان - داعیه‌ى امامت نداشتند. اینها امام زمان را که هارون، منصور و عبدالملک بود، قبول داشتند[4].


[1] - دیدار و بیعت اقشار مختلف مردم کشور با معظم له،۱۹ /تیر/ ۱۳۶۸

[2] - بیانات در دیدار جمع کثیرى از بسیجیان کشور،۴ /آذر/ ۱۳۸۸

[3] - بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۷۴

[4] - سخنرانی‌ در جمع‌ علما و روحانیون‌ استان‌ لرستان‌،۳۰ /مرداد/ ۱۳۷۰

✅ویژگیهای اصلح از دیدگاه حضرت آقا

امام خامنه‌ای مد ظله:

  • اصلح یعنی چه کسی؟
  • یعنی کسی که همین هدف‌ها را دنبال کند؛
  • یعنی کسی که همین دردها را بداند و حس کند؛
  • یعنی کسی که برای ریشه‌کنی فقر و فساد عزم جدی داشته باشد؛
  • یعنی کسی که به حال قشرهای محروم و مستضعف دل بسوزاند.
  • اصلح کسی است که هم به ترقی و پیشرفت کشور و توسعه‌ی اقتصادی و غیراقتصادی بیندیشد؛ هم زیر توهمات مربوط به توسعه، آن‌چنان محو و مات نشود که از یاد قشرهای مظلوم و ضعیف غافل بماند.
  • اصلح کسی است که به فکر معیشت مردم، دین مردم، فرهنگ مردم و دنیا و آخرت مردم باشد.
  • اصلح کسی است که بتواند این بارِ عظیم را بر دوش بگیرد؛ هر کسی نمیتواند این بار را بر دوش بگیرد؛ نشاط و حوصله و همت و قدرتِ لازم و هوشمندی لازم دارد. البته هر کس صلاحیتش در مراکز قانونی تأیید شود، صالح است؛ اما باید در بین صالح‌ها گشت و صالح‌تر را پیدا و او را انتخاب کرد. این، هنر شما مردم است[1].
  • اصلح کسی است که با نیازی که شما برای جامعه میفهمید، تطبیق کند و بتواند نیازهای جامعه را برآورده سازد. بعضیها در شناخت اصلح دچار وسواس و دغدغه‌ی زیاد میشوند. شما تلاش خود را بکنید؛ مشورت خود را بکنید؛ از کسانی که فکر میکنید میتوانند شما را راهنمایی کنند، راهنمایی بخواهید؛ به هر نتیجه‌یی که رسیدید، عمل کنید و رأی بدهید؛ اجر شما را خدای متعال خواهد داد. ما مأموریم که به آنچه میفهمیم و به آنچه تکلیف الهی تشخیص میدهیم، عمل کنیم؛ مطابق با واقع شد یا نشد، اجر ما محفوظ است. اجر کسی که عامل به تکلیف است، پیش خدای متعال محفوظ است[2].
  • هنر ملت ایران و مردم شهرها و حوزه‌های انتخابیه این است که دقت کنند، نگاه کنند، بشناسند اصلح را، بهترین را انتخاب کنند؛ بهترین از لحاظ ایمان، بهترین از لحاظ اخلاص و امانت، بهترین از لحاظ دینداری و آمادگی برای حضور در میدانهای انقلاب؛ دردشناس‌ترین و دردمندترین نسبت به نیازهای مردم را انتخاب کنند[3].

تهیه و تنظیم:

     محمد علی فتحی

 

[1] - بیانات در دیدار مردم شهرستان جیرفت،۱۳۸۴/۰۲/۱۷

[2] - بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا، ۱۳۸۴/۰۳/۰۳

[3] - بیانات در دیدار مردم یزد،۱۳۸۶/۱۰/۱۲

دعای رقعة الجیب، دعای امان

از یاسر، خادم مأمون روایت شده است: که زمانی، حضرت رضا(علیه‌السلام) وارد قصر حمید بن قحطبه شد، لباس را از تن بیرون آورد و به حمید داد، حمید آن را برای شستن به کنیز خود داد؛

اندکی نگذشت که کنیز آمد و رقعه‌ای با او بود، رقعه را به حمید داد و گفت: در گریبان لباس ابوالحسن یافتم. حمید به حضرت گفت: فدای شما گردم این‌ جاریه دست نوشته‌ای در گریبان پیراهن شما یافته، چیست؟

فرمود: تعویذی [دعای پناه‌جویی] است که آن را از خود دور نمی‌کنم، حمید گفت: ممکن است ما را به آن مشرّف کنی؟ فرمود: این تعویذی است که هرکه در گریبان خود نگاه دارد بلا از او دفع می‌شود و برای او نگاهداری، از شیطان رجیم است. آنگاه تعویذ را بر حمید خواند:

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ ، بِسْمِ اللّٰهِ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمٰنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیّاً ، أَوْ غَیْرَ تَقِیٍّ ، أَخَذْتُ بِاللّٰهِ السَّمِیعِ الْبَصِیرِ عَلَىٰ سَمْعِکَ وَبَصَرِکَ ، لَاسُلْطانَ لَکَ عَلَیَّ وَلَا عَلَىٰ سَمْعِی ، وَلَا عَلَىٰ بَصَرِی ، وَلَا عَلَىٰ شَعْرِی ، وَلَا عَلَىٰ بَشَرِی ، وَلَا عَلَىٰ لَحْمِی ، وَلَا عَلَىٰ دَمِی ، وَلَا عَلَىٰ مُخِّی ، وَلَا عَلَىٰ عَصَبِی ، وَلَا عَلَىٰ عِظامِی ، وَلَا عَلَىٰ مالِی ، وَلَا عَلَىٰ مَا رَزَقَنِی رَبِّی ، سَتَرْتُ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بِسِتْرِ النُّبُوَّةِ الَّذِی اسْتَتَرَ أَنْبِیاءُ اللّٰهِ بِهِ مِنْ سَطَواتِ الْجَبابِرَةِ وَالْفَراعِنَةِ، جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِی ، وَمِیکائِیلُ عَنْ یَسارِی ، وَ إِسْرافِیلُ عَنْ وَرائِی ، وَمُحَمَّدٌ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ أَمامِی ، وَاللّٰهُ مُطَّلِعٌ عَلَیَّ ، یَمْنَعُکَ مِنِّی وَیَمْنَعُ الشَّیْطانَ مِنِّی . اللّٰهُمَّ لَا یَغْلِبُ جَهْلُهُ أَناتَکَ أَنْ یَسْتَفِزَّنِی وَیَسْتَخِفَّنِی . اللّٰهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ ، اللّٰهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ ، اللّٰهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ[1].

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است، به نام خدا، من از تو به خدای رحمن پناه می‌برم اگر پرهیزگار باشی، یا غیر پرهیزگار، بستم به خدا شنوای بینا، گوش و دیده‌ات را، تو را تسلّطی بر من نیست و نه بر گوشم و نه بر چشمم و نه بر مویم و نه بر پوستم و نه بر گوشتم و نه بر خونم و نه بر مُخم و نه بر عصبم و نه بر استخوانم و نه بر دارایی‌ام و نه بر آنچه پروردگارم نصیبم نموده، پوشاندم بین خود و بین تو را به پوشش نبوّت که پیامبران خود را به آن پوشاندند، از حملات گردنکشان و فرعون‌ها، جبرئیل از جانب راستم و میکائیل از چپم و اسرافیل از پشت سرم و محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) از پیش رویم، خدا آگاه بر من است، تو را از من باز می‌دارد، شیطان را از من باز می‌دارد، خدایا نادانی‌اش بر بردباری‌ات غلبه نمی‌کند تا آرامشم را برهم زند و سبکم شمارد، خدایا پناهنده به تو شدم، خدایا پناهنده به تو شدم، خدایا پناهنده به تو شدم.

حکایت عجیب حرز امام رضا(علیه‌السلام(:

برای این حرز حکایت عجیبی است که آن را ابوالصّلت هروی [چنین] روایت کرده: مولایم علی بن موسی‌الرضا(علیه‌السلام) روزی در منزلش نشسته بود، فرستاده مأمون بر او وارد شد و گفت: امیر تو را می‌طلبد.

امام برخاست و به من گفت: مأمون در این وقت مرا نمی‌طلبد مگر برای کاری سخت و به خدا نمی‌تواند به من آسیبی برساند، به خاطر این کلمات که از جدّم رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به من رسیده.

ابوالصّلت گفت: همراه امام نزد مأمون رفتم، چون نظر حضرت به مأمون افتاد، این حرز را تا آخر خواند. وقتی که حضرت برابر مأمون قرار گرفت، مأمون به‌جانب آن بزرگوار نگریست و گفت: ای ابوالحسن، دستور داده‌ام صد هزار درهم به حضرتت بدهند و هر حاجتی داری بنویس.

چون امام برگشت، مأمون نظر در قفای امام کرد و گفت: اراده کردم من و اراده کرده است خداوند و آنچه خداوند اراده کرده بهتر بوده.

 

[1] - شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 138، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، محقق، مصحح، کرمانی، ابوطالب، محرر، محمد حسن، ص 33، قم، دار الذخائر، چاپ اول، 1411ق.

استغفار برای هم

در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود:

 

هرکس 25 بار (اللهم اغفر للمومنین والمومنات والمسلمین والمسلمات الاحیاء منهم والاموات)بگوید،خدای تعالی به تعداد مومنین که مرده اند وزنده اند گناه اور امی بخشد.

 

نکته:

عزیزم!اگه شما امروز برا مومنین دعا کنی فردا که زیر خاک می رویم برای ما نیز عده ای دعا خواهند کرد.

امیر المومنین- علیه السلام- فرمود: احسن تحسن.(غررالحکم)

یعنی خوبی کن تا به تو خوبی کنند.

 

جانم!

نقد رابچسب وهمین حالا بگو: اللهم اغفر...

 

این دستهای خالی وساده دخیلتان                       مارا فقط به رسم رفاقت دعا کنید