محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۱۱۷ مطلب با موضوع «اهل البیت علیهم السلام» ثبت شده است

 

وقتی کسی دلش به خدا ایمان راسخ داشته باشد از هیچ کسی جز پروردگار عالمیان نمی ترسد. این ویژگی اگر نهادینه شود فرد را تبدیل به یک انسان شجاع و دلیر می کند و لو آن فرد در سنین کم باشد و بدون سلاح.

امام معصوم علیه السلام از چنان ویژگیی برخوردار است لذا در هیچ حالی جز از خدا واهمه ندارد.

امام در شجاعت نظیر ندارد و یگانه دهر خود می باشد.

امام جواد علیه السلام نیز جزو کسانی است مصداق کُنْتَ کَالْجَبَلِ اَلرَّاسِخِ لاَ تُحَرِّکُکَ اَلْعَوَاصِفُ[1] است. یعنی:

تو همچون کوه محکمی بودی که بادهای سهمگین نمی توانند تو را حرکت دهند.

 

به نمونه ای از شجاعت امام جواد علیه السلام توجه کنیم:

 

اِجْتَازَ اَلْمَأْمُونُ بِابْنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ بَیْنَ صِبْیَانٍ فَهَرَبُوا سِوَاهُ فَقَالَ عَلَیَّ بِهِ فَقَالَ لَهُ مَا لَکَ مَا هَرَبْتَ فِی جُمْلَةِ اَلصِّبْیَانِ قَالَ مَا لِی ذَنْبٌ فَأَفِرَّ وَ لاَ اَلطَّرِیقُ ضَیِّقٌ فَأُوَسِّعَهُ عَلَیْکَ تَمُرُّ مِنْ حَیْثُ شِئْتَ فَقَالَ مَنْ تَکُونُ قَالَ أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ مَا تَعْرِفُ مِنَ اَلْعُلُومِ قَالَ سَلْنِی عَنْ أَخْبَارِ اَلسَّمَاوَاتِ فَوَدَّعَهُ وَ مَضَى وَ عَلَى یَدِهِ بَازٌ أَشْهَبُ یَطْلُبُ بِهِ اَلصَّیْدَ فَلَمَّا بَعُدَ عَنْهُ نَهَضَ عَنْ یَدِهِ اَلْبَازُ فَنَظَرَ یَمِینَهُ وَ شِمَالَهُ لَمْ یَرَ صَیْداً وَ اَلْبَازُ یَثِبُ عَنْ یَدِهِ فَأَرْسَلَهُ وَ طَارَ یَطْلُبُ اَلْأُفُقَ حَتَّى غَابَ عَنْ نَاظِرِهِ سَاعَةً ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِ وَ قَدْ صَادَ حَیَّةً فَوَضَعَ اَلْحَیَّةَ فِی بَیْتِ اَلطُّعَمِ وَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ قَدْ دَنَا حَتْفُ ذَلِکَ اَلصَّبِیِّ فِی هَذَا اَلْیَوْمِ عَلَى یَدَیَّ ثُمَّ عَادَ وَ اِبْنُ اَلرِّضَا فِی جُمْلَةِ اَلصِّبْیَانِ فَقَالَ مَا عِنْدَکَ مِنْ أَخْبَارِ اَلسَّمَاوَاتِ فَقَالَ نَعَمْ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ آبَائِهِ عَنِ اَلنَّبِیِّ عَنْ جَبْرَئِیلَ عَنْ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ أَنَّهُ قَالَ بَیْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْهَوَاءِ بَحْرٌ عَجَاجٌ یَتَلاَطَمُ بِهِ اَلْأَمْوَاجُ فِیهِ حَیَّاتٌ خُضْرُ اَلْبُطُونِ رَقْطُ اَلظُّهُورِ وَ یَصِیدُهَا اَلْمُلُوکُ بِالْبُزَاةِ اَلشُّهْبِ یَمْتَحِنُ بِهَا اَلْعُلَمَاءَ فَقَالَ صَدَقْتَ وَ صَدَقَ آبَاؤُکَ وَ صَدَقَ جَدُّکَ وَ صَدَقَ رَبُّکَ[2] .

 

روزی مأمون الرشید از گذرگاهی عبور می کرد، کودکانی که در کوچه بازی می کردند از مشاهده موکب سلطنتی مأمون ترسیده و پا به فرار گذاشتند. فقط یک کودک در جای خود ایستاده بود.

مأمون به نزد کودک رسیده و از او پرسید: چرا تو مثل دیگر بچه ها فرار نکردی؟ و از سر راه ما کنار نرفتی؟

 کودک با کمال شجاعت اظهار داشت:

 من گناهی مرتکب نشده ام تا به خاطر ترس از کیفر آن فرار کنم و راه هم که برای خلیفه تنگ نیست تا با کنار رفتنْ آن را بگشایم. تو از هر کجای راه دوست داری، بگذر!

مأمون که از منطق قوی و صراحت لهجه کودک تعجب کرده بود، گفت: تو کیستی؟ کودک با افتخار تمام گفت: من، محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام هستم.

مأمون پرسید: چقدر از علوم و دانش مطلع هستی؟

 امام جوادعلیه السلام فرمود: علوم و گزارش های آسمانی از من بپرس!

مأمون با او خدا حافظی کرده و رفت. او، یک باز شکاری داشت که در سفرها برای تفریح با آن به شکار می پرداخت. وقتی از امام نهم علیه السلام فاصله گرفت، پرنده شکاری را برای صید رها کرد و باز شکاری به سرعت در آسمان ها به پرواز در آمد و لحظاتی از افق دید خلیفه ناپدید شد. سپس بازگشت، در حالی که او ماهی کوچکی در منقار خود داشت که هنوز نمرده بود. مأمون از آن صید غیر عادی تعجب کرد. آن ماهی را در کف دست خود گرفته و به سوی شهر آمد. وقتی به همان محلّ بازی کودکان رسید، دوباره همه کودکان پراکنده شدند اما امام جوادعلیه السلام از جای خود حرکت نکرد.

مأمون پرسید: ای محمد! در دست من چیست؟

 فرمود: ای خلیفه! پدرم از پدرانش و آنان از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم و آن حضرت توسط جبرئیل از پروردگار عالمیان نقل کرده است که: خداوند متعال دریاهائی آفریده است که بخار آب از آن دریاها بلند شده و ماهیان ریز دریا را همراه خود به آسمان برده و ابرهای متراکمی را تشکیل می دهند. پادشاهان بازهای شکاری خود را به آسمان می فرستند و آنان، آن ماهی های ریز را شکار کرده و به نزد شاهان می آورند. پادشاهان آنها را به کف دست گرفته و تلاش می کنند تا سلاله نبوّت و جانشین پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را با آن بیازمایند.

مأمون که از هوش سرشار، علم بی کران و منطق عقلانی و شجاعت آن سلاله نبوّت به شدّت متعجب شده بود، بی آنکه از ته دل راضی باشد، زبان به تحسین امام جوادعلیه السلام گشوده و گفت: راست گفتی و پدرانت و پروردگارت هم صادقانه سخن گفته اند.


[1] - المناقب , جلد 2 , صفحه 347

[2] - مناقب، ج 4، ص 388؛ منتهی الآمال، ج 2، ص 327؛ مفتاح الفلاح، ص 172

 

            .

برای فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها - آن موجود قدسیِ والا، آن انسان برتر و آن معلّم بشر - از آن تعبیری که هر شاعری - چه شاعر درست وحسابی گوی و چه شاعر هرزه گوی - برای محبوب و معشوق خودش ذکر می کند، نباید استفاده کرد؛ باید از تعبیرات متناسبی استفاده کرد. اعتقاد من این است که اگر شعرای عزیز ما - همچنان که امروز خوشبختانه، هم در سرود دسته جمعی و هم در بعضی از شعرهایی که قبلاً آقایان خواندند، همین معنا انصافاً تأمین شده است - لفظ و معنا را برای بیان معرفتی که امروز جامعه ما نیاز دارد تا از مکتب فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها تعلیم بگیرد، به کار گیرند و آن را مدّاح با صدای خوش و آهنگ مناسبِ با این کار عرضه کند، یکی از بهترین انواع تبلیغ و ترویج صورت گرفته است؛ یعنی همان «دعبل» و «فرزدق» و «کُمیْتِ» تاریخ در این جا ظهور و تجلّی پیدا کرده است. ارزش، همان ارزش خواهد بود و می تواند اجرهای بزرگ الهی را به دنبال خود داشته باشد.

قمستی از بیانات در دیدار جمعی از مدّاحان اهل بیت

در آستانه وفات خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها قرارداریم این مصیبت رو به مولا و صاحبمان حضرت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت و تعزیت عرض می کنیم.

 این بانوی بزرگوار ویژگی های منحصر به فردی دارند از جمله اینکه در اصالت خانواده بی نظیراست.

 پدر بزرگوارشان امام موسی بن جعفر علیه السلام است و مادر وی زنی دانشمند است که مادر امام دیگری چون امام رضا علیه السلام اشت.

خود بانو عالم و دانشمند بزرگی است که مرجع علمی شیعیان بود. در نبود امام رضا علیه السلام و امام کاظم علیه السلام، شیعیان سوالات خود را از حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها می پرسیدند .

عده ای به مدینه برای دیدن امام کاظم علیه السلام آمدند سوالاتی داشتند که باید پاسخ برای آنها دریافت می کردند ولی زمانی وارد شدند که حضرت امام کاظم علیه السلام تشریف نداشتند .

حضرت فاطمه سلام الله علیهاپاسخ هایی را برای سؤالات آنان آماده کرد. هنگام برگشت امام را دیدند.

حضرت جویای حال و کارشان شدند.

 گفتند:آمده بودیم از محضر شما فیض بگیریم نبودید ولی دختر شما چنین پاسخ هایی را داد.

 امام پاسخ های بانو را که ملاحظه کردند فرمودند: «فداها ابوها». یعنی پدرش به فدایش.

 از ویژگی های انحصاری حضرت فاطمه معصومه تلاش و جدیت ایشان در راه ولایت بود ایشان به خاطر برادر بزرگوارشان امام رضا علیه السلام سختی های سفر به سمت طوس را به دوش می کشد فقط به خاطر دیدن برادر وفیض  گرفتن از محضر مبارک برادرشان.

بانو ازدواج نکرده بود ولی ازدواج نکردنش به خاطر نبود همکف برای بانو بوده است. این نشان می دهد که شخصیت عجیب و بی نظیری داشتند که همسان برایش نبوده است.


امیرالمؤمنین علی علیه السّلام فرمود: 

رسول خدا صلّی اللّٰه علیه و آله چون می‌خواست آب بینی یا خلط سینه خود را بگیرد سر خود را می‌پوشانید و سپس آن را دفن می‌کرد. در هنگام آب دهان انداختن نیز چنین می‌کرد. و چون می‌خواست به بیت الخلاء رود نیز سر خود را می‌پوشانید. 


رسول خدا صلّی اللّٰه علیه و آله در سفارشات خود به ابو ذر فرمود: 

ای ابا ذر، از خدا شرم بدار، که من-سوگند به خدایی که جانم به دست اوست-چون به بیت الخلاء می‌روم لباس خود را بر سر می‌کشم، زیرا از دو فرشته ای که با من هستند شرم می‌کنم.

--------

منابع:

سنن النبی: آداب و سنن پیامبر صلی الله علیه و اله  - ۱۰ آداب و سنن آن حضرت در بیت الخلاء -  صفحه ۱۰۲


             

حَدَّثَنَا اَلشَّیْخُ اَلْفَقِیهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ اَلْقُمِّیُّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْبَرْقِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّهِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ اَلْبَزَنْطِیِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : 

کَانَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ یَخْتَرِقُ اَلسَّمَاوَاتِ اَلسَّبْعَ فَلَمَّا وُلِدَ عِیسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ حُجِبَ عَنْ ثَلاَثِ سَمَاوَاتٍ وَ کَانَ یَخْتَرِقُ أَرْبَعَ سَمَاوَاتٍ فَلَمَّا وُلِدَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حُجِبَ عَنِ اَلسَّبْعِ کُلِّهَا وَ رُمِیَتِ اَلشَّیَاطِینُ بِالنُّجُومِ وَ قَالَتْ قُرَیْشٌ هَذَا قِیَامُ اَلسَّاعَةِ کُنَّا نَسْمَعُ أَهْلَ اَلْکُتُبِ یَذْکُرُونَهُ وَ قَالَ عَمْرُو بْنُ أُمَیَّةَ وَ کَانَ مِنْ أَزْجَرِ أَهْلِ اَلْجَاهِلِیَّةِ اُنْظُرُوا هَذِهِ اَلنُّجُومَ اَلَّتِی یُهْتَدَى بِهَا وَ یُعْرَفُ بِهَا أَزْمَانُ اَلشِّتَاءِ وَ اَلصَّیْفِ فَإِنْ کَانَ رُمِیَ بِهَا فَهُوَ هَلاَکُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِنْ کَانَتْ ثَبَتَتْ وَ رُمِیَ بِغَیْرِهَا فَهُوَ أَمْرٌ حَدَثٌ وَ أَصْبَحَتِ اَلْأَصْنَامُ کُلُّهَا صَبِیحَةَ وُلِدَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَیْسَ مِنْهَا صَنَمٌ إِلاَّ وَ هُوَ مُنْکَبٌّ عَلَى وَجْهِهِ وَ اِرْتَجَسَ فِی تِلْکَ اَللَّیْلَةِ إِیوَانُ کِسْرَى وَ سَقَطَتْ مِنْهُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ شُرْفَةً وَ غَاضَتْ بُحَیْرَةُ سَاوَةَ وَ فَاضَ وَادِی اَلسَّمَاوَةِ وَ خَمَدَتْ نِیرَانُ فَارِسَ وَ لَمْ تَخْمُدْ قَبْلَ ذَلِکَ بِأَلْفِ عَامٍ وَ رَأَى اَلْمُؤبَدَانُ فِی تِلْکَ اَللَّیْلَةِ فِی اَلْمَنَامِ إِبِلاً صِعَاباً تَقُودُ خَیْلاً عِرَاباً قَدْ قَطَعَتْ دِجْلَةَ وَ اِنْسَرَبَتْ فِی بِلاَدِهِمْ وَ اِنْقَصَمَ طَاقُ اَلْمَلِکِ کِسْرَى مِنْ وَسَطِهِ وَ اِنْخَرَقَتْ عَلَیْهِ دِجْلَةُ اَلْعَوْرَاءُ وَ اِنْتَشَرَ فِی تِلْکَ اَللَّیْلَةِ نُورٌ مِنْ قِبَلِ اَلْحِجَازِ ثُمَّ اِسْتَطَارَ حَتَّى بَلَغَ اَلْمَشْرِقَ وَ لَمْ یَبْقَ سَرِیرٌ لِمَلِکٍ مِنْ مملوک مُلُوکِ اَلدُّنْیَا إِلاَّ أَصْبَحَ مَنْکُوساً وَ اَلْمَلِکُ مُخْرِساً لاَ یَتَکَلَّمُ یَوْمَهُ ذَلِکَ وَ اُنْتُزِعَ عِلْمُ اَلْکَهَنَةِ وَ بَطَلَ سِحْرُ اَلسَّحَرَةِ وَ لَمْ یَبْقَ کَاهِنَةٌ فِی اَلْعَرَبِ إِلاَّ حُجِبَتْ عَنْ صَاحِبِهَا وَ عَظُمَتْ قُرَیْشٌ فِی اَلْعَرَبِ وَ سُمُّوا آلَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :إِنَّمَا سُمُّوا آلَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَنَّهُمْ فِی بَیْتِ اَللَّهِ اَلْحَرَامِ وَ قَالَتْ آمِنَةُ: إِنَّ اِبْنِی وَ اَللَّهِ سَقَطَ فَاتَّقَى اَلْأَرْضَ بِیَدِهِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَنَظَرَ إِلَیْهَا ثُمَّ خَرَجَ مِنِّی نُورٌ أَضَاءَ لَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَ سَمِعْتُ فِی اَلضَّوْءِ قَائِلاً یَقُولُ:

 إِنَّکِ قَدْ وَلَدْتِ سَیِّدَ اَلنَّاسِ فَسَمِّیهِ مُحَمَّداً وَ أُتِیَ بِهِ عَبْدُ اَلْمُطَّلِبِ لِیَنْظُرَ إِلَیْهِ وَ قَدْ بَلَغَهُ مَا قَالَتْ أُمُّهُ فَوَضَعَهُ فِی حَجْرِهِ ثُمَّ قَالَ:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی أَعْطَانِی

هَذَا اَلْغُلاَمَ اَلطَّیِّبَ اَلْأَرْدَانِ

قَدْ سَادَ فِی اَلْمَهْدِعَلَى اَلْغِلْمَانِ

ثُمَّ عَوَّذَهُ بِأَرْکَانِ اَلْکَعْبَةِ وَ قَالَ فِیهِ أَشْعَاراً قَالَ:

 وَ صَاحَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ فی أَبَالِسَتِهِ فَاجْتَمَعُوا إِلَیْهِ فَقَالُوا: مَا اَلَّذِی أَفْزَعَکَ یَا سَیِّدَنَا؟!

 فَقَالَ لَهُمْ: وَیْلَکُمْ لَقَدْ أَنْکَرْتُ اَلسَّمَاءَ وَ اَلْأَرْضَ مُنْذُ اَللَّیْلَةِ لَقَدْ حَدَثَ فِی اَلْأَرْضِ حَدَثٌ عَظِیمٌ مَا حَدَثَ مِثْلُهُ مُنْذُ وُلِدَ عِیسَى بْنُ مَرْیَمَ فَاخْرُجُوا فَانْظُرُوا مَا هَذَا اَلْحَدَثُ اَلَّذِی قَدْ حَدَثَ!

 فَافْتَرَقُوا ثُمَّ اِجْتَمَعُوا إِلَیْهِ فَقَالُوا: مَا وَجَدْنَا شَیْئاً .فَقَالَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ:

 أَنَا لِهَذَا اَلْأَمْرِ ثُمَّ اِنْغَمَسَ فِی اَلدُّنْیَا فَجَالَهَا حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى اَلْحَرَمِ فَوَجَدَ اَلْحَرَمَ مَحْفُوظاً بِالْمَلاَئِکَةِ فَذَهَبَ لِیَدْخُلَ فَصَاحُوا بِهِ فَرَجَعَ ثُمَّ صَارَ مِثْلَ اَلصِّرِّ [اَلصُّرَدِ] وَ هُوَ اَلْعُصْفُورُ فَدَخَلَ مِنْ قِبَلِ حِرَاءَ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ:

 وَرَاکَ لَعَنَکَ اَللَّهُ. فَقَالَ لَهُ :حَرْفٌ أَسْأَلُکَ عَنْهُ یَا جَبْرَئِیلُ مَا هَذَا اَلْحَدَثُ اَلَّذِی حَدَثَ مُنْذُ اَللَّیْلَةِ فِی اَلْأَرْضِ؟!

 فَقَالَ لَهُ : وُلِدَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

فَقَالَ لَهُ: هَلْ لِی فِیهِ نَصِیبٌ ؟

قَالَ: لاَ قَالَ فَفِی أُمَّتِهِ.

 قَالَ: نَعَمْ.

 قَالَ: رَضِیتُ[1] .

ترجمه:

امام صادق علیه السّلام فرمود:

ابلیس تا آسمان هفتم راه داشت و آنگاه که عیسى علیه السّلام چشم به دنیا گشود،از سه آسمان بازماند.آنگاه که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله به دنیا آمد،از هفت آسمان بازماند و فرشتگان شیاطین را با تیر مى‌راندند.

قوم قریش گفتند:

این قیام همان کس است که اهل کتاب از او اسم مى‌برند.عمرو بن امیه که ستاره‌شناس‌ترین مردم عصر جاهلى بود،مى‌گفت:

به ستارگان نگاه کنید که راهنماى ساکنان زمین هستند و زمستان و تابستان به کمک آنان شناخته مى‌شوند.اگر آنان فروبریزند همه موجودات نابود خواهند شد و اگر آنان هنوز استوارند و برخى ستارگان در حال سقوط‍‌ مى‌باشند،باید رخداد تازه‌اى در کار باشد.
ناگهان در صبح روز میلاد پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله همه بتان با صورت بر خاک افتادند.در شب میلاد حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله طاق کسرى ترک برداشت و چهارده کنگره آن فروریخت و دریاچه ساوه خشکید و دشت آن از آب پر شد و آتشکده فارس که صدها سال روشن بوده ناگاه به خاموشى گرایید.موبدان زرتشتى در رویا مشاهده کردند که شتران نیرومندى اسبان عربى را به دنبال کشیده و از رود دجله عبور کرده و در سرزمین فارس پراکنده شدند و بعد طاق کسرى از میان شکست و دجله بر آن چیره شد.
در آن شب ناگهان نورى از سرزمین حجاز بیرون زد و تا خاوران کشیده شد و بعد تخت شاهان سرنگون شد و شاهان از سخن گفتن بازماندند و دانش کاهنان ناپدید شد و سحر ساحران بى‌اثر گشت و زنان کاهن عرب از نزدیکى به همزادهاى شیطانى‌شان بازداشته شدند و قریش در بین اعراب آل اللّه خوانده شد.
امام صادق علیه السّلام فرمود: به قریش ازاین‌رو آل اللّه گفته شد که آنان در خانه خدا بودند.
آمنه،مادر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

آنگاه که فرزندم به زمین افتاد،دست خود بر زمین نهاده بود و سر سوى آسمان بالا آورده و به آن خیره شد. ناگهان نورى از من پرتو افکند که همه جا را روشن نمود. و در آن روشنایى بود که صدایى به گوشم خورد: اى آمنه!تو سرور عرب را به دنیا آورده‌اى.او را محمد بخوان.آنگاه عبد المطلب آمد که او را ببیند.او سخن آمنه را شنیده بود و محمد صلّى اللّه علیه و آله را در دامن گذاشت و گفت:خداوند را سپاس که این پسر را به من ارزانى داشت؛پسرى که اندام او خوش‌پوست و در گهواره‌اش سرآمد پسران است.او را به رکن‌هاى کعبه نزدیک ساخت و بعد اشعارى درباره او خواند.
آن‌گاه ابلیس در سپاه خود شیاطین را نعره‌زنان گردآورد و گفتند: اى سرور ما تو را چه چیز نگران کرده است‌؟ ابلیس گفت: واى بر شما که از شب گذشته آسمان و زمین را به گونه‌اى دیگر مى‌نگرم.در زمین رخداد شگفت‌انگیزى است که از دوران میلاد مسیح تا امروز نظیرش مشاهده نشده است. بى‌درنگ بروید و مرا از این رخداد باخبر کنید. شیطان‌ها به هرسو رفته و در بازگشت گفتند:

که خبر تازه‌اى نبود.

ابلیس گفت: باید خود بگردم و خبر بیاورم.آنگاه او در زمین تفرج‌کنان رفت تا اینکه به حریم مکه نزدیک شد. فرشتگان را دید که اطراف شهر مکه را گرفته‌اند.قصد ورود داشت که بر او فریاد زدند و او بازگشت.سپس مانند گنجشکى درآمد و از سوى غار حرا ظاهر شد که جبرئیل او را با صداى خود بازداشت و گفت:عقب برو اى طردشده.

ابلیس گفت: اى جبرئیل!مى‌خواهم از تو چیزى جویا شوم.بگو از شب پیش تا این ساعت چه رخدادى در میان بوده است‌؟

جبرئیل فرمود:

محمد صلّى اللّه علیه و آله چشم به دنیا گشود.

شیطان گفت:آیا مرا در او نصیبى خواهد بود؟

فرمود: نه.

گفت:در امت او چطور؟

فرمود:آرى.

ابلیس گفت:خوشحال شدم.



[1] - الأمالی (للصدوق) , ج 1 , ص 285


عشق زیارت امام حسین علیه السلام

حَدَّثَنِی أَبِی رَحِمَهُ اَللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ اَلْقُمِّیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى اَلْیَقْطِینِیِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عُثْمَانَ اَلصَّیْرَفِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

مَنْ أَرَادَ اَللَّهُ بِهِ اَلْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اَللَّهُ بِهِ اَلسُّوءَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ بُغْضَ اَلْحُسَیْنِ وَ بُغْضَ زِیَارَتِهِ[1].

 

ترجمه:

پدرم رحمة اللّٰه علیه از سعد بن عبد اللّٰه بن ابى خلف قمى، از محمّد بن عیسى یقطینى، از شخصى، از فضیل بن عثمان صیرفى، از کسى که براى او حدیث گفته، از حضرت ابى عبد اللّٰه علیه السّلام، حضرت فرمودند:

 کسى که خداوند خیر را براى او اراده کرده باشد در قلبش محبّت امام حسین علیه السّلام را قرار داده و در دلش محبت زیارت آن جناب را مى‌اندازد و کسى که خداوند سوء و بدى را برایش بخواهد در قلبش بغض امام حسین علیه السّلام قرار داده و در دلش بغض زیارت آن حضرت را مى‌اندازد.

نکات روایت:

1-      منظور از اراده خیر هدایت ویژه خدای عزوجل نسبت به بنده اش است که این هدایت با وجود ظرفیت، در درون انسان تحقق می یابد. این ظرفیت به برکت ایمان انسان به خدای یگانه و اعمال نیک تحقق می یابد.

دلیل تاکید بر عبودیت و بندگی و انجام اعمال عبادی ایجاد این ظرفیت ها است.

2-      حب الحسین علیه السلام که مهمترین عنایت خدا به کسانی است که اراده خیر به آنان کردهف نشان از عظمت این عشق است. ظاهر روایت حب به تنهایی را شامل می شود و در مرتبه اعلای این حب اطاعت از حسین علیه السلام قرار دارد.

3-      حب زیارت امام حسین علیه السلام در راستا و امتداد حب الحسین علیه السلام است. البته بیان آن بعد از طرح حب الحسین خصویت ویژه زیارت را به ذهن تداعی می کند.

4-      دلیل اینکه حب امام حسین علیه السلام نشانه خیر بودن عبد تبیین شده این است که ایشان محبوب خدای تعالی است و حب محبوب های الهی نشان از عمق ارتباط عبد با مولایش یعنی باری تعالی می باشد.

 

از اینکه عاشق امام حسین علیه السلام هستید افتخار کنید شما را خدا اهل الخیر دانسته است.



[1] - کامل الزیارات , ج 1 , ص 142


             

حَدَّثَنِی أَبُو عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اَلْحُسَیْنِ اَلْعَسْکَرِیُّ بِالْعَسْکَرِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

إِذَا أَرَدْتَ زِیَارَةَ قَبْرِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ عَلَى شَطِّ اَلْفُرَاتِ بِحِذَاءِ اَلْحَائِرِ [اَلْحَیْرِ] فَقِفْ عَلَى بَابِ اَلسَّقِیفَةِ وَ قُلْ:

 «سَلاَمُ اَللَّهِ وَ سَلاَمُ مَلاَئِکَتِهِ اَلْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیَائِهِ اَلْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِهِ اَلصَّالِحِینَ وَ جَمِیعِ اَلشُّهَدَاءِ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلزَّاکِیَاتِ اَلطَّیِّبَاتِ فِیمَا تَغْتَدِی وَ تَرُوحُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ اَلتَّصْدِیقِ وَ اَلْوَفَاءِ وَ اَلنَّصِیحَةِ لِخَلَفِ اَلنَّبِیِّ اَلْمُرْسَلِ وَ اَلسِّبْطِ اَلْمُنْتَجَبِ وَ اَلدَّلِیلِ اَلْعَالِمِ وَ اَلْوَصِیِّ اَلْمُبَلِّغِ وَ اَلْمَظْلُومِ اَلْمُهْتَضَمِ فَجَزَاکَ اَللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ عَنِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِم أَفْضَلَ اَلْجَزَاءِ بِمَا صَبَرْتَ وَ اِحْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ- فَنِعْمَ عُقْبَى اَلدّٰارِ  لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ وَ اِسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ حَالَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ مَاءِ اَلْفُرَاتِ أَشْهَدُ أَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَ أَنَّ اَللَّهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ مَا وَعَدَکُمْ جِئْتُکَ یَا اِبْنَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَافِداً إِلَیْکُمْ وَ قَلْبِی مُسَلِّمٌ لَکُمْ وَ أَنَا لَکُمْ تَابِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ- حَتّٰى یَحْکُمَ اَللّٰهُ وَ هُوَ خَیْرُ اَلْحٰاکِمِینَ  فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لاَ مَعَ عَدُوِّکُمْ إِنِّی بِکُمْ وَ بِإِیَابِکُمْ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ بِمَنْ خَالَفَکُمْ وَ قَتَلَکُمْ مِنَ اَلْکَافِرِینَ قَتَلَ اَللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکُمْ بِالْأَیْدِی وَ اَلْأَلْسُنِ».

 ثُمَّ اُدْخُلْ وَ اِنْکَبَّ عَلَى اَلْقَبْرِ وَ قُلِ:

« اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا اَلْعَبْدُ اَلصَّالِحُ - اَلْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِکَ وَ بَدَنِکِ أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اَللَّهَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى مَا مَضَى عَلَیْهِ اَلْبَدْرِیُّونَ - اَلْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ اَلْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِی جِهَادِ أَعْدَائِهِ اَلْمُبَالِغُونَ فِی نُصْرَةِ أَوْلِیَائِهِ اَلذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ فَجَزَاکَ اَللَّهُ أَفْضَلَ اَلْجَزَاءِ - وَ أَکْثَرَ اَلْجَزَاءِ وَ أَوْفَرَ اَلْجَزَاءِ وَ أَوْفَى جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَیْعَتِهِ - وَ اِسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَ أَطَاعَ وُلاَةَ أَمْرِهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَالَغْتَ فِی اَلنَّصِیحَةِ وَ أَعْطَیْتَ غَایَةَ اَلْمَجْهُودِ فَبَعَثَکَ اَللَّهُ فِی اَلشُّهَدَاءِ وَ جَعَلَ رُوحَکَ مَعَ أَرْوَاحِ اَلشُّهَدَاءِ وَ أَعْطَاکَ مِنْ جِنَانِهِ أَفْسَحَهَا مَنْزِلاً - وَ أَفْضَلَهَا غُرَفاً وَ رَفَعَ ذِکْرَکَ فِی عِلِّیِّینَ وَ حَشَرَکَ مَعَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَدٰاءِ وَ اَلصّٰالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولٰئِکَ رَفِیقاً  أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکُلْ وَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِکَ - مُقْتَدِیاً بِالصَّالِحِینَ وَ مُتَّبِعاً لِلنَّبِیِّینَ فَجَمَعَ اَللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ رَسُولِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ فِی مَنَازِلِ اَلْمُخْبِتِینَ فَإِنَّهُ أَرْحَمُ اَلرَّاحِمِینَ»[1].

ابو عبد الرحمن محمد بن احمد بن الحسن العسکرى در عسکر از حسن بن على بن مهزیار، از پدرش على بن مهزیار از محمّد بن ابى عمیر از محمّد بن مروان، از ابى حمزۀ ثمالى، وى مى‌گوید:

 امام صادق علیه السّلام فرمودند: هر گاه خواستى زیارت کنى قبر حضرت عبّاس بن على علیه السّلام را که در کنار شط‍‌ فرات و در مقابل جابر قرار دارد پس بر در سقیفه بایست و بگو:

«درود خدا و درود فرشتگان مقرب و انبیاء مرسلش و درود بندگان صالح و نیکوکارش و درود تمام شهداء و صدیقین و پاکان و پاکیزگان در صبح و شام بر تو اى فرزند امیر المؤمنین، شهادت مى‌دهم که تو تسلیم فرزند نبى مرسل و سبط‍‌ برگزیده پیامبر و راهنما و عالم و جانشین مبلّغ و مظلوم ستم دیده بوده و او را تصدیق داشته و در مقام وفاء و خیر خواهى او بودى پس خدا از طرف رسولش و امیر المؤمنین و حسن و حسین صلوات اللّٰه علیهم اجمعین بالاترین پاداش‌ها را به تو داده و به واسطه صبر و بردبارى که در این راه نمودى و آزمایش و امتحانى که دادى و رنج و مشقتى را که متحمل شدى عالى‌ترین اجرها را نصیب، تو نماید پس خوشا به زندگانى آخرت تو، خدا لعنت کند کسى را که تو را کشت، و لعنت کند کسى را که به حق تو جاهل و ناآگاه بود و لعنت نماید کسى را که حرمت تو را نگاه نداشت و در مقام استخفاف تو برآمد و خدا لعنت کند کسى را که بین تو و بین آب فرات فاصله شد، شهادت مى‌دهم که تو مظلوم کشته شدى و شهادت مى‌دهم که خدا آنچه به شما وعده کرده است را عملى مى‌سازد اى پسر امیر المؤمنین به نزدت آمده‌ام در حالى که از سفر آمده‌ام، دلم تسلیم شما است، و خودم تابع و پیرو شما بوده، آماده‌ام براى یارى شما تا خدا حکم کند و او بهترین حکم‌کنندگان است، پس آن کس که با شما است حتما با شما بوده نه با دشمنانتان، من به شما و رجعت شما ایمان دارم و به کسى که مخالفتتان را مى‌نماید و شما را کشته است کافر هستم، خدا بکشد گروهى را که با دست‌ها، و زبان‌هایشان شما را کشتند».

سپس داخل شو و بر قبر تکیه داده و بگو:

« درود بر تو اى بنده نیکوکار، بنده‌اى که فرمان بردار خدا و رسولش و امیر المؤمنین و حسن و حسین علیهم السّلام بودى، درود و رحمت و برکات و بهشت خدا براى تو باد، و بر جان و جسد تو باشد، و خدا را شاهد مى‌گیرم که تو همان راهى را رفتى که اصحاب بدر رفتند همان کسانى که در راه خدا جهاد کرده، و در جهاد با دشمنان خدا زبان به پند و نصیحت گشوده و خالص آن را بجا آوردند، در نصرت دوستان خدا سعى بلیغ نموده، و از دوستان و محبّین حق تعالى دشمنان را دفع کردند، پس خدا برترین و با فضیلت‌ترین و بیشترین جزاءها و پاداش‌ها را به تو عطاء فرماید، و نیز وافر و وافرترین پاداش کسى که به بیعتش وفاء نموده و خدا دعایش را مستجاب کرده و همچنین نیک‌ترین پاداش کسى که از والیان امر اطاعت نموده است را به تو عنایت فرماید، شهادت مى‌دهم که تو در نصیحت و خیرخواهى مبالغه کرده و نهایت کوشش و جهد خود را نمودى، پس خدا تو را در شهداء بر انگیزد، و روحت را با ارواح شهداء قرین گرداند، و از بهشتش وسیع‌ترین منزل و با فضیلت‌ترین غرفه را اعطاء نماید، و ذکر تو را در علّیین بالا ببرد، و با انبیاء و صدّیقین و شهداء، و صلحاء محشورت کند، و ایشان نیکو رفقائى هستند، شهادت مى‌دهم که تو از خود سستى نشان نداده و عقب‌گرد نکردى، و نیز شهادت مى‌دهم که تو بر بصیرت مشى نموده و به صالحین اقتداء کرده و از انبیاء پیروى نمودى، پس حق تعالى بین ما و بین شما و بین رسول و اولیائش در منازل اشخاص متواضع و فروتن جمع کند زیرا او ارحم الراحمین مى‌باشد».



[1] - کامل الزیارات , ج 1 , ص 256


در آستانه ما محرم ماه عزای حسینی قرار داریم. بسیاری از دلهای عاشقان امام حسین علیه السلام در اقصی نقاط عالم برای حضور در عزاداری های آن حضرت می تپد.

مساجد و حسینیه ها و تکایا برای برگزاری عزاداری آماده می شوند. با اینکه خناثان برای عزای حسینی نقشه های شوم کشیده اند  ولی شور و شوق نوجوانان و جوانان در این بین ستودنی است.

آماده شدن برای عزای حسینی آن هم قبل از فرا رسیدن آن در سیره اهل البیت علیهم السلام دیده می شود و همین نیکویی این آمادگی را برای ما مسجل می کند.

به این روایت توجه کنید:

حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی مَحْمُودٍ قَالَ :

قَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

 إِنَّ اَلْمُحَرَّمَ شَهْرٌ کَانَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِیَّةِ یُحَرِّمُونَ فِیهِ اَلْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِیهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِکَ فِیهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِیَ فِیهِ ذَرَارِیُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ اَلنِّیرَانُ فِی مَضَارِبِنَا وَ اُنْتُهِبَ مَا فِیهَا مِنْ ثَقَلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اَللَّهِ حُرْمَةٌ فِی أَمْرِنَا إِنَّ یَوْمَ اَلْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا [یَا أَرْضَ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ أَوْرَثْتِنَا] اَلْکَرْبَ وَ اَلْبَلاَءَ إِلَى یَوْمِ اَلاِنْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَیْنِ فَلْیَبْکِ اَلْبَاکُونَ فَإِنَّ اَلْبُکَاءَ یَحُطُّ اَلذُّنُوبَ اَلْعِظَامَ ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَ أَبِی عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ اَلْمُحَرَّمِ لاَ یُرَى ضَاحِکاً وَ کَانَتِ اَلْکِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتَّى یَمْضِیَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَیَّامٍ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْعَاشِرِ کَانَ ذَلِکَ اَلْیَوْمُ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ وَ یَقُولُ هُوَ اَلْیَوْمُ اَلَّذِی قُتِلَ فِیهِ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ[1] .

ترجمه:

امام رضا «علیه السّلام» فرمود:

 محرم ماهى بود که اهل جاهلیت نبرد را در آن حرام مى‌دانستند و خون ما را در آن حلال شمردند و حرمت ما را هتک کردند و ذرارى و زنان ما را اسیر کردند و آتش به خیمه‌هاى ما زدند و آنچه در آن بود چپاول کردند و در امر ما رعایتى از رسول خدا «صلّى اللّه علیه و آله» نکردند.  روز شهادت حسین «علیه السّلام» چشم ما را ریش کرد و اشک ما را روان ساخت و عزیز ما را در زمین کربلا خوار کرد و گرفتارى و بلا به ما دچار ساخت تا روز قیامت بر مانند حسین باید گریست این گریه گناهان بزرگ را بریزد.

 سپس فرمود :پدرم( امام کاظم علیه السلام) را این شیوه بود که چون محرم می شد خنده نداشت و اندوه بر او غالب بود تا روز دهم روز دهم روز مصیبت و حزن و گریه‌اش بود و می فرمود: در این روز حسین کشته شد.



[1] -  الأمالی (للصدوق) , ج 1 , ص 128