محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی

پایگاه خبری رسانه حاج فتحی، پاسخ به مسائل شرعی، مشاوره، استخاره

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۱۸۹ مطلب با موضوع «سیاست» ثبت شده است

✅روشن کردن کذب جریان اصلاح طلب و تاثیر آن بر روند انتخابات

خدای عزوجل می فرماید:


فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.


ترجمه:


ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺭﻳﺸﻪ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ [ ﺑﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺎ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ] ﺳﺘﻢ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ ، ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪ ؛ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻫﺎ ﻭﻳﮋﻩ ﺧﺪﺍ ﻣﺎﻟﻚ ﻭ ﻣﺮﺑﻰ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(الأنعام:۴۵) 


نکات:

 

۱. دروغ علاوه بر اینکه ذاتا منفور است خود به خود نفرت زا هم هست.

۲. بیان دروغ های جریان مقابل با مستندات قوی می تواند عموم مردم را روشن کرده و منزلت آنها را در دلها پایین بیاورد.

۳. حرکت روشنگری باید خالصانه با بیان قوی و با رعایت نهایت ادب و تقوا باشد.

۴. استفاده از فضای ارتباطی موجود با حضور بصیران می تواند در این روشنگری ما را یاری کند.

۵. نقد اندیشه و تفکرات جریان مقابل با ادله عقلانی و وحیانی غیرت دینی مردم را به جوش آورده و خود به خود مشارکت مردمی را در حذف جریان 

مستقر رقم می زند.


شخصی که به خاطر خطاهایش منزلت خود را از دست می دهد برای اینکه به جایگاه گذشته خود بازگردد دو راه بیشتر ندارد:
1-  توبه از گذشته و طلب پوزش از مردم و جبران اشتباهات گذشته
2- استفاده از خطاها و اشتباهات جدید برای تثبیت جایگاه خود.
گزینه اول را فردی انتخاب می کنند که متواضع و فروتن و حق گرا بوده و احساس مسئولیت وجود او را گرفته است.
اما گزینه دوم را اشخاصی انتخاب می کنند که روحیه تکبر و خود برتربینی دارند و نقد دیگران را توهین قلمداد می کنند. 
چنین افرادی از درون انسانهایی دو رو و منافق محسوب می شوند و برای تثبیت جایگاه خود عوام فریبی می کنند. بر اصول ارزشی پایبند نبوده و نسبت به رعایت آن اصول تساهل و تسامح به خرج می دهند. این افراد تعهدی به پایبندی بر حق ندارد و لذا به راحتی دروغ می گویند. از خصلتهای اینان فراموشی است که هر از گاهی گریبان آنها را می گیرد و کار دستشان می دهد.
پیروزی به هر قیمتی شعار این جماعت است غافل از اینکه چنین شعاری به سقوط شخصیتی و منزلت فرد در دنیا و آخرت می انجامد.
این افراد هم خود گمراه هستند و هم دیگران را گمراه می کنند و با این کار لعنت الهی را بر خود می خرند و چه بد معامله ای می کنند!
در فرموده ای ازامیرالمؤمنین علیه السلام آمده است:
مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ بِالْإِثْمِ وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوب[1]
یعنی :
آنکه با گناه پیروز شده و با شر برتری یافت، پیروز نشده و او مغلوب است.
این فرموده سنت الهی را در خصوص نا پایداری ظلم و ظالم را تداعی می کند.
خدای عزوجل دفاع از جامعه ایمانی را که مؤمنان آن را تشکیل داده اند وعده خود قرار داده است چنانچه در آیه إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ‏ عَنِ‏ الَّذِینَ‏ آمَنُوا[2] اشاره می کند. طبق این آیه و آیات مشابه، هر کسی با ظلم و گناه بخواهد بر مردم چیره شود، قطعا شکست خواهد خورد.
در قرآن می فرماید:
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین‏[3].
ترجمه: و (به این ترتیب،) دنباله (زندگی) جمعیّتی که ستم کرده بودند، قطع شد. و ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است.
شاعر چه خوب گفته است:
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد که شب را سحر کند
 
 
 

[1] - نهج البلاغه،حکمت327
[2] - الحج:38
[3] - انعام:45

محمد بن مسلم قال:کنا عند أبی جعفر علیه السلام على باب داره بالمدینة فنظر إلى الناس یمرون أفواجا، فقال لبعض من عنده:

حدث بالمدینة أمر؟

فقال: أصلحک الله ولی المدینة وال فغدا الناس یهنؤونه،

فقال: إن الرجل لیغدی علیه

بالامر یهنئ به، وإنه لباب من أبواب النار[1].

ترجمه:

نزد امام باقر علیه السلام در مدینه جلوی منزلش بودیم که حضرت مشاهده کرد مردم گروه گروه حرکت می کنند.از کسی که نزدش بود پرسیدند:

 در مدینه اتفاقی افتاده؟

عرض کرد: خدا امرتان را به صلاح دارد به حکمرانی مدینه والیی گماشته شده و مردم صبح زود برای تبریک ورودش می روند.

حضرت فرمود:

"مرد صبح می کند که تبریک به آنکس بگوید در حالی که او دری از درهای آتش است".

نکته:

1.    هر حرکتی جمعی دلیل بر حقانیت و مثبت بودن آن نیست.

2.    استقبال از کسی که ظلم می کند و یا گماشته ظالم است خود ظلم است.

3.    والی ستمگر باب ورود به آتش است.



[1] - وسائل الشیعه،ج۱۷،ص۱۸۸

خوش گمانی در روزگار فتنه و فساد وفریب،باعث ضرر است

امیرمؤمنان على علیه‏السلام فرمود:    

 «... اذَا اسْتَوْلَى الْفِسادُ عَلَى الزَّمانِ وَاهْلِهِ فَاحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَرَ[1]»

ترجمه:

... هرگاه فساد و تبهکارى بر روزگار و اهلش چیره شد، اگر مردى به مرد دیگرى خوش بین باشد، فریب خورده و نادانى کرده است.

آقای حمیدروحانی می گوید:

سازمان منافقین در سالهاى قبل از پیروزى انقلاب، کوشش فراوانى کردند تا نظر امام خمینى قدس سرّه را به خود جلب کنند ازجمله فردى به نام حسین روحانى را به نجف فرستادند او طى یک ماه به طور مداوم و روزى یک تا یک و نیم ساعت خدمت امام مى‏رسید و با بیان آیات قرآن ونهج البلاغه به تبیین مواضع سازمان مى‏پرداخت و برخى از کتابهاى سازمان را نیز در اختیار امام گذاشت به این امید که امام آنها را تأیید کند ولى آن عالم ربّانى پس از شنیدن سخنان نماینده منافقین ومطالعه کتابها پاسخ مى‏دهد که من هنوز به نظر نهایى درباره شما نرسیده‏ام و باید با افراد مطلع دیگرى گفتگو کنم.

منافقین که از این راه طرفى نبستند، نزد علما و روحانیون مبارزى که با امام رابطه داشتند رفتند و از آنها خواستند که با تلگراف و نامه از امام بخواهندکه سازمانشان را تأیید کند و آنها نیز چنین کارى را انجام دادند و سیل سفارشها و درخواستها امام را تحت فشار قرار داد، ولى‏دست پرورده قرآن ونهج البلاغه دربرابراین فشارها وجوسازیهامقاومت کرد و با بصیرت و آگاهى خاص خود به این سازمان خود فروخته- که بعدها ماهیت پلیدش براى همه روشن شد- اعتماد نکرد[2].

نمونه تاریخی:

روایت شده است که اسماعیل، فرزند امام ششم مى‏خواست، مقدارى پول در اختیار شخصى (شرابخوار) بگذارد تا برایش تجارت کند. در این باره با پدرش، مشورت کرد. امام علیه‏السلام فرمود: فرزندم! آیا نشنیده‏اى که این مرد شراب مى‏نوشد؟ عرض کرد: مردم این گونه مى‏گویند. حضرت فرمود: این کار را نکن. (پول خدو را به او مسپار) اسماعیل، اندرز پدر را نپذیرفت وسرمایه خود را به او سپرد و مرد نیز براى تجارت به‏ یمن رفت. پس از باز گشت، نه تنها سودى به اسماعیل نپرداخت، بلکه سرمایه‏اش را نیز پس نداد (ودر اثر حسن ظن اسماعیل به فرد بدکار، زیان دید)[3].

دلیل اینکه نباید در روزگار فساد حسن ظن به افراد داشت این است که :

متاسفانه غالب مردم بر اساس رفتار اجتماعی و آنچه که درجامعه به صورت ارزش در آمده ولو در نزد خدای تعالی بی ارزش باشد زندگی می کنند.

خصوصیات اجتماعی بر روحیه افراد تأثیر منفی می گذارد در چنین فضایی حسن اعتماد دشوار است.



[1] - نهج البلاغه، فیض، حکمت 110، ص 1140.

[2] - نهضت امام خمینى، حمید روحانى، ج 3، ص 402- 412.

[3] - وسایل الشیعه، ج 13، ص 230، بیروت.


شگرد دشمن

روش های دشمنان اسلام و دشمنان کشورمان برای  نابودی  کشورمان:

1-      ترویج بی عفتی و بی حجابی  برای  رویارویی  با روحیه شجاعت و غیرت و جوانمردی جوانان و مردان.

این شیوه به این گونه انجام می گیرد:

-          عادی سازی روابط دختر وپسر

-          آرایشهای زننده زنانه

-          استفاده ار لباسهای کوتاه،رنگی، و نازک و تنگ

-          افزایش تعداد آرایشگاه ها به طور فزاینده و باور نکردنی  در سطح شهرها

-          ترویج طلاق و داشتن خانه های  مجردی برای انجام هر گونه ...

-          بی تفاوتی صنف لباس فروشان و گمرک در تولید و ورود لباسهای یاد شده به دلایل ...

2-      ترویج بی غیرتی برای از بین بردن روحیه مقاوت و ایستادگی مردم کشورمان با ترویج شرابخواری،استعمال دخانیات و مواد مخدر.

این شیوه به این صورت می پذیرد:

-          ورود بی رویه مشروبات به شهرها با وجود نیروهای امنیتی و حفاظتی و انتظامی!

-          زیاد شدن قهوه خانه ها ونیز ترویج قلیان کشیدن و سیگار در خوانواده

-          ورود انواع مواد با شگردهای نامعلوم

3-      بی ارزش جلوه دادن ارزشهای اسلامی و دستورات دینی از جمله نماز با معرفی کردن افراد به ظاهر مومن  ولی در باطن منافق و خائن به عنوان کسانی که مروج دین هستند تا مردم عملا از ارزشها متنفر شوند.

4-      ترویج روحیه گدایی در کل سیستم اقتصادی برای باز شدن روی دولتمردان برای ارتباط با خارج برای استقراض و...با اینکه کشور ما دارای ذخایر عظیم اقتصادی است!

اگر می خواهید کشورتان آسیب نبیند از دایره فعالیت دشمنان دوری کنید.

لطفا این پیام را برای رضای خدای تعالی و حفظ ناموستان و کشورتان به دیگران اطلاع دهید.

همیشه یک باور برایم مهم است:«خدا پشتیبان مومن است».

وقتی به برخی از مردم مسأله ای گفته می شود که طبق شریعت مقدس اسلام و مذهبه حقه شیعه است در جواب می گویند که نه ما آنچه خودمان دلمان می خواهد انجام می دهیم!

مثلا وقتی گفته می شود که نماز را به زبان فارسی نباید خواند می گویند که زبان عربی مال عربها است و من فارس هستم و با زبان فارسی راحت می توانم با خدا صحبت کنم!

یا وقتی می گوییم: خانم حجابت را مراعات کن خدای تعالی امر به پوشش و حجاب کرده و از زینت و آرایش برای نامحرمان نهی کرده است،می گوید:

«دلت پاک باشد» اینها مثل بچه ها یا برادران من هستم.

یا وقتی گفته می شود آقا خمس یا زکات جزو وظایف مالی است که به امرخدای تعالی بر افراد واجب شده است می گوید: نه من مالیات می دهم و اینها را شما از خود می گویید!

امثال این جوابها وادعا ها زیاد است.

 مثلا شنیدم از دوستی که می گفت: دختر یکی از فامیلها وصیت کرد که بعد از مردنش جسد او را آتش زده و خاکسترش را بر رودخانه زرد و یا نیل بریزند. وقتی به او می گویند که این کار از منظر اسلام حرام است، می گوید: من اینگونه مردن را دوست دارم!

یا وقتی به طرف می گویی این برداشت شما از آیه قرآن مخالف با آیه دیگر است و مفسرین چنین تفسیری را قبول ندارند،می گوید: من هرچه خودم می فهمم را قبول دارم!

دلیل این سماجتهای افراد در برابر احکام الهی چیست؟

چرا فقط آنچه خود می خواهند را می پذیرند ولی آنچه مخالف طبعشان باشد را رد می کنند؟

جواب این سوالات یک کلمه است وآن «سرکشی در برابر معبود یکتا» است.

اینان اگر خدا را باور دارند باید «همه آنچه خدا می خواهد» را باور داشته باشند.

«خدا باوری» نشانه اش «تسلیم محض شدن در برابر خواست خدای تعالی» است حتی در کوچکترین حرکتها در مسیر حیات.

اینها کسانی هستند که فکر می کنند کارشان درست است ولی شدیدا در گمراهی اند.

« الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»[1].

ترجمه آیه:

آنان که در زندگى دنیا تلاششان گم و نابود مى‏شود، در حالى که مى‏پندارند (همچنان) کار شایسته و نیک انجام مى‏دهند.

اینان به جای «بنده »بودن در برابر خدا می خواهند«مولا»باشند ولو در برخی امور.

اینان دین خدا را تجزیه کرده اند  ومصداق آیه«...أَ فَتُؤْمِنُونَ‏ بِبَعْضِ‏ الْکِتابِ‏ وَ تَکْفُرُونَ‏ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون‏»[2] شده اند.

ترجمه:

آیا به بعضى از دستورات کتاب آسمانى ایمان می ‏آورید وبه برخى دیگر کافر می ‏شوید؟ پس جزاى هر کس از شما که این عمل را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود و روز قیامت به سخت‏ترین عذاب بازبرده شوند و خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، غافل نیست‏

برادردان وخواهران!

بدانید خود رأیی در انجام اعمال عبادی و روش زندگی بر خلاف عبودیت وبندگی است.

بدانید اگر خدا را قبول دارید باید همه آجه او می خواهد را انجام دهید.

تنها آیینی که در این برهه از زمان تا قیام قیامت پذیرفتنی است و احکام و برنامه هایش خواست الهی است،اسلام است.

دوباره مسلمان شویم!

بدانید که هرکس بر غیر منهج و راه خدا حرکت کند وحتی در کمترین کارها خواست خدا را در نظر نگیرد گمراه گشته و از چشم رحمت الهی خواهد افتاد و در نهایت خسران و زیان دو دنیا نصیبش خواهد شد.

به روایات خوب دقت کنید:

روایت اول:[قصص الأنبیاء علیهم السلام‏] بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ :أُمِرَ إِبْلِیسُ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ .فَقَالَ: یَا رَبِّ وَ عِزَّتِکَ إِنْ أَعْفَیْتَنِی مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ لَأَعْبُدَنَّکَ عِبَادَةً مَا عَبَدَکَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا!

 قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ[3].

ترجمه:

هشام از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود:

به ابلیس امر شد که برآدم سجده کند.شیطان گفت:ای پروردگار!اگر مرا از سجده بر آدم عفو کنی عبادتی تو را خواهم کرد که کسی مثل آن نکرده باشد!

خدای بزرگ و بلند مرتبه فرمود: «من دوست دارم در آنچه من امر می کنم اطاعت شوم».

توضیح:

در این روایت ملاحظه می فرمایید که خدای تعالی به شیطان هشدار می دهد که اگر تو اهل طاعت هستی و واقعا من را قبول داری فقط آنچه من می خواهم را انجام بده.طبق این روایت کسانی که در مسیر زندگی «خود رأی» باشد و خواسته خدا را نادیده بگیرند هرچند بهترین عبادتهارا بجا آورند،قطعا رانده شده درگاه خدای تعالی خواهند بود.

مراقب باشید شیطانی نشوید!

روایت دوم: سن، [المحاسن‏] بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْبَصْرِیِّ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ:

 مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَى نَبِیِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِرَجُلٍ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ یَدْعُو اللَّهَ فَانْطَلَقَ مُوسَى فِی حَاجَتِهِ فَغَابَ سَبْعَةَ أَیَّامٍ ثُمَّ رَجَعَ إِلَیْهِ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ رَافِعٌ یَدَیْهِ إِلَیْکَ یَسْأَلُکَ حَاجَتَهُ وَ یَسْأَلُکَ الْمَغْفِرَةَ مُنْذُ سَبْعَةِ أَیَّامٍ لَا تَسْتَجِیبُ لَهُ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ یَا مُوسَى لَوْ دَعَانِی حَتَّى تَسْقُطَ یَدَاهُ أَوْ تَنْقَطِعَ یَدَاهُ أَوْ یَنْقَطِعَ لِسَانُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ حَتَّى یَأْتِیَنِی مِنَ الْبَابِ الَّذِی أَمَرْتُهُ[4].

امام صادق علیه السلام می فرماید:

حضرت موسی- که بر رسول ما و آل او وایشان درود باد- از کنار مردی گذشت که دستانش را بسوی آسمان بلند کرده و دعا می کرد.موسی به دنبال حاجت خود رفت و هفت روز گذشت.بعد از بازگشت، دید که مرد دستان خود را بلند کرده و هنوز دعا می کند.به خدای تعالی عرض کرد:

ای پروردگار!این بنده تو هفت روز است که دستانش را بسوی تو بلند کرده و تو را می خواند و از تو مغفرت طلب می کندآیا او را اجابت نمی کنی؟

وحی آمد که ای موسی اگر او دستانش بیفتد و یا گردنش بریده شود و یا دستش قطع گردد اجابتش نخواهم کرد مگر از طریقی که من گفتم بخواهد.

توضیح:

از این قضیه این نکته استفاده می شود که هرگونه اختراع و بدعت در دین پذیرفتنی نیست و کسانی که از غیر راه الهی و دین او کاری را هرچند در قالب ارزشها باشد را انجام دهند، هرگز خداوند قبول نخواهد کرد.

پس بنگریم به خودمان و از خواب برخیزیم و از غفلتی که دامنگیرمان شده بیدار شویم و مراقب باشیم که «در مسیر حق» باشیم نه اینکه خود مسیر برای خود درست کنیم.

مراقب باشیم «آیین ساز»نباشیم بلکه پیرو«آیین اسلام»باشیم.

امیر المومنین علی علیه السلام اگر علی شد ونام آور همه عرصه در طول تاریخ گشت وجاری در همه زمانها گشت وکسی در فضایل و ویژگیها به مانند او نشد و دوست ودشمن ثنا گوی او شدند به این خاطر بود که او «عبد» بود وهرگز از خود کاری نکرد بلکه دید که خواست خدای تعالی چیست.

آورده اند که روزی به محضر امیر المومنین علیه السلام فالوده آوردند به آن نگاه کرده وبه اصحاب فرمود که دستان خ.د دراز کنید واز آن بخورید.خودش نیز دستش را دراز کرد که بخورد ولی به یک باره دست کشیدند و از آن نخوردند.پرسیدند یا امیر المومنین چرا میل نمی فرمایید؟

فرمود: « یاد رسول خدا افتادم که از آن نخورده اند.چیزی را که رسول خدا صلی الله علیه وآله از آن نخورده نخواهم خورد»[5].

آری علی علیه السلام در کوچکترین چیزها پیرو حق بود حتی در خوردن که کار عادی همه ما انسانها است.

چقدر فاصله است بین «علی وار زندگی کردن» و« ادعای شیعه و پیرو» او بودن.

یا علی! ما از تو دور شدیم و به همین خاطر فرزندان ما مبتلای به انواع گناهان هستند.

یا علی! دختران مسلمان بازیچه شیطان شده اندو جوانان ما غیرت را به فراموشی سپرده اند.

یا علی! پدران و مادران به فکر خواسته های جنسی خودند و از تربیت فرزندان خود متنفر. اصلا بگویم از فرزند داشتن متنفر!

یا علی! سرمایه داران بی رحم شده و فقیران بی دین!

یا علی! از شیعه بودن ادعا مانده و بس.

یا علی! ما ماندیم و بی نهایت رسوایی.

یا ابا غوث ادرکنا!

یا ابا ایتامی! یتیمان امت را دریاب.

یا کاشف الغم عن وجه رسول الله! بیا و این غبار خفت و خواری را دوباره از روی امت اسلامی پاک کن.

یا حیدر کرار و ای کشنده فتنه ها! بیا و فتنه ها را با دو دم شمشیر ذوالفقارت نابود کن.

ای کننده در خیبر بیا و دیوارهای بی اعتمادی به دین را یهود ونصاری برای امت اسلامی بنیان نهاده اند از جا بکن.

یا علی! بیا و این فاصله هایی را که خودمان ایجاد کرده ایم ، کم کن.

یا علی! بیا و ما را بنده کن!

یا علی! بیا و ما اسیران هوای نفس و اسیران شیطان را آزاد کن.

یا علی! مددی.

                       

پی نوشتها:

[1] - الکهف:104

[2] - البقره:85

[3] - بحارالأنوار ج : 2 ص : 262

[4] - بحارالأنوار ج : 2 ص : 263

[5] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی الرَّحْبَةِ فِی نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ إِذْ أُهْدِیَ إِلَیْهِ طَشْتُ خِوَانِ فَالُوذَجٍ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ: مُدُّوا أَیْدِیَکُمْ فَمَدُّوا أَیْدِیَهُمْ وَ مَدَّ یَدَهُ ثُمَّ قَبَضَهَا وَ قَالَ :إِنِّی ذَکَرْتُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَمْ یَأْکُلْهُ فَکَرِهْتُ أَکْلَهُ.( وسائل‏الشیعة،ج24،ص388)

 

امیر المؤمنین علیه السلام:

 

ماظفر من ظفر الإثم به.

 

ترجمه غررالحکم،ج1،ص30

 

ترجمه:

 

کسی که گناه بر او پیروز گشته،براستی پیروز نیست.

 

نکته:

 

 

با توجه به این سخن نورانی هرچه قدر انسان ادعای پیروزی کند ولی از طرف دیگر دست به گناه ومعصیت زند معلوم است که در مبارزه با نفس خود وشیطان شکست خورده است.

 

کسی که نفس خود را بر زمین نتواند بکوبد،کوبیدن دیگران برایش شجاعت نمی آورد.

  

 

 یکی از اتفاقات جالب که در سازمان صدا وسیمای کشور عزیزمان ایران اسلامی در امسال اتفاق افتاد،پدید آمدن شبکه های جدید بود.

یکی از این شبکه ها،شبکه ای است که اختصاص به کودکان ایرانی دارد وبا عنوان«پویا»فعالیت دارد.

وجود شبکه ای خاص برای گروه سنی کودکان، کاری پسندیده است تا با زبان نمایش فیلم بصورت انیمیشن و کارتون و...بتوانند نیازهای کودکان را در زمینه های مختلف فراهم آورند.

فارغ از همه خوبیها وفرصتهای استثنایی که این شبکه دارد،آفاتی تیز متوجه این شبکه است که اثرات منفی آن درکودکان ما بزودی بروز خواهد کرد.

البته این آفات به نظر تعمدی در این شبکه وارد نشده بلکه به خاطر «نبود فیلم تولیدی کافی» مجبورند که از فیلمهای سایر کشورها استفاده نمایند.

مهمترین آفت برخی برنامه ها،محتوای ضد دینی و تبلیغ فرهنگ غرب در فیلمهای خارجی این شبکه است.

چند روزی است که برخی  از فیلمهای این شبکه را رصد می کنم که به برخی ایرادات این فیلمها اشاره می کنم. امیدوارم که مسئولین صدا وسیما در خصوص بهینه سازی فیلمها- که متناسب با فرهنگ اسلامی وبومی باشد- ما فکر جدی بکنند:

1.       عادی سازی روابط دختر وپسر از سنین کودکی

2.       ترویج فرهنگ داشتن دوست پسر ودوست دختر

3.       ناسزا گویی

4.       تجربه گناه(البته بصورت مرموز)

5.       نمایش نمادهای صهیونیستی و شیطان پرستی

6.       عادی سازی بی احترامی وبی اعتمادی به والدین

7.       آماده سازی ذهن کودکان برای خیال پردازی منفی

8.       ترویج جادوگری

9.       ترویج دو اصل بزرگ فرهنگ غربی یعنی:لذت جویی،قدرت طلبی

10.   ترویج ظلم پذیری

11.   درگیر گردن ذهن کودک بین دو فرهنگ ایرانی وغربی وبی اعتمادی به فرهنگ اسلامی وملی

12.   ایجاد ترس ذهنی و ماندگار

13.   ترویج تفکر اومانیستی صرف و عدم استمداد از امدادهای الهی

14.   شخصی سازی دین واینکه دین در حوزه اجتماعی کارآمدی ندارد!

15.   ترویج خلق پرخاشگری

16.   ترویج فمینیسم در برخی برنامه ها

راه برون رفت از این وضعیت وعلاج این بیماری در فیلمها وبرنامه های شبکه:

1.       حمایت از شرکت های ساخت فیلم کودک در کشور

2.       نویسندگان داستانها و فیلم نامه های حوزه کودکان، آستین را بالازده وطرحهای جدید وایده های نو مطرح نمایند.

به امید شبکه ای با رنگ و بوی اسلامی و ایرانی

 

فارغ از برکات وآثار سینما وتلویزیون کشور عزیزمان ایران اسلامی که در بعد از انقلاب داشته و دارد ،همیشه این سؤال در ذهن من بوده که چرا دربخش سینما وتلویزیون، بازیگران این عرصه خصوصا زنان آن و در مرحله بعد مردان ،حریم حجاب اسلامی را مراعات نمی کنند؟

منظور از حجاب حتما چادر نیست اگر چه چادر را برترین جلوه حجاب می دانم!

منظورم است که این خانمها چرا به حداقلی از حجاب که عبارت باشد از« پوشیده بودن بدن آنها به غیر از کفین وگردی صورت» اکتفا نمی کنند؟

مگر این بازیگران مسلمان نیستند؟مگر سینمای ما اسلامی نیست؟مگر در کشور اسلامی زندگی نمی کنند؟

شاید یکی از دلایل این بحران در سینما خاصیت ذاتی سینما که عبارت باشد از«جلوه گری» و«تکبر»، افراد اسیر می شوند؟!!!

اگر عرصه برای جلوه گری خانمها وخودبرتر بینی فراهم گردد در صورت نبود تقوا و نبود اعتقاد محکم به عالم آخرت،قطعا گرفتار خواهند شد البته این مسأله درباره مردان نیز صادق است.

خدا شاهد است که می شود یک فیلم اسلامی ساخت و ارزشهای اسلامی را در آن تبلیغ کرد اما دریغ که «گرگ در پوستین گوسفند» به گله زده است!

همه امکانات کشور که مرهون  مساعی امام راحل و روحانیت معزز وخون پاک شهیدان انقلاب و شهدای دفاع مقدس و مرارتهای ایثارگران،جانبازان و آزادگان است نباید ثمری چون سینمای مبتذل و...باشد.

«نفاق و دور ویی برخی بازیگران حالم را به هم می زند»؛در ایران یک رنگ دارند و تا پایشان به خارج از کشور می رسد یک رنگ دیگر می گیرند!

درد را گفتیم چاره و درمان چیست؟

باید فرزندان دلسوز انقلاب واسلام این سنگر را رنگ و بوی الهی دهند و باید همچون «آوینی» ها دلسوزانه برای خدا حرکت کرد و فیلم نامه نوشت و  فیلم ساخت واز بازیگران اخلاقی استفاده کرد.

بیشتر فیلم های ساخته شده توسط بچه های ارزشی انقلاب مورد توجه اکثریت مردم شریف ایران وجهان اسلام بوده است.

به امید  طلوع فیلمسازان و بازیگران ارزشی تر و متعهدتر در آتیه.