محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۱۱۳ مطلب با موضوع «اهل البیت علیهم السلام» ثبت شده است

امام کاظم علیه السلام:

فی قَولِ اللّه ِ عز و جل «یَأَبَتِ اسْتَئجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَئجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِینُ»:

 قالَ لَها شُعَیب:

 یا بُنَیَّةُ هذا قَوِیٌّ قَد عَرَفتِهِ بِدَفعِ الصَّخرَةِ، الأَمینَ مِن أینَ عَرَفتِهِ؟

قالَت: یا أبَتِ، إنّی مَشَیتُ قُدّامَهُ، فَقالَ:

 اِمشی مِن خَلفی فَإِن ضَلَلتُ فَأَرشِدینی إلَى الطَّریقِ، فَإِنّا قَومٌ لا نَنظُرُ فی أدبارِ النِّساءِ.[1]

 

امام کاظم علیه السلام:

درباره این سخن خداوند عز و جل به نقل از دختر شعیب، خطاب به پدر که: «اى پدر! او (موسى) را استخدام کن؛ چرا که بهترین کسى است که استخدام مى کنى: هم نیرومند [و هم] امانتدار است»: شعیب علیه السلام به دخترش گفت: «دخترم! نیرومندى این مرد را با برداشتن سنگ، دانستى، امانتدارى اش را از کجا دانستى؟ ».

دختر گفت:

 پدرم! من، پیشاپیش او راه مى رفتم. به من گفت:

 پشتِ سرم حرکت کن و اگر اشتباه رفتم، راه را به من نشان بده. زیرا ما مردمانى هستیم که به پشتِ سر زنان، نگاه نمى کنیم.

 

نکته:

 آنکه چشم چرانی دارد و دنبال ناموس دیگران می افتد از مسیر انبیاء به دور است و بر پیشانیش مهر خائن زده می شود.

چنین شخصی قابل اعتماد نیست و لذا تزویج ناموس به چنین فردی خود خیانتی دیگر است.

 

[1] - کتاب من لا یحضره الفقیه: ج ۴ ص ۱۹ ح ۴۹۷۴.

حضرت امام خامنه ای حفظه الله:

نهج البلاغه از جهات مختلفی حائز اهمیت است، شاید بشود گفت که نهج البلاغه یک مجموعه ای است از عمده ترین مباحث معارف اسلامی؛ و همه ی چیزهایی که برای یک انسان مسلمان و یک جامعه ی مسلمان لازم است در نهج البلاغه از آن سخنی و حرفی و به آن اشاره ای یا درباره ی آن بحثی و هدایتی هست.

از توحید و عقاید اسلامی و اصول دین تا اخلاق و تهذیب و تزکیه ی نفسانی؛ و از سیاست ملکداری و کیفیت ادارهی صحنه های عظیم فعالیت اجتماعی تا تنظیم روابط اخلاقی و خانوادگی؛ از جنگ و سیاست و حکمت و علم و مغیبات و همه چیز در این کتاب شریف هست[1].


[1] سخنرانی درباره ی هنر ۱۳۶۱/۰۵/۰۳

مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْفَضْلِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفَرَزْدَقِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ اَلْأَحْوَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی اَلسَّرِیِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْبَلَوِیِّ عَنْ عُمَارَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَامِرٍ وَاعِظِ أَهْلِ اَلْحِجَازِ قَالَ:

 أَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: مَا لِمَنْ زَارَ قَبْرَهُ یَعْنِی أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عَمَرَ تُرْبَتَهُ؟ فَقَالَ:

 یَا أَبَا عَامِرٍ! حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ جَدِّهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ لَهُ:

 وَ اَللَّهِ لَتُقْتَلَنَّ بِأَرْضِ اَلْعِرَاقِ ، وَ تُدْفَنُ بِهَا قُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، مَا لِمَنْ زَارَ قُبُورَنَا وَ عَمَرَهَا وَ تَعَاهَدَهَا؟ فَقَالَ لِی: یَا أَبَا اَلْحَسَنِ ! إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ قَبْرَکَ وَ قُبُورَ وُلْدِکَ بِقَاعاً مِنْ بِقَاعِ اَلْجَنَّةِ ، وَ عَرْصَةً مِنْ عَرَصَاتِهَا وَ إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ قُلُوبَ نُجَبَاءَ مِنْ خَلْقِهِ وَ صَفْوَةٍ مِنْ عِبَادِهِ تَحِنُّ إِلَیْکُمْ وَ تَحْتَمِلُ اَلْمَذَلَّةَ وَ اَلْأَذَى فِیکُمْ فَیَعْمُرُونَ قُبُورَکُمْ وَ یُکْثِرُونَ زِیَارَتَهَا تَقَرُّباً مِنْهُمْ إِلَى اَللَّهِ وَ مَوَدَّةً مِنْهُمْ لِرَسُولِهِ ، أُولَئِکَ یَا عَلِیُّ اَلْمَخْصُوصُونَ بِشَفَاعَتِی وَ اَلْوَارِدُونَ حَوْضِی وَ هُمْ زُوَّارِی غَداً فِی اَلْجَنَّةِ ، یَا عَلِیُّ! مَنْ عَمَرَ قُبُورَکُمْ وَ تَعَاهَدَهَا فَکَأَنَّمَا أَعَانَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ عَلَى بِنَاءِ بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ ، وَ مَنْ زَارَ قُبُورَکُمْ عَدْلُ ذَلِکَ لَهُ ثَوَابُ سَبْعِینَ حَجَّةً بَعْدَ حَجَّةِ اَلْإِسْلاَمِ ، وَ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ حَتَّى یَرْجِعَ مِنْ زِیَارَتِکُمْ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَأَبْشِرْ وَ بَشِّرْ أَوْلِیَاءَکَ وَ مُحِبِّیکَ مِنَ اَلنَّعِیمِ وَ قُرَّةِ اَلْعَیْنِ بِمَا لاَ عَیْنٌ رَأَتْ وَ لاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ وَ لَکِنْ حُثَالَةٌ مِنَ اَلنَّاسِ یُعَیِّرُونَ زُوَّارَ قُبُورِکُمْ بِزِیَارَتِکُمْ کَمَا تُعَیَّرُ اَلزَّانِیَةُ بِزِنَاهَا أُولَئِکَ شِرَارُ أُمَّتِی لاَ أَنَالَهُمُ اَللَّهُ شَفَاعَتِی وَ لاَ یَرِدُونَ حَوْضِی[1].

« ابو عامر، واعظ اهل حجاز، گوید: رفتم به خدمت حضرت امام جعفر صادق (ع) و سؤال کردم که یا ابن رسول اللَّه! چه ثواب دارد کسى که زیارت کند حضرت امیر المؤمنین (ع) را و تعمیر نماید تربت آن حضرت را؟

 فرمودند: اى ابو عامر! خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدّش از حضرت امیر المؤمنین (ع) که حضرت سیّد المرسلین (ص) فرمودند به من : یا على! و اللَّه که تو را شهید خواهند کرد در زمین عراق و در آنجا مدفون خواهى شد. گفتم: یا رسول اللَّه! چه ثواب دارد کسى که قبور ما را زیارت کند و معمور سازد و ملازمت آن نماید و تعاهد آن کند و اهتمام به شأن زیارت آن داشته باشد؟

 حضرت فرمودند: یا ابا الحسن! به درستى که حق- سبحانه و تعالى قبر تو را و قبرهاى فرزندان تو را بقعه ها گردانیده است از بقعه هاى بهشت و عرصه ها از عرصه هاى جنّت و به درستى که حق- تعالى- دلهاى برگزیدگان خلق و بندگان خاص خود را مشتاق و محبّ شما گردانیده است که مشقتها و آزارها خواهند کشید در راه محبّت شما؛ و ایشان عمارت کنندگان قبور شمایند و بسیار به زیارت قبور شما خواهند آمد از جهت رضاى خدا و محبّت رسول او. یا على! ایشان مخصوصانند به شفاعت من و ایشان در حوض کوثر بر من وارد خواهند شد و در بهشت، ایشان به زیارت من خواهند آمد.
یا على! هر که معمور و آبادان دارد قبور شما را و تعاهد آن کند به پاکیزگى و بوى خوش و تعظیم و تکریم، چنان باشد که یارى کرده باشد حضرت سلیمان را بر بناى بیت المقدس، و هر که زیارت کند قبور شما را چنان است که بعد از حج اسلام هفتاد حج کرده باشد و چون از زیارت برگردد از گناهان پاک شده باشد مانند روزى که از مادر متولّد شده بود؛ پس خوشحال باش و بشارت ده محبّان و دوستان خود را به نعمتهاى بسیار و به چیزى چند که چشم ایشان را روشن کند که نه چشمها دیده باشد و نه گوشها شنیده باشد و نه در خاطر کسى خطور کرده باشد؛ و جمعى از اراذل مردمان و بدترین خلق خدا سرزنش کنند زیارت کنندگان شما را به سبب زیارت، چنان که سرزنش مى کنند زناکاران را به زنا؛ این جماعت بدترین امّت منند؛ ایشان را شفاعت نخواهم کرد و در حوض کوثر بر من وارد نخواهند شد.»

 



[1] -تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة , جلد 14 , صفحه 382


            .

احب الله من احب حسینا.

می خوای خدا دوستت داشته باشه؟

می خوای نورچشمی خدا بشی؟

می خوای عاقبت بخیر بشی؟

می خوای انسان بشی؟

حسین علیه السلام را دوست داشته باش.


 

وقتی کسی دلش به خدا ایمان راسخ داشته باشد از هیچ کسی جز پروردگار عالمیان نمی ترسد. این ویژگی اگر نهادینه شود فرد را تبدیل به یک انسان شجاع و دلیر می کند و لو آن فرد در سنین کم باشد و بدون سلاح.

امام معصوم علیه السلام از چنان ویژگیی برخوردار است لذا در هیچ حالی جز از خدا واهمه ندارد.

امام در شجاعت نظیر ندارد و یگانه دهر خود می باشد.

امام جواد علیه السلام نیز جزو کسانی است مصداق کُنْتَ کَالْجَبَلِ اَلرَّاسِخِ لاَ تُحَرِّکُکَ اَلْعَوَاصِفُ[1] است. یعنی:

تو همچون کوه محکمی بودی که بادهای سهمگین نمی توانند تو را حرکت دهند.

 

به نمونه ای از شجاعت امام جواد علیه السلام توجه کنیم:

 

اِجْتَازَ اَلْمَأْمُونُ بِابْنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ بَیْنَ صِبْیَانٍ فَهَرَبُوا سِوَاهُ فَقَالَ عَلَیَّ بِهِ فَقَالَ لَهُ مَا لَکَ مَا هَرَبْتَ فِی جُمْلَةِ اَلصِّبْیَانِ قَالَ مَا لِی ذَنْبٌ فَأَفِرَّ وَ لاَ اَلطَّرِیقُ ضَیِّقٌ فَأُوَسِّعَهُ عَلَیْکَ تَمُرُّ مِنْ حَیْثُ شِئْتَ فَقَالَ مَنْ تَکُونُ قَالَ أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ مَا تَعْرِفُ مِنَ اَلْعُلُومِ قَالَ سَلْنِی عَنْ أَخْبَارِ اَلسَّمَاوَاتِ فَوَدَّعَهُ وَ مَضَى وَ عَلَى یَدِهِ بَازٌ أَشْهَبُ یَطْلُبُ بِهِ اَلصَّیْدَ فَلَمَّا بَعُدَ عَنْهُ نَهَضَ عَنْ یَدِهِ اَلْبَازُ فَنَظَرَ یَمِینَهُ وَ شِمَالَهُ لَمْ یَرَ صَیْداً وَ اَلْبَازُ یَثِبُ عَنْ یَدِهِ فَأَرْسَلَهُ وَ طَارَ یَطْلُبُ اَلْأُفُقَ حَتَّى غَابَ عَنْ نَاظِرِهِ سَاعَةً ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِ وَ قَدْ صَادَ حَیَّةً فَوَضَعَ اَلْحَیَّةَ فِی بَیْتِ اَلطُّعَمِ وَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ قَدْ دَنَا حَتْفُ ذَلِکَ اَلصَّبِیِّ فِی هَذَا اَلْیَوْمِ عَلَى یَدَیَّ ثُمَّ عَادَ وَ اِبْنُ اَلرِّضَا فِی جُمْلَةِ اَلصِّبْیَانِ فَقَالَ مَا عِنْدَکَ مِنْ أَخْبَارِ اَلسَّمَاوَاتِ فَقَالَ نَعَمْ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ آبَائِهِ عَنِ اَلنَّبِیِّ عَنْ جَبْرَئِیلَ عَنْ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ أَنَّهُ قَالَ بَیْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْهَوَاءِ بَحْرٌ عَجَاجٌ یَتَلاَطَمُ بِهِ اَلْأَمْوَاجُ فِیهِ حَیَّاتٌ خُضْرُ اَلْبُطُونِ رَقْطُ اَلظُّهُورِ وَ یَصِیدُهَا اَلْمُلُوکُ بِالْبُزَاةِ اَلشُّهْبِ یَمْتَحِنُ بِهَا اَلْعُلَمَاءَ فَقَالَ صَدَقْتَ وَ صَدَقَ آبَاؤُکَ وَ صَدَقَ جَدُّکَ وَ صَدَقَ رَبُّکَ[2] .

 

روزی مأمون الرشید از گذرگاهی عبور می کرد، کودکانی که در کوچه بازی می کردند از مشاهده موکب سلطنتی مأمون ترسیده و پا به فرار گذاشتند. فقط یک کودک در جای خود ایستاده بود.

مأمون به نزد کودک رسیده و از او پرسید: چرا تو مثل دیگر بچه ها فرار نکردی؟ و از سر راه ما کنار نرفتی؟

 کودک با کمال شجاعت اظهار داشت:

 من گناهی مرتکب نشده ام تا به خاطر ترس از کیفر آن فرار کنم و راه هم که برای خلیفه تنگ نیست تا با کنار رفتنْ آن را بگشایم. تو از هر کجای راه دوست داری، بگذر!

مأمون که از منطق قوی و صراحت لهجه کودک تعجب کرده بود، گفت: تو کیستی؟ کودک با افتخار تمام گفت: من، محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام هستم.

مأمون پرسید: چقدر از علوم و دانش مطلع هستی؟

 امام جوادعلیه السلام فرمود: علوم و گزارش های آسمانی از من بپرس!

مأمون با او خدا حافظی کرده و رفت. او، یک باز شکاری داشت که در سفرها برای تفریح با آن به شکار می پرداخت. وقتی از امام نهم علیه السلام فاصله گرفت، پرنده شکاری را برای صید رها کرد و باز شکاری به سرعت در آسمان ها به پرواز در آمد و لحظاتی از افق دید خلیفه ناپدید شد. سپس بازگشت، در حالی که او ماهی کوچکی در منقار خود داشت که هنوز نمرده بود. مأمون از آن صید غیر عادی تعجب کرد. آن ماهی را در کف دست خود گرفته و به سوی شهر آمد. وقتی به همان محلّ بازی کودکان رسید، دوباره همه کودکان پراکنده شدند اما امام جوادعلیه السلام از جای خود حرکت نکرد.

مأمون پرسید: ای محمد! در دست من چیست؟

 فرمود: ای خلیفه! پدرم از پدرانش و آنان از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم و آن حضرت توسط جبرئیل از پروردگار عالمیان نقل کرده است که: خداوند متعال دریاهائی آفریده است که بخار آب از آن دریاها بلند شده و ماهیان ریز دریا را همراه خود به آسمان برده و ابرهای متراکمی را تشکیل می دهند. پادشاهان بازهای شکاری خود را به آسمان می فرستند و آنان، آن ماهی های ریز را شکار کرده و به نزد شاهان می آورند. پادشاهان آنها را به کف دست گرفته و تلاش می کنند تا سلاله نبوّت و جانشین پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را با آن بیازمایند.

مأمون که از هوش سرشار، علم بی کران و منطق عقلانی و شجاعت آن سلاله نبوّت به شدّت متعجب شده بود، بی آنکه از ته دل راضی باشد، زبان به تحسین امام جوادعلیه السلام گشوده و گفت: راست گفتی و پدرانت و پروردگارت هم صادقانه سخن گفته اند.


[1] - المناقب , جلد 2 , صفحه 347

[2] - مناقب، ج 4، ص 388؛ منتهی الآمال، ج 2، ص 327؛ مفتاح الفلاح، ص 172

 

            .

برای فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها - آن موجود قدسیِ والا، آن انسان برتر و آن معلّم بشر - از آن تعبیری که هر شاعری - چه شاعر درست وحسابی گوی و چه شاعر هرزه گوی - برای محبوب و معشوق خودش ذکر می کند، نباید استفاده کرد؛ باید از تعبیرات متناسبی استفاده کرد. اعتقاد من این است که اگر شعرای عزیز ما - همچنان که امروز خوشبختانه، هم در سرود دسته جمعی و هم در بعضی از شعرهایی که قبلاً آقایان خواندند، همین معنا انصافاً تأمین شده است - لفظ و معنا را برای بیان معرفتی که امروز جامعه ما نیاز دارد تا از مکتب فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها تعلیم بگیرد، به کار گیرند و آن را مدّاح با صدای خوش و آهنگ مناسبِ با این کار عرضه کند، یکی از بهترین انواع تبلیغ و ترویج صورت گرفته است؛ یعنی همان «دعبل» و «فرزدق» و «کُمیْتِ» تاریخ در این جا ظهور و تجلّی پیدا کرده است. ارزش، همان ارزش خواهد بود و می تواند اجرهای بزرگ الهی را به دنبال خود داشته باشد.

قمستی از بیانات در دیدار جمعی از مدّاحان اهل بیت

در آستانه وفات خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها قرارداریم این مصیبت رو به مولا و صاحبمان حضرت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت و تعزیت عرض می کنیم.

 این بانوی بزرگوار ویژگی های منحصر به فردی دارند از جمله اینکه در اصالت خانواده بی نظیراست.

 پدر بزرگوارشان امام موسی بن جعفر علیه السلام است و مادر وی زنی دانشمند است که مادر امام دیگری چون امام رضا علیه السلام اشت.

خود بانو عالم و دانشمند بزرگی است که مرجع علمی شیعیان بود. در نبود امام رضا علیه السلام و امام کاظم علیه السلام، شیعیان سوالات خود را از حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها می پرسیدند .

عده ای به مدینه برای دیدن امام کاظم علیه السلام آمدند سوالاتی داشتند که باید پاسخ برای آنها دریافت می کردند ولی زمانی وارد شدند که حضرت امام کاظم علیه السلام تشریف نداشتند .

حضرت فاطمه سلام الله علیهاپاسخ هایی را برای سؤالات آنان آماده کرد. هنگام برگشت امام را دیدند.

حضرت جویای حال و کارشان شدند.

 گفتند:آمده بودیم از محضر شما فیض بگیریم نبودید ولی دختر شما چنین پاسخ هایی را داد.

 امام پاسخ های بانو را که ملاحظه کردند فرمودند: «فداها ابوها». یعنی پدرش به فدایش.

 از ویژگی های انحصاری حضرت فاطمه معصومه تلاش و جدیت ایشان در راه ولایت بود ایشان به خاطر برادر بزرگوارشان امام رضا علیه السلام سختی های سفر به سمت طوس را به دوش می کشد فقط به خاطر دیدن برادر وفیض  گرفتن از محضر مبارک برادرشان.

بانو ازدواج نکرده بود ولی ازدواج نکردنش به خاطر نبود همکف برای بانو بوده است. این نشان می دهد که شخصیت عجیب و بی نظیری داشتند که همسان برایش نبوده است.


امیرالمؤمنین علی علیه السّلام فرمود: 

رسول خدا صلّی اللّٰه علیه و آله چون می‌خواست آب بینی یا خلط سینه خود را بگیرد سر خود را می‌پوشانید و سپس آن را دفن می‌کرد. در هنگام آب دهان انداختن نیز چنین می‌کرد. و چون می‌خواست به بیت الخلاء رود نیز سر خود را می‌پوشانید. 


رسول خدا صلّی اللّٰه علیه و آله در سفارشات خود به ابو ذر فرمود: 

ای ابا ذر، از خدا شرم بدار، که من-سوگند به خدایی که جانم به دست اوست-چون به بیت الخلاء می‌روم لباس خود را بر سر می‌کشم، زیرا از دو فرشته ای که با من هستند شرم می‌کنم.

--------

منابع:

سنن النبی: آداب و سنن پیامبر صلی الله علیه و اله  - ۱۰ آداب و سنن آن حضرت در بیت الخلاء -  صفحه ۱۰۲