محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۳۲۹ مطلب با موضوع «اخلاق» ثبت شده است

امام خامنه ای مد ظله العالی ف درارتباط تصویری با دانشگاه افسری امام علی (ع) فرمودند:

بعضی‌ها اسم عقلانیت و عقل را می آورند اما منظورشان ترس، انفعال و فرار از مقابل دشمن است در حالی‌که فرار کردن و ترسیدن، عقلانیت نیست.

ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند زیرا عقلانیت به معنای محاسبه درست است. البته دشمن تلاش دارد تا معنای غلط عقلانیت را تلقین کند و برخی هم نادانسته، در داخل همان حرف دشمن را تکرار می کنند.

 

به بهانه تبیین سخن معظم له به نکاتی درباره عقلانیت و مسئولیت و بررسی اجمالی اندیشه های مدعیان عقلین می پردازیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

عقل به عنوان یکی ازمهمترین ویژگی انسان متعالی و بزرگترین موهبت الهی به بندگانش می باشد.

 با عقل است که بندگی درگاه خدای عزوجل حاصل می شود و انسان راه حق و باطل را تشخیص می دهد.

عقل باورهای دینی را محکم و توان انسان را در رویارویی با مشکلات و سختی ها و دشمن زیاد می کند.

عقل همه جوانب یک مسئله را محاسبه می کند و تمام ابعاد آن را بررسی کرده و اقدام به موقع و درست و بر مبنای عدالت را در اختیار صاحبش قرار می دهد.

به عقلانیتی که باعث صیانت خود و ملت شود مسئولان نظام اسلامی بیشتر احتیاج دارند.

اگر مسئولی در برابر هیاهوی دشمن و فشارهای او کوتاه بیاید و از ترس اقدامات خود را در اداره کشور منفعلانه و بزدلانه انجام دهد، نشان می دهد که از عقل برخوردار نیست.

هیچ انسان عاقلی به دشمن خود ضعف نشان نمی دهد و یا کاری که باعث تقویت دشمن و یا جرأت دشمن شود را انجام نمی دهد.

تفکری که ارتباط با دشمن و کوتاه آمدن در برابر سیاست های آن را عقلانیت معرفی می کند خود جاهلی است که نه مفهموم دشمن را دانسته و نه دشمن را شناخته و نه می داند دشمنی چیست و نه می داند که مصلحت وخیر چیست.

آنچه یک مسئول را بزدل و ترسو می کند حب دنیا و حب ریاست است. برخی مسئولان کشور به دلیل از بین رفتن فرصت ریاست و قدرت سیاسی بعد از دوران خدمت، اقدام به کوتاه آمدن در برابر دشمن می کنند. چنین افرادی خائن به ملت و مضر به انقلاب و ملت هستند.

چه زیبا فرموده مولای متقیان علی هلیه السلام: اَکثَرُ مَصَارعِ‌ العُقُولِ تَحتَ بُرُوقِ المَطَامِعِ[1]؛ قربانگاه عقلها غالبا در پرتو طمعها است.

برخی مسئولان باتوهین به منتقدان و تحقیر مردم و نیز خودخواهی و نیامدن در عرصه های سخت میان مردم و فعالان (به عنوان نمونه فعالان عرصه سلامت)، ادعای عقلانیت می کنند و دربرابر منتقدان خود حلم و بردباری به خرج نمی دهند در حالی که حلم و همدردی نشانه عقل است.

امام صادق علیه‏ السلام فرمود:

لا یُعَدُّ الْعاقِلُ عاقِلاً حَتّى یَسْتَـکْمِلَ ثَلاثا: اِعْطاءَ الْحَقِّ مِنْ نَفْسِهِ عَلى حالِ الرِّضا وَ الْغَضَبِ وَ اَنْ یَرْضى لِلنّاسِ ما یَرْضى لِنَفْسِهِ وَ اسْتِعْمالَ الْحِلْمِ عِنْدَ الْعَثْرَةِ[2]؛

 عاقل، عاقل نیست مگر آن که سه صفت را در خود به کمال رساند: حق را در هنگام خشنودى و خشم ادا کند، آنچه را براى خود مى‏پسندد، براى دیگران هم بپسندد و هنگام خطاى دیگران، بردبار باشد.

مسئولی که در مسائل مهم کشوری از متخصصان دلسوز و انقلابی کمک نمی گیرد و خودخوهانه سیاست کسانی را که نگرش لبیرالی به زندگی و حکومت داری دارند، از عقلانیت به دور هستند.

امام على علیه‏ السلام :

اَلا وَ اِنَّ اللَّبیبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْآراءِ بِفِکْرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِى الْعَواقِبِ[3]؛

بدانید عاقل، کسى است که با فکر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و در عواقب امور بنگرد.

وقتی عقلانیت مسئولی کامل شود آثارش را مردم خواهند دید. اول اینکه امید خیر به او خواهند داشت و نگران شر او نیستند و دیگر اینکه او را اهل دنیا نمی بینند بلکه او را اهل زهد و اهل علم و دانش می بینند.

متاسفانه برخی از مسئولان کشوری که مدعی عقلانیت هستند نگرانی های زیادی را در طی سالهای گذشته بر مردم وارد کردند طوری که وقتی سخنی از اومی شوند می گویند: خدا به خیر کند! و امید به خیر او ندارند بلکه دائما او را نفرین می کنند.

امام على علیه‏ السلام :

ما عُبِدَ اللّه‏ بِشَىْ‏ءٍ اَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ وَ ما تَمَّ عَقْلُ امْرِى‏ءٍ حَتّى یَکونَ فیهِ خِصالٌ شَتّى: اَلْکُفْرُ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأمونانِ وَ الرُّشْدُ وَ الْخَیْرُ مِنْهُ مَأمولانِ وَ فَضْلُ مالِهِ مَبْذولٌ وَ فَضْلُ قَوْلِهِ مَکفوفٌ وَ نَصیبُهُ مِنَ الدُّنْیَا القوتُ لا یَشْبَعُ مِنَ الْعِلْمِ دَهْرَهُ اَلذُّلُّ اَحَبُّ اِلَیْهِ مَعَ اللّه‏ِ مِنَ العِزِّ تَمامُ الاَمْر[4]؛

 خداوند با چیزى بهتر از عقل عبادت نشده است، و عقل کسى کامل نشود، مگر در او چند خصلت باشد: کفر و بدى از او انتظار نمى‏رود، رشد و خوبى در او امید مى‏رود، زیادى ثروتش بخشوده و زیادى سخنش نگه داشته شده است، بهره او از دنیا تنها غذاى روزانه است، در طول زندگى از دانش سیر نمى‏شود، خوارى را با خداوند از عزّت با دیگران، بیشتر دوست دارد، عقـــل و عــاقـل نزد او دوست داشتنى‏ تر از شرف و بزرگى است، خوبىِ کم دیگران را بسیار و خوبى بسیار خود را کم مى‏شمرد، همه مردم را از خودش بهتر و خود را نزد خویش از همه بدتر مى‏داند و این مهم‏ترین خصلت است.

برخی مسئولان با تصمیمات غلط و نابجا مشکل آفرین هستند و این نشانه نبود عقلانیت در آن است. تصمیماتی که در خصوص کرونا رنگ عوض می کند و ثباتی در آراء دیده نمی شود از سر عقلانیت نیست.

امام على علیه ‏السلام :

اَلْعاقِلُ مَنْ اَحْسَنَ صَنائِعَهُ وَ وَضَعَ سَعْیَهُ فى مَواضِعِهِ[5] ؛

عاقل کسى است که کارهایش را خوب انجام دهد و تلاشى که مى‏کند، به جا باشد.

سخنان بی ادبانه برخی مسئولان به رهبری معظم انقلاب و منتقدان دولت نیزاز سر عقلانیت نیست. چرا که عاقل ادب را با همه مراعات می کند.

امام على علیه‏ السلام :

 اِنَّ بِذَوِى الْعُقولِ مِنَ الْحاجَةِ اِلَى الاَدَبِ کَما یَظْمَأُ الزَّرْعُ اِلَى الْمَطَرِ[6]؛

 نیاز عاقلان به ادب، همانند نیاز کشتزار به باران است.

مسئولی که جلوی امر به معروف را بگیرد و بگوید بگذارید مردم خود بهشت و جهنم خود را انتخاب کنند و دل به دشمن یعنی کدخدا دهد و خلاف استراتژی آنها عمل نکند و به جای آخرت گرایی به فکر مطامع دنیایی باشد از عقلانیت برخوردار نیست.

پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله :

اَلا وَ اِنَّ اَعْقَلَ النّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصاهُ وَ عَرَفَ دارَ اِقامَتِهِ فَاَصْلَحَها وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحیلِهِ فَتَزَوَّدَ لَها[7]؛

بدانید که عاقل‏ترین مردم کسى است که پروردگارش را بشناسد و از او پیروى کند، دشمنان خدا را بشناسد و از آنان نافرمانى کند، جایگاه ابدى خود را بشناسد و آن را آباد کند و بداند به زودى به آنجا سفر خواهد کرد و براى آن، توشه بردارد.

مسئولی که به بهانه حمایت از مردم و مردمداری از مردمان گنهکار و مخالف دین و انقلاب حمایت می کند از عقلانیت برخوردار نیست.

پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله :

رَاْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الاْیمانِ بِاللّه‏ مُداراةُ النّاسِ فى غَیْرِ تَرْکِ حَقٍّ[8]؛

کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است به شرط آن که حق، ترک نشود.

عاقل کسی است که از گذشته دشمنی دشمن (آمریکا) تجربه کسب کند و بداند که دل دادن به آمریکا فایده ای ندارد.  مسئولی که از گذشته تجربه نمی گیرد عقلانیت ندارد.

امام على علیه السلام:

العاقِلُ مَن وَعَظَتهُ التَّجارِبُ[9].

خردمند کسى است که تجربه ها او را پند دهد.

نکته پایانی:

با مسئولی که در شرایط بحرانی کشور با عقلانیت برخود نمی کند باید با عقلانیت برخود کرد و راهش صبر و شکیبایی و خیر خواهی و حفظ وحدت و ولایتمداری است.

محمد علی فتحی

کرج، ایران کوچک

21/7/99

 

[1] - نهج البلاغه،ص507

[2] - تحف العقول، ص 318

[3] - غررالحکم،ص178

[4] - کافى، ج 1، ص 18

[5] - غررالحکم، ص96

[6] - غررالحکم، ص225

[7] - اعلام الدین، ص 337

[8] - تحف العقول، ص 42

[9] - تحف العقول، ص 85

  

خدا بنده هاشو دوست داره اما...

 

چیزی که اون دوست داره رو دوس نداریم!

بنده های عجیبی هستیم.

به جای فرمانبرداری از خدا بر او فرمان می دهیم!

بالاخره معلوممان نیست عبدیم یا مولا!؟

یه داستان:

روزی حضرت موسی علیه السلام از مسیری رد می شدند.دیدند فردی بر زمین به حال سجده افتاده وحال دعا و مناجات عجیببی دارد و از خدا حاجتی را مطالبه می کند.

حضرت او را به حال خود گذاشت و به مسیر خود ادامه داد.

شب به هنگام بازگشت دید هنوز آن مرد به حال سجده است و هنوز حاجتش روا نشده.

تعجب کرد و به خدای -عزو جل- عرض کرد:

خدایا اگر من جای تو بودم  حاجت این بنده را روا می کردم.

خدایا چرا جوابش را نمی دهی؟

ندا رسید که ای موسی!

«اگر این بنده ام تا ابد به این حال بماند و پیشانیش با زمین یکی شود هرگز حاجتش را روا نمی کنم زیرا او از راهی که من  می خواهم وارد نشده و به دلخواه برای عرض حاجت به درگاه من آمده است».

رفقا !

احکام شرع از نماز و روزه و...همان راههای وصول به خدا هستند.

ادعای اینکه دلت پاک باشد ولی آنچه خدای تعالی  که در قالب شریعت گفته را نپذیری،نشان ناپاکی دل است.

دلی که پاک باشد حرف شنوی از خدا دارد!

لطفا به خودتان کلک نزنید ومطمئن باشید خدا کلک نمی خورد.

 

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ اَلْکُوفِیِّ جَمِیعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ

اِجْتَمَعَ اَلْحَوَارِیُّونَ إِلَى عِیسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالُوا لَهُ یَا مُعَلِّمَ اَلْخَیْرِ أَرْشِدْنَا فَقَالَ لَهُمْ إِنَّ مُوسَى کَلِیمَ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَمَرَکُمْ أَنْ لاَ تَحْلِفُوا بِاللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى کَاذِبِینَ وَ أَنَا آمُرُکُمْ أَنْ لاَ تَحْلِفُوا بِاللَّهِ کَاذِبِینَ وَ لاَ صَادِقِینَ قَالُوا یَا رُوحَ اَللَّهِ زِدْنَا فَقَالَ إِنَّ مُوسَى نَبِیَّ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَمَرَکُمْ أَنْ لاَ تَزْنُوا وَ أَنَا آمُرُکُمْ أَنْ لاَ تُحَدِّثُوا أَنْفُسَکُمْ بِالزِّنَا فَضْلاً عَنْ أَنْ تَزْنُوا فَإِنَّ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالزِّنَا کَانَ کَمَنْ أَوْقَدَ فِی بَیْتٍ مُزَوَّقٍ فَأَفْسَدَ اَلتَّزَاوِیقَ اَلدُّخَانُ وَ إِنْ لَمْ یَحْتَرِقِ اَلْبَیْتُ[1] .

عبد اللّه بن سنان گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود:
روزى حواریّون نزد حضرت عیسى علیه السّلام گرد آمدند و به حضرتش عرض کردند: اى آموزگار نیکى! ما را ارشاد فرما.
حضرت عیسى علیه السّلام به آنان فرمود: موسى کلیم اللّه به شما دستور داده است که به خداوند تبارک و تعالى سوگند دروغ یاد نکنید و من به شما فرمان مى‌دهم که به خداوند نه سوگند دروغ و نه راست یاد کنید.
حواریّون عرض کردند: اى روح اللّه! بیشتر ما را راهنمایى فرما.
فرمود: موسى کلیم اللّه به شما فرمان نموده است که زنا نکنید و من به شما دستور مى‌دهم که اصلا در مورد آن فکر هم نکنید. زیرا هرکس در مورد زنا فکر کند مانند کسى است که در خانه‌اى طلاکارى شده آتش بیفروزد و دود آتش، نقش و نگارها را سیاه کند، گرچه خانه آتش نگرفته است.


[1] -  الکافی  ,  جلد۵  ,  صفحه۵۴۲

امروز حرف اصلی من به شما عزیزان و همه ملت ایران این است که به هیچ فردی، به هیچ ملتی و به هیچ جمعیتی، از خزانه غیبت الهی هیچ چیز نمی‌دهند، مگر با تلاش و کوشش. ملتهای تنبل و بی‌حال، از افتخارات ملی نصیبی نخواهند برد. مجموعه‌های بی‌همّت و بیکاره، به خدمات و به شایستگیهای بزرگ دست نخواهند یافت. افرادی که نخواهند تلاش کنند و زحمت بکشند، در بازار معنویّت و در سودای عشق و ایمان و تقوا و فضایل معنوی، چیزی گیرشان نخواهد آمد: (لیس للانسان الّا ما سعی[1]‌ ). هم در دنیای مادّی این‌طور است؛ یعنی ملتهایی که کار کنند، فکر کنند، ابتکار کنند، سختیها را تحمّل کنند، به امکانات مادّی و رفاه و پیشرفت خواهند رسید، و هم در میدان معنویّات این‌گونه است: ملتهایی که تلاش کنند، مجاهدت کنند، ایثار کنند و از کار و فداکاری نترسند، خدای متعال به آنها همه چیز خواهد داد[2] .


[1] - نجم: 39

[2] - بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا، 2/6/76

اگر شبهای نورانی ماه میهمانی خدا را از دست دادی!

اگر روزهای قشنگ ماه خدا را غنیمت نشمردی!

اگر بار سنگین گناهان داغونت کرده!

اگر احساس می کنی دور شدی!

اگر از گناه خسته شدی! «عرفه» نزدیک است!؟

بسم الله...

الهی العفو

با گرم شدن هوا، عده ای از مادران با پوشش نامناسب خود و دختران، فضای فرهنگی کشور را آلوده کرده و اسباب تحریک جنسی مردان را فراهم می کنند.

پوشش غیر اسلامی، دهن کجی به حکم خدا یعنی حجاب است. حکمی که تأمین کننده امنیت روحی و روانی مردان و زنان است و آنان را از افتادن در فتنه های شیطانی در امان نگه می دارند.

بهانه هایی مثل گرمی هوا ، باعث شده این زنان بی خیال گرمی جهنم باشند و حتی به راحتی وعده جهنم را بر نتابند و با رجاء و امید کاذب مبنی بر «ارحم الراحمین» بودن خدا، جنبه «اشد المعاقبین» بودن خدا را فراموش کنند.

بسیاری از دختران و زنان شوهردار که به فساد اخلاقی کشانده می شوند، از بی حجابی به این مرحله می رسند.

 البته مخفی نماند که حجاب به تنهایی برای حفظ پاکدامنی و عفت زن کافی نیست بلکه رعایت تقوا در گفتار و کردار خصوصا در مواجه با نامحرم، حکم رکن اصلی را بازی می کند.

به نظر حقیر مادرانی که به راحتی دختران پاک خود را با بی حجابی روانه خیابان ها و پارک ها می کنند و نیز اجازه دوستی آنان با نامحرمان را می دهند، بزرگترین خائن و ناقض حقوق زنان هستند.

این مادران امانت های الهی را به حجله شیطان و شیطان صفتان می کشانند.

وقتی مادری تربیت دینی دختر را بر نتابد، خیانت در امانت کرده و باید پاسخگو باشد.

جا دارد حقوق دانان در خصوص این نوع عملکرد زنان که منجربه خیانت و فساد دختران می شوند، اقدام حقوقی انجام دهند.

با برخی زنان بی حاجی وقتی صحبت می کنیم و آنان را نهی می کنیم از بی حجابی، چند چیز را روانه ما می کنند:

  • به شما ربطی نداره؟
  • خوب مردان نگاه نکنند؟
  • مگه زوره؟

در جواب عرض می کنیم:

اولا بی حجابی گناه هست چون نافرمانی حکم خدا یعنی آیه حجاب است و هر فرد خدا پرستی ببیند که پروردگارش نافرمانی می شود باید عکس العمل نشان دهد چون اگر چنین نکند عملا راضی شده پروردگارش نافرمانی شود.

 ثانیا با بی حجابی، فساد اخلاقی در جامعه رواج پیدا می کند و این فساد همه گیر شده و من یا خانواده من را هم در بر می گیرد. لذا باید قبل از فراگیرشدن ویروس بی عفتی و ویروس فساداخلاقی، جلوی آنرا گرفت.

مردان حق دارند آزادانه از نعمت چشم استفاده کنند البته چشم چرانی آنان غیر شرعی است. ولی بی حجاب، عادی ترین نگاه فرد مثل نگاه او به جلوی پایش و یا جلوی اتومبیلش را هم آلوده می کند و همین نقض حق طبیعی مرد است.

حجاب داشتن زور نیست ولی برای جلوگیری از فساد اخلاقی و جنسی چاره ای جز رعایت آن نیست. قانون برای همه یکسان است و تخطی از آن اجتماع را نابود می کند. زنی که با کمال وقاحت حکم خدا را زیر پا می گذارد یعنی قانون الهی را قبول ندارد، نباید محترم بوده و نباید مقبول جامعه قرار گیرد.

جوامع غربی نماد آزادی زن است ولی چه آزادیی؟ آزادی که زن را برده جنسی کند و او را در حد یک کالا و یا وسیله تبلیغات شرکت های مالی کند، عین اسارت است.

 آزادی بی حجابی یعنی نابود کردن بنیان خانواده، فراهم ساختن خیانت زوجین به هم و فاسد کردن دختران پاک.

حداقل اگر دین ندارید عقل سلیم را مبنی بر حفظ سلامت روحی و جنسی خود و جامعه را با رعایت حجاب بپذیرید.

نکته آخر:

زندگی را بر مدار خواست خدا بچرخانید نه مدار نفس و شیطان و شیطان صفتان.

همه ، روزی خواهیم مرد. بیاید با رعایت احکام الهی، پاک از دنیا برویم و پاک محشور شویم.

محمد علی فتحی

یکی از چیزهای که دختران جوان هنگام نهیشان از رابطه با پسران می گویند این است که والدینمان از رفت و آمد و رابطه ما مطلع هستند و با این عبارت تمام مرزهای دینی را در خصوص روابط محرم و نامحرم در می نوردند.

البته برخی از اینان دروغ می گویند ولی عده ای هم راست می گویند.

وقتی با مادر این دختر صحبت می کنیم می گویند که جوان است و یا می گوید برادر ندارد و لذا اجازه دادم که با فلان پسر بگردد.

این کار مادربیشتر به یک جنون و یک خیانت شباهت دارد تا یک دلسوزی.

دلیل این مسأله این است که وی دختر پاک خود را که امانت الهی است و در عنفوان جوانی دارای غریزه جنسی شدید است در دامن شهوت جوانی می اندازد که تقوایش کم و خود نگهداریش در حد پایین است.

بعد از شروع رابطه این جوان ها، عواطف تحریک می شود و اگر این دو در خلوت باشند منجر به لمس و نوازش و در نهایت منجر به زنا می شود.

در گناه این دختر و آلودگی او ،مقصر اصلی مادر وی است که او را به این جایگاه کشانده است.

این دختر دیگر روی خوشی را نخواهد دید و به تجربه رسیده که بعد از این رابطه که منجر به زنا شده، پسر نیز دختر را رها می کند چرا که او را برای همسری و مادری فرزندانش خوش نمی بیند! دقت کنید

اینجا، بیشترین آسیب را دختر می بیند. چرا که اولا سلامتی جنسی خود را از دست داده است و در ثانی سلامتی روحی خود را.

 با چنین دختری دیگر کسی ازدواج نمی کند و اگر این دختر موفق به ازدواج شود، خاطرات رابطه نامشروعش زندگی او را به تلاطم می اندازد که به تبع آن، انواع بیماری روحی و جسمی سراغش خواهد آمد.

به نظر نویسنده مادر این دختر، یکی از بزرگترین ناقض حقوق زنان و بزرگترین خائن محسوب می شود.

در این بین بی تفاوتی پدر خانواده به روابط دخترش، گناهی نابخشودنی است.

توصیه به دختران:

با اجازه مادر مبنی بر داشتن رابطه با پسر نامحرم ،خودتان را بد بخت نکنید بدانید که چنین مادری فردا از شما حمایت نخواهد کرد و روز قیامت بار گناه شما را به دوش نخواهد کشید.

 

در پایان شما را به تدبر در چند روایت دعوت می کنم:

  1. عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: 

مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلاَّ عَلَى اَلْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اَللَّذَانِ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِهِ[1].

امام صادق علیه السّلام فرمود: هیچ مولودى نیست مگر آنکه بر فطرت توحید و اسلام متولد مى‌شود، ولى والدینش همان کسانى هستند که او را یهودى و نصرانى و مجوسى می سازند.

  1. رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله:

یا علیُّ فی الزِّنا سِتُّ خِصالٍ :ثلاثٌ مِنها فیالدنیا وثلاثٌ فی الآخِرَةِ ، فأمّا التی فی الدنیا فَیَذهَبُ بالبَهاءِ ، ویُعَجِّلُ الفَناءَ ، ویَقطَعُ الرِّزقَ ، وأمّا التی فی الآخِرَةِ فَسُوءُ الحِسابِ ، وسَخَطُ الرحمنِ ، والخُلُودُ فی النار[2]. 

پیامبر خدا صلى الله علیه و آلهاى على! زنا شش پیامد دارد : سه پیامد در دنیا و سه دیگر در آخرت ؛ پیامدهاى دنیایى اش این است که آبرو را مى برد ، مرگ را شتاب مى بخشد و روزى را مى بُرد؛ و پیامدهاى آخرتش حسابرسى سخت و دقیق ، خشم خداى رحمان، و جاودانگى در آتش است .

خادم اسلام و مسلمین

محمد علی فتحی

 

[1] - من لا یحضره الفقیه , جلد 2 , صفحه 49

[2] - بحار الأنوار : 79/22/15

معاذ بن جبل در حالى نزد که گریان بود پیامبر آمد.حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

 

معاذ!چرا گریه مى‌کنى‌؟گفت:جوانى خوش‌سیما را دیدم که مثل زن کودک مرده گریه مى‌کند و اجازه حضور مى‌خواهد.پیامبر فرمود:او را بیاور. جوان که نزد پیامبر آمد،حضرت پرسید:چرا گریانى‌؟گفت:چگونه گریه نکنم در صورتى‌که گناهانى دارم که اگر خداوند به خاطر برخى از آن گناهان مرا مؤاخذه کند،کیفرم آتش دوزخ است.مطمئنم که خدا مرا مؤاخذه کرده و مرا نخواهد بخشید.


پیامبر فرمود:مگر چیزى را شریک خدا قرار دادى‌؟گفت:به او پناه مى‌برم از این‌که مشرک باشم.فرمود:خون کسى را به ناحق ریختى‌؟گفت:نه.پیامبر فرمود:اگر گناهان تو به اندازه هفت زمین و دریاها و ریگ‌ها و درخت‌ها و همه آفریده‌هاى او باشد،خداوند تو را مى‌بخشد.جوان گفت:گناهم از همه بزرگتر است.


فرمود:اگر به اندازه هفت آسمان و ستارگان و عرش و کرسى باشد:آمرزیده مى‌شوى.گفت:باز هم سنگین‌تر است.
پیامبر خشم‌آلود نگاهش کرد و فرمود:گناهان تو بزرگ‌تر است یا پروردگار تو؟ جوان پیشانى بر خاک سایید و گفت:منزه است خدا.چیزى از او بزرگ‌تر نیست. خدا بزرگ‌تر از هرچیزى است.فرمود:گناه بزرگ را جز خداى بزرگ نمى‌آمرزد.
جوان گفت:نه به خدا،اى پیامبر.سپس جوان ساکت شد.


حضرت فرمود:واى بر تو.حتى یک گناهت را هم نگفتى.گفت:من هفت سال کارم این بود که نبش قبر مى‌کردم و کفن‌شان را درمى‌آوردم.روزى دختر جوانى از انصار را به خاک سپردند و اقوامش بازگشتند.شب که رسید،قبرش را بازکردم و او را بیرون آورده و کفن را از تنش درآوردم.برهنه کنار قبرش انداختم.در حال بازگشت شیطان او را در نظرم جلوه‌گر نمود و مى‌گفت:آیا شکمش و سفیدى‌اش را نمى‌بینى‌؟آیا پاهایش را نمى‌بینى‌؟سپس مرا به وسوسه انداخت.بعد با او نزدیکى کردم و همانگونه رهایش کردم و به راه افتادم،که ناگهان از پشت سرم صدایى آمد:

 

اى جوان!واى بر تو از مالک روز جزا که مرا با تو در محشر گردآورد. همان‌طور که مرا برهنه رها کردى،کفنم را غارت کردى و مرا تا روز قیامت با حال جنابت رها نمودى،واى بر جوانى تو از دوزخ،آن‌گاه جوان گفت:اى پیامبر خدا! گمان ندارم که بوى بهشت به مشام من برسد،مگرنه‌؟پیامبر فرمود:اى تبهکار! از من دور شو که مى‌ترسم به آتش تو من نیز بسوزم.چه‌قدر تو به آتش جهنم نزدیک شدى‌؟پیامبر آن‌قدر با دست اشاره کرد تا این‌که او از نظرش محو شد.


جوان بدکار توشه‌اى از مدینه تهیه کرد و به کوهى از کوهاى مدینه پناه برد و لباس موئى پوشید و هردو دستش را به گردن بست و مشغول دعا و عبادت شد. مى‌گفت:خدایا!تو مرا مى‌شناسى و آگاهى که چه گناهى کردم.آقاى من،خداى من،پشیمانم.توبه کردم و نزد رسولت رفتم.مرا از نزد خود راند و بر وحشتم افزود.از تو به نام و جلال و عظمت تو مى‌خواهم که مرا ناامید برنگردانى و دعاى مرا بیهوده نکنى و از بهشت بى‌نصیبم نگردانى.چهل شب و روز همین‌گونه دعا مى‌کرد تا آنکه حیوانات به حال او گریستند.پس آنان زبان و دست به دعا گشودند.و مى‌گفت:آن‌چه از حاجت خود دانستم گفتم.اگر دعایم را پذیرفتى به پیامبرت وحى کن و اگر مرا نیامرزیده‌اى و مى‌خواهى کیفرم دهى،به زودى در آتشم بیفکن یا در دنیا هلاکم کن و از رسوایى روز قیامت نجاتم بده.


خداوند این آیه را نازل فرمود: وَ اَلَّذِینَ‌ إِذٰا فَعَلُوا فٰاحِشَةً‌ أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ‌ ذَکَرُوا اَللّٰهَ‌ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ‌ یقول خافوا الله فجعلوا التوبه وَ مَنْ‌ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ‌ إِلاَّ اَللّٰهُ‌ آنان که چون هرزگى کردند یا به خود ستم روا داشتند،یعنى گناهى بزرگ‌تر از زنا انجام دادند،هرگاه به یاد خدا افتادند و آمرزش خواستند و زود توبه کردند،کیست که گناهان آنان را بیامرزد، مگر خداى عز و جل‌؟(آل عمران/135)اى محمد!بنده‌ام درحالى‌که توبه کرده بود،نزد تو آمد،ولى تو او را طرد کردى،پس او به کجا برود و به کجا قصد کند و از چه‌کسى آمرزش بخواهد؟سپس خدا فرمود:آنانى که در انجام گناه پافشارى نکردند و براى همیشه از گناه خود دست برداشتند،پاداش‌شان از جانب خدا آمرزش است و همچنین بهشت‌هایى که از زیر آن نهرها روان است و در آن جاودانه‌اند.و چه نیکوست پاداش عمل‌کنندگان!


چون پیامبر این آیه را شنید با خوشحالى و تبسم خارج شد و به اصحاب فرمود:چه کسى مرا به جایگاه آن جوان راهنمایى مى‌کند؟معاذ گفت:اى رسول خدا!به من گفته‌اند که در فلان مکان است.پیامبر صلّى اللّه علیه و آله همراه اصحاب به راه افتادند.او را در میان دو سنگ بزرگ با دست‌هایى به گردن بسته و روسیاه و مژه‌ها که از گریه بسیار ریخته بود یافتند که مى‌گفت:اى آقاى من،مرا خوش‌چهره آفریدى.کاش مى‌دانستم که مى‌خواهى مرا در آتش خود بسوزانى یا در پناه خود جاى دهى.

خدایا!از تو نیکى و نعمت بسیار دیدم.اى کاش خبر داشتم که سرانجام من آتش جهنم است یا بهشت‌؟

خدایا!خطاى من از آسمانها و زمین و حتى از کرسى و عرش بزرگ تو بزرگتر است.

کاش مى‌دانستم که مرا مى‌آمرزى یا در رستاخیز رسوا مى‌کنى‌؟

پس این جمله‌ها را مى‌گفت و اشک مى‌ریخت و خاک بر سر مى‌ریخت.درندگان،دور او را گرفته بودند و پرندگان بالاى سر او پرواز مى‌کردند و از شدت گریۀ او به گریه افتاده بودند.

 

پیامبر نزدیک رفت و دست از گردن او باز کرد و خاک از سرش گرفت و فرمود:اى بهلول!به تو مژده مى‌دهم که خداوند تو را از آتش دوزخ رهانید.آن‌گاه به یاران فرمود:

گناهان خود را چنین جبران سازید که بهلول جبران کرد.پس از آن،حضرت آیه‌اى که نازل شده بود،براى جوان خواند و مژدۀ بهشت را به او داد.


منبع: الأمالی (للصدوق) / ترجمه هدایتی ;  ج ۱  ص ۸۱

▫️اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیا عَنِ الْمُجْرِمِینَ.

▫️خدایا روزه ام را در این ماه روزه روزه داران قرار ده، و شب زنده داری ام را شب زنده داری شب زنده داران، و بیدارم کن در آن از خواب بی خبران، و ببخش گناهم را در آن ای معبود جهانیان، و از من درگذر،  ای درگذرنده از گنهکاران».

👌شرح اجمالی: 

۱. در این دعا از خدا درخواست #روزه_داری_واقعی و #قیام_واقعی شده است که به ظاهر منظور از قیام، #عبادت در شب با #نماز و #مناجات خواندن است ولی معنای فراتری نیز می شود تصور کرد و آن اقدام برای انجام کارها برای رضای خداست یعنی #قیام_لله در همه امور.
۲. درخواست #بیداری و خروج از حالت #غفلت نیز نشان می دهد در روز اول عوامل غفلت زا سراغ ما بیایند.
غفلت از حقیقت #گوهر خویش، غفلت از #خالق یکتا و غفلت از #مقصد نهایی یعنی #آخرت و غفلت از هرچه که مانع رسیدن ما به #قرب الی الله است. 
۳. غفلت، صیدگاه شیطان است و انسان مومن در حالت غفلت به #مسلخ_شیطان کشیده می شود.
۴. مهمترین عامل غفت زدا، #ذکر_الله است و در مصادیق #ذکر چیزی بالاتر از #قرآن وجود ندارد.
۵. #قرائت و توجه به آیات قرآنی و خصوصا ذکر برخی آیات بیدار کننده و تاثیر گذار، می تواند حال غفلت را از بین ببرد.
۶. در ذیل فراز، از خدای مهربان درخواست #عفو می شود تا به روزه دار بفهماند که اگر مبتلا به گناه شدی نا امید نباش و باز در خانه #معبود را بزن و از او در پاکی از معصیت مدد بگیر.

#حاج_فتحی
#شرح_دعای_روز_اول

#سؤال_کاربران 

❓اگر دختری که به علت رفت آمد زیاد در ادارات و محلی که #نامحرم هم حضور داره و این باعث بشه که حس خجالتش از بین بره مثلا قبلا وقتی با #محرم روبرو می شده #تپش_قلب بگیره و #خجالت بکشه ولی الان اون حس رو نداشته باشه و واقعا هم از این حس بدش بیاد بخواد دوباره بشه همون آدم سابق کسی که تا #نامحرم می بینه نگرانی و شرم وجودشو پر کنه چه باید بکنه؟  لطفا راهنمایی دقیق کنید خیلی مهمه؟

✅جواب:

 عادت های #نیک که به مرور زمان و در چرخه ارتباطات #اجتماعی ناسالم از بین رفته اند، می تواند با رعایت نکات ذیل بازگردد👇:

1-  تقویت #اعتقادات و باور های قبلی

2-  دور کردن تدریجی خود از عللی که شما را از آن حالت دور کرده.

3-  تقلیل #مراودات و روابط با کسانی که اهل دین و شریعت و اهل مراعات و تقوا نیستند. فقط به موارد ضرورت اکتفا کند.

4-  برخورد #محترمانه و با #وقار و با #اخلاق_نیک را تمرین کردن

5-  تغییر #محیط_آلوده و انس با محیط های مناسب با روحیه

6-  دوستی با رفقایی که با شما تناسب اعتقادی و اخلاقی دارند.

 

👌نکته نهایی ما به شما کاربرگرامی:

در موقعیت فعلی ، ارتباطات خود را با محوریت #انجام_واجبات و ترک #محرمات و رعایت ا#خلاق قرار دهید.

✍️ محمد علی فتحی