محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی

رسانه حاج فتحی، دیدگاه ها، برنامه ها، دروس

محمد علی فتحی
طبقه بندی موضوعی
پاسخ های استاد

۷۸ مطلب با موضوع «پرسمان» ثبت شده است

 

طب  اسلامی داریم، نداریم؟!

 

وقتی می گوییم اسلام پاسخگوی همه مسائل مربوط به انسان بلکه عالم هستی است، گزافه نگفته ایم.

در قرآن کریم می خوانیم:

 

«وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْء[1]».

و ما بر تو این کتاب (قرآن عظیم) را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند

 

«مَّا فَرَّ‌طْنَا فِی الْکِتَابِ مِن شَیْء[2]»

ما در کتاب (آفرینش، بیان) هیچ چیز را فرو گذار نکردیم.

 

این آیات به صراحت به جامعیت اسلام و اینکه می تواند پاسخگوی همه نیازهای بشری باشد اشاره می کند.

در این بین «طب» مستثنی نیست.

حجم عظیم روایات پزشکی که در زمینه پیشگیری از بیماری، سلامتی، و حتی درمان در جوامع حدیثی شیعه و سنی، نشان از اهتمام دین اسلام و رهبران آن بر «طب»  دارد.

اگر قید «اسلامی» را بر «طب»  بزنیم هیچ اتفاق خاصی علیه اسلام نخواهد افتاد چرا که این قید ، قید حقیقی «طب»  است.

دلیل اینکه برخی از اسلام شناسان با طب اسلامی مخالفت دارند و حتی منکر آن هستندشاید به چند علت باشد:

-         نبود آگاهی کافی در این زمینه .

-          ملاحظاتی در چنین اظهار نظرهایی دارند.

 از جمله این ملاحظات جلوگیری از حجم عظیم مدعیان آگاه به «طب اسلامی» است.

قطعا ما متخصصین و مجتهدینی در زمینه «طب اسلامی» داریم. ولی برخی از طلاب که تخصص کافی برای طبابت ندارند و صرفا با خواندن یک جزوه و یا یک کتاب، ادعای طبابت می کنند، مردم را به خاطر نسخه های نادرست، نسبت به دین اسلام و «طب اسلامی» بدبین کرده اند. حتی برخی از این آقایان، ادعای بنیانگذاری «طب متعالیه» را دارند. طبی که به زعم مدعی اش، تلفیقی از طب هندی، چینی، یونانی، سنتی، اسلامی، طلسمات، جن گیری و ماوراء طبیعه است و این درحالی است که این تلفیقات را بزرگانی مثل ابن سینا رحمه الله انجام داده اند ولی ادعای بنیانگذاری طب متعالیه را هرگز نکرده اند.

وجود «غیر متخصص» در حیطه «طب اسلامی» باعث شده برخی مراجع، موضع علیه طب اسلامی بگیرند و کلا آن را منکر شوند.

 به نظر نگارنده، باید جانب انصاف در خصوص طب اسلامی رعایت شود. برای این کار چند پیشنهاد تقدیم می گردد:

1-      روایت مربوط به طب بعد از جمع آوری پالایش رجالی و فقه الحدیثی شود.

2-      طب جدید به کمک تایید این دسته روایات بیاید.

3-      حوزه علمیه و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، در راستای تبیین و ترویج «طب اسلامی» همکاری نمایند.

4-      برای دانش پژوهان «طب اسلامی» مدرک رسمی برای طبابت صادر شود.

نکته:

شاید یکی از دلایلی که علیه «طب اسلامی» از ناحیه غیر حوزویان موضع گرفته می شود دو چیز عمده باشد:

1-      کسادی بازار دارو برای دلالان دارو و سازندگان آنها. چون طب اسلامی بر استفاده از داروهای گیاهی و دعا تاکید دارد اما طب مدرن بر داروهای شیمیایی تاکید دارد. وقتی مردم به سمت داروهای گیاهی بروند خود به خود تولیدی های داروها تعطیل خواهدشد.

2-      کسادی کار پزشکان

فرایند درمان در «طب اسلامی» ، جامع نگری است ولی طب مدرن جزئی نگر است و این در حالی است که بیماری همه وجود شخص را تحت الشعاع قرار می دهد.

طبیب اسلامی علاوه بر تجویز دارو از دعا و مناجات و ذکر نیز برای بهبود بیماری بهره می گیرد ولی پزشکی اکادمیک، غالبا دارو تجویز می کند و دیگر هیچ.

طبیعی است با روی کار آمدن طب اسلامی بسیاری از پزشکان از روند درمان ناراضی خواهند بود.

خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی

 

بی توجهی به حال اطرافیان و دوستان و آشنایان عملی نکوهیده است.

دستور اکید اسلام بر همیاری و توجه به هم نوع است تا شادی های زندگی و غم های را همه باهم احساس کنند و برای حل مشکلات به هم کمک کنند.

تمرکز کردن بر خود و خود و خود از انسانیت و ایمان به دور است.

 

به این حدیث توجه کنیم:

 

خلّاد گوید:

 مردى دیر به خدمت پیامبر (ص) رسید، پیامبر به او فرمود: 

چه باعث شده است که تو را کم ملاقات مى‏کنم؟

 

پاسخ داد: 

اى رسول خدا برهنگى مانع آمدنم بود.

 پیامبر فرمود: 

آیا همسایه‏ات دو جامه نداشت که یکى را به تو عاریه دهد؟

 پاسخ داد چرا [داشت.] 

 

حضرت فرمود:

 او برادر تو نیست.[1]

 


[1] حر عاملى، محمد بن حسن، آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام، 1جلد، آستان قدس رضوى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى - مشهد مقدس، چاپ: پنجم، 1380.

 

 

 رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود:

 خداى عز و جل فرماید:

 

برخى از بندگان مؤمنم کسانى باشند که امر دینشان جز با ثروتمندى و وسعت و تندرستى اصلاح نشود، آنها را با ثروت و وسعت و تندرستى مى‌آزمایم تا امر دینشان اصلاح شود.

 و برخى از بندگان مؤمنم کسانى باشند که امر دینشان جز با فقر و تهیدستى و ناتندرستى اصلاح نشود، آنها را با فقر و تهیدستى و ناتندرستى مى‌آزمایم تا امر دینشان اصلاح شود. من بآنچه امر دین بندگان مؤمنم را اصلاح کند داناترم.

و برخى از بندگانم کسى است که در عبادتم کوشش کند و از خواب و بستر با لذت خود برخیزد و در شبها براى خاطر من نماز شب خواند و خود را در راه عبادتم به زحمت اندازد، من یک شب و دو شب او را به چرت اندازم، براى نظر لطفى که نسبت باو دارم و می خواهم باقیش دارم، پس او تا صبح می خوابد، سپس برمی خیزد و خود را مبغوض دارد و سرزنش می کند (که چرا امشب از عبادت محروم شدم) در صورتى که اگر او را واگذارم تا هر چه خواهد عبادتم کند، از آن راه او را خود بینى فرا گیرد و همان خود بینى او را نسبت به اعمالش فریفته سازد و حالتى به او دست دهد که هلاک دینش در آن باشد، به جهت عجب به اعمال و از خود راضى بودنش، تا آنجا که گمان کند بر همه عابدان برترى گرفته و در عبادت از حد تقصیر در گذشته (در صورتى که پیغمبران هم اعتراف به تقصیر در عبادت می کنند) آن هنگام از من دور شود و خودش گمان کند به من نزدیک است.

پس کسانى که اعمالى به خاطر ثواب من انجام می دهند، نباید به آن اعمال تکیه کنند، زیرا اگر آنها هر چه کوشش کنند و خود را به زحمت افکنند و عمر خود را در راه عبادتم بسپرند، باز مقصر باشند و با عبادت خود به کنه و حقیقت عبادتم نرسند، نسبت به کرامت و نعمت بهشت و درجات عالى که در جوارم طلب میکنند، ولى تنها باید به رحمتم اعتماد کنند و به فضلم شادمان باشند و با حسن ظن به من مطمئن باشند، در آن هنگام رحمتم دستگیرشان شود و رضوانم به آنها برسد و آمرزشم بر آنها لباس گذشت پوشد.

 همانا منم خداى رحمان و رحیم و بدان نامیده و منسوب شده‌ام.(اسم رحمان و رحیم روى خود گذاشته‌ام).

 

متن عربی حدیث:

 

محَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ اَلرَّقِّیِّ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ اَلْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ :

قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ اَلْمُؤْمِنِینَ عِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلاَّ بِالْغِنَى وَ اَلسَّعَةِ وَ اَلصِّحَّةِ فِی اَلْبَدَنِ فَأَبْلُوهُمْ بِالْغِنَى وَ اَلسَّعَةِ وَ صِحَّةِ اَلْبَدَنِ فَیَصْلُحُ عَلَیْهِمْ أَمْرُ دِینِهِمْ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ اَلْمُؤْمِنِینَ لَعِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلاَّ بِالْفَاقَةِ وَ اَلْمَسْکَنَةِ وَ اَلسُّقْمِ فِی أَبْدَانِهِمْ فَأَبْلُوهُمْ بِالْفَاقَةِ وَ اَلْمَسْکَنَةِ وَ اَلسُّقْمِ فَیَصْلُحُ عَلَیْهِمْ أَمْرُ دِینِهِمْ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا یَصْلُحُ عَلَیْهِ أَمْرُ دِینِ عِبَادِیَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ اَلْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ یَجْتَهِدُ فِی عِبَادَتِی فَیَقُومُ مِنْ رُقَادِهِ وَ لَذِیذِ وِسَادِهِ فَیَتَهَجَّدُ لِیَ اَللَّیَالِیَ فَیُتْعِبُ نَفْسَهُ فِی عِبَادَتِی فَأَضْرِبُهُ بِالنُّعَاسِ اَللَّیْلَةَ وَ اَللَّیْلَتَیْنِ نَظَراً مِنِّی لَهُ وَ إِبْقَاءً عَلَیْهِ فَیَنَامُ حَتَّى یُصْبِحَ فَیَقُومُ وَ هُوَ مَاقِتٌ لِنَفْسِهِ زَارِئٌ عَلَیْهَا وَ لَوْ أُخَلِّی بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَا یُرِیدُ مِنْ عِبَادَتِی لَدَخَلَهُ اَلْعُجْبُ مِنْ ذَلِکَ فَیُصَیِّرُهُ اَلْعُجْبُ إِلَى اَلْفِتْنَةِ بِأَعْمَالِهِ فَیَأْتِیهِ مِنْ ذَلِکَ مَا فِیهِ هَلاَکُهُ لِعُجْبِهِ بِأَعْمَالِهِ وَ رِضَاهُ عَنْ نَفْسِهِ حَتَّى یَظُنَّ أَنَّهُ قَدْ فَاقَ اَلْعَابِدِینَ وَ جَازَ فِی عِبَادَتِهِ حَدَّ اَلتَّقْصِیرِ فَیَتَبَاعَدُ مِنِّی عِنْدَ ذَلِکَ وَ هُوَ یَظُنُّ أَنَّهُ یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ فَلاَ یَتَّکِلِ اَلْعَامِلُونَ عَلَى أَعْمَالِهِمُ اَلَّتِی یَعْمَلُونَهَا لِثَوَابِی فَإِنَّهُمْ لَوِ اِجْتَهَدُوا وَ أَتْعَبُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَفْنَوْا أَعْمَارَهُمْ فِی عِبَادَتِی کَانُوا مُقَصِّرِینَ غَیْرَ بَالِغِینَ فِی عِبَادَتِهِمْ کُنْهَ عِبَادَتِی فِیمَا یَطْلُبُونَ عِنْدِی مِنْ کَرَامَتِی وَ اَلنَّعِیمِ فِی جَنَّاتِی وَ رَفِیعِ دَرَجَاتِیَ اَلْعُلَى فِی جِوَارِی وَ لَکِنْ فَبِرَحْمَتِی فَلْیَثِقُوا وَ بِفَضْلِی فَلْیَفْرَحُوا وَ إِلَى حُسْنِ اَلظَّنِّ بِی فَلْیَطْمَئِنُّوا فَإِنَّ رَحْمَتِی عِنْدَ ذَلِکَ تَدَارَکُهُمْ وَ مَنِّی یُبَلِّغُهُمْ رِضْوَانِی وَ مَغْفِرَتِی تُلْبِسُهُمْ عَفْوِی فَإِنِّی أَنَا اَللَّهُ اَلرَّحْمَنُ اَلرَّحِیمُ وَ بِذَلِکَ تَسَمَّیْتُ[1].

 

[1] -  الکافی , ج 2 , ص 60

 

 

 

عن رسول الله صلی الله علیه وآله فی علی علیه السلام:

...ومن ابتغی علمه عند غیر علی علیه السلام هلک[1]....

ترجمه:

از پیامبر- صلی الله علیه وآله- درباره علی علیه السلام روایت شده است که فرمود:

...هرکس علمش را در نزد غیر علی بیابد هلاک گردد....

 توضیح:

منظور از این فر موده نورانی این است که امیر المومنین علیه السلام مصدر ومرجع علمی همگان می باشد یعنی سرچشمه همه علوم علی علیه السلام است. علی است که قافله دانشمندان را به علم حقیقی می تواند برساند.

علی مظهر اسم «علیم »حق تعالی است. او باب علم نبوی است که هزار باب علم را رسول خدا برای او گشود که هر بابی به هزار باب دیگر گشوده می گردد.

با این وصف چرا برخی دانش را از غیر علی می گیرند.تجربه تلخی که برای اعراض کنندگان از علوم علوی بر جبین تاریخ نوشته شده است گواه این مطلب است که:

«هرکس دانشش بوی علی را ندهد جز سم مهلک چیز دیگری نخواهد بود.»

 

  بشاره المصطفی لشیعه المرتضی،ابوجعفر الطبری،ص29،ح26- [1]

ما اگر تحقیق را جدی نگیریم، باز سالهای متمادی بایستی چشم به منابع خارجی بدوزیم و منتظر بمانیم که یک نفر در یک گوشه ی دنیا تحقیقی بکند و ما از او یا از آثار تألیفی بر اساس تحقیق او استفاده کنیم و اینجا آموزش بدهیم. این نمیشود؛ این وابستگی است؛ .....من بارها گفته ام که ما از شاگردی ننگمان نمیکند که شاگردی کنیم؛ استاد پیدا بشود، ما پیش او شاگردی میکنیم؛ اما از این ننگمان میشود که همیشه و در همه ی موارد شاگرد باقی بمانیم؛ این که نمیشود.[1]

 

[1]  - دیدار اساتید و رؤسای دانشگاهها ۹/مهر/۸۶

هر روزه طرف صبح که از خواب بیدار مى‌شوید، قصد جدى کنید که هر عملى پیش آید، رضاى خدا، عزّ اسمه، را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کارى که مى‌خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طورى که اگر نفع اخروى نداشته باشد، انجام نخواهید داد، هرچه باشد. و همین حال را تا شب، وقت خواب، ادامه خواهید داد.

 

 

وقت خواب، چهار- پنج دقیقه‌اى در کارهایى که روز انجام داده‌اید، فکر کرده و یکى‌یکى از نظر خواهید گذرانید، هرکدام مطابق رضاى خدا انجام یافته، شکر کنید و هرکدام، تخلف شده استغفار کنید و این رویه را هرروز ادامه دهید.

 

 

این روش اگرچه در بادى حال، سخت و در ذائقه نفس تلخ مى‌باشد، ولى کلید نجات و رستگارى است.

 

 

 و هر شب، پیش از خواب توانستید سور مسبّحات یعنى:

 

 

سوره‌هاى حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها سوره حشر را بخوانید[1].

 

 

 

 

[1] - ترجمه و شرح بدایة الحکمة، ج‌1، ص: 398

 

 

ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻭﺍﺟﺐ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ:‏

 

1- ﮐﺴﻮﻑ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ، ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮﺩ.‏

2-  ﺧﺴﻮﻑ ﻣﺎﻩ، ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮﺩ.‏

3-   ﺯﻟﺰﻟﻪ.‏

4-  ﻫﺮ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﯼ ﻏﻴﺮ ﻋﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﺮﺱ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﺩ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎﺩﻫﺎﯼ ﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﻳﺎ ﺯﺭﺩ ﮐﻪ ﻏﻴﺮ ﻋﺎﺩﯼ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺗﺎﺭﻳﮑﯽ ﺷﺪﻳﺪ، ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺘﻦ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﮐﻮﻩ، ﺻﻴﺤﻪ ﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﺁﺗﺸﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.‏

 

ﺗﻮﺟﻪ:‏

ﺩﺭ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﻮﻑ ﻭ ﺧﺴﻮﻑ ﻭ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺁﻥ ﺣﺎﺩﺛﻪ، ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻳﯽ ﮐﻪ ﺗﺮﺱ ﺁﻭﺭ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺎﺩﺭﯼ ﮔﺮﺩﺩ، ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ.‏

 

ﻭﺟﻮﺏ ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺨﺘﺺ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻭﻗﻮﻉ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺘﺼﻞ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺥ ﺩﺍﺩﻩ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻳﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﺷﻮﻧﺪ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺣﮑﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ.‏

 

ﺍﮔﺮ ﻣﺮﮐﺰ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻧﮕﺎﺭﯼ، ﻭﻗﻮﻉ ﻟﺮﺯﺷﻬﺎﯼ ﺧﻔﻴﻒ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺫﮐﺮ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻳﯽ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻭﻟﯽ ﻓﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﻗﻮﻉ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻭ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺘﺼﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺻﻠﺎً ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﮑﻨﺪ، ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻭﺍﺟﺐ ﻧﻴﺴﺖ.‏

 

ﻫﺮ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻳﯽ ﭼﻪ ﺷﺪﻳﺪ ﻭ ﭼﻪ ﺧﻔﻴﻒ - ﺣﺘﯽ ﭘﺲ ﻟﺮﺯﻩ - ﺍﮔﺮ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﯼ ﻣﺴﺘﻘﻠﯽ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﺷﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﻳﯽ ﺩﺍﺭﺩ.‏

 

‏منبع: استفتاءات مقام معظم رهبری مد ظله

یاد داشتی که ملاحظه می فرمایید درباره فلسفه خسوف یعنی ماه گرفتگی، شیوه برخورد ما با آن و بیان چند حکم شرعی درباره آن است.

 

 

 

حکمت خسوف

 

 

یکی از سؤالات مهم انسانها در طول تاریخ این است که قیامت کی اتفاق خواهد افتاد. دلیل این پرسش یا حقیقت جویی بشر و یا حس کنجکاوی و یا آمادگی برای ورود به جهان دیگر است.

 

 

قرآن کریم پرده از این سؤال برداشته و خصوصا از زبان تکذیب کنندگان روز قیامت می فرماید:

 

 

" یَسْئَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ[1]" یعنی می پرسد که کی روز قیامت خواهد بود؟!

 

 

برای پاسخ به این سؤال ،خدای عز و جل چند نشانه از قیامت را  در قرآن بیان می دارد.

 

 

مثلا می فرماید:  " فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ وَ خَسَفَ الْقَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ[2]".

 

 

ترجمه:  آنگاه که چشم در دیدن متحیر شود و خسوف خورشید وماه اتفاق افتد.

 

 

 منظور از" خسوف‏ قمر" بى ‏نور شدن آن است.

 

 

طبق آیه شریفه یکی از نشانه های قیامت خسوف است. که خدای عزوجل نمونه این خسوف را در طول سال ، در نقاط مختلف جهان با قرار دادن زمین بین خورشید و ماه و افتادن سایه زمین بر روی ماه نشان می دهد تا به جهانیان قدرت و عظمت و بزرگی خود را نشان دهد و به بندگان گوشزد کند که چنین اتفاقی در آستانه قیامت خواهد افتاد و ظلمت به خاطر خسوف کلی در خورشید و ماه،  همه جا را فرا خواهد گرفت.

 

 

همگان اذعان دارند که ظلمت و تاریکی بدون یک سو از نور دهشت و وحشت زیادی می آورد و آرامش روحی و روانی انسان را به هم می زند.

 

 

شاید به همین دلیل است که در آموزه های اسلامی برای کرنش در برابر این قدرت نمایی خدای عزوجل دستور داده شده است که هنگام خسوف و کسوف نماز آیات خوانده شود.

 

 

از امام صادق علیه السلام در این باره  از پدرشان امام باقر علیه السلام  نقل شده است که حضرت فرمود:

 

 

 زلزله‏ها و گرفتگى ماه و خورشید و بادهاى سخت و وحشت‏زا، از نشانه‏هاى قیامت است. هر گاه یکى از اینها را دیدید، به یاد برپایى قیامت بیفتید، به مسجدها پناه برید و نماز بخوانید.[3]

 

 

ازامام رضا علیه السلام در بیان علّت نماز آیات به هنگام کسوف فرموده‏اند:

 

 

 کسوف آیتى است از آیات خدا که نمى‏دانیم به نشانه رحمت حقّ عزّ و جل ظاهر شده یا به منظور عذاب الهى پدید آمده، بارى نبى اکرم صلى الله علیه و آله دوست دارند که امّتشان هنگام ظهور کسوف در مقابل خالق و راحم فزع و جزع و تضرّع نموده تا شرّ آن از ایشان دفع گشته و بدین وسیله از امر مکروه مترتّب بر آن مصون بمانند، چنان چه قوم یونس وقتى در مقابل حقّ عزّ و جل تضرّع و جزع و فزع نمودند بارى تعالى عذاب را از آنها برگرداند.[4][5]

 

 

تاکید به تدبر در آیات الهی

 

 

امام سجاد علیه السّلام مى‏فرماید:

 

 

جز شیعیان ما کسى به خاطر خسوف و کسوف و زلزله نمى‏ترسد و به خدا استغاثه نمى‏کند پس اگر یکى از این‏ها رخ داد به خدا پناه ببرید و به او مراجعه کنید

 

 

شهید ثانى قدّس سرّه مى‏فرماید:

 

 

 به هنگام نماز آیات پیش‏آمدهاى هولناک آخرت و زلزله‏هاى آن و گرفتگى خورشید و ماه و تاریکى قیامت و ترس خلائق از گرفتار شدن به عذاب و عقوبت الهى را بیاد آور.

 

 

و دعا و تضرّع بسیار کن و با خوف و خضوع و خشوع از خدا رهایى از آن گرفتاریها را طلب کن و از او بخواه که تو را از آن ظلمت بگذراند و به نور رهنمون شود و از لغزشهایت چشم بپوشد.

 

 

از گناهانت توبه کن به امید آنکه به این نفس شکسته و سرافکنده که از تقصیر خود حیا بر او غلبه کرده نظرى کند و توبه‏ات را بپذیرد و لغزشت را ندیده گیرد[6].

 

 

 سؤال:

 

 

 اگر خورشید گرفتگى در شهر ما قابل رؤیت نباشد و یا در شهر دیگرى زلزله شود، نماز آیات بر ما واجب مى‏شود؟

 

 

همه مراجع: امورى که نماز آیات براى آنها واجب است، در هر محلى که اتفاق بیفتد، فقط مردم همان جا باید نماز آیات بخوانند و بر مردم شهرهاى مجاور آن، واجب نیست.[7]

 

 

کیفیت نماز آیات:

 

 


این نماز دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد که جمعا ده رکوع مى‌شود که آن را می‌توان به یکی از این دو صورت بجا آورد:
الف: بعد از نیت، تکبیرة الاحرام گفته و سپس حمد و سوره را می‌‌خواند و به رکوع می‌‌رود سپس سر از رکوع برداشته بار دیگر حمد و سوره را می‌‌خواند و به رکوع می‌رود و آن گاه سر از رکوع برداشته به خواندن حمد و سوره می‌‌پردازد و همچنین تا پنج رکوع آن گاه بعد از رکوع پنجم به سجده می‌رود و بعد از سجده دوم برخاسته و رکعت دوم را نیز مانند رکعت اول را انجام می‌دهد و پس از سر برداشتن از سجده دوم تشهد می‌خواند و سلام می‌دهد و در این نماز فرقى بین این نیست که در ده بار حمد و سوره خواندن یک سوره را تکرار کند و یا ده سوره متفاوت بخواند.
ب: بعد از نیت، تکبیرة الاحرام گفته و سپس سوره حمد را خوانده و یک سوره کامل را پنج قسمت می کند، آن گاه بعد از حمد یک قسمت از آن سوره را می‌خواند و به رکوع می‌رود و سر از رکوع برداشته بدون این که حمد را تکرار کند قسمت دوم از همان سوره را می‌خواند و به رکوع می‌رود و مجدداً برخاسته قسمت سوم آن سوره را می‌خواند و به رکوع می رود و همچنین تا رکوع پنجم به طورى که قبل از رکوع پنجم همۀ سوره تمام شود و رکوع پنجم را به جاى آورده و سر از رکوع برداشته و به سجده می‌رود و پس از سجده دوم برخاسته رکعت دوم را نیز به همین ترتیب به جا می آورد.[8]

 

 

پی نوشت:

[1] - القیامه: آیه6

 

 

[2] - القیامة: 9-7

 

 

[3] - وسائل‏الشیعة، ج 7، ص 487 ..

 

 

 

[4] -علل الشرائع، ترجمه ذهنى تهرانى، ج 1، ص 851 ..

 

 

 

[5]-  گروهى از مولفان، پرسش ها و پاسخ هاى‏دانشجویى، 47جلد، دفتر نشر معارف - قم.

 

 

 

[6] - شبر، عبد الله،  ترجمه الاخلاق،نشر هجرت،قم،1387، ص97

 

 

[7] -  توضیح المسائل مراجع، م 1494؛ نورى، توضیح المسائل، م 1491؛ وحید، توضیح المسائل، م 1502 و خامنه‏اى، اجوبة الاستفتاءات، س 713.

 

 

 

[8] - توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج ‏1، ص 813، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق.

 

 

زرتشت علیه السلام را پیامبر ایرانی می دانند که در آیه 18 سوره حج در قرآن کریم به دین او که به مجوس معروف بوده اشاره شده است.

 

اینکه گفتیم  «می دانند» به این جهت است که درباره شخصیت پیامبر دین مجوس، تردید وجود دارد اگرچه مشهور نام این پیامبر زرتشت است.

درباره تاریخ ولادت وی اطلاع دقیق در دسترس نیست ولی حدود ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد حضرت مسیح علیه السلام می زیسته است.

بی شک این پیامبر دعوتش به سوی یکتاپرستی بود و هیچ کس نمی تواند در این باره تردیدی وارد کند.

نبوت و دین او ، مادامی که از ناحیه خدای یگانه، پیامبر و دین جدیدی نیامده است، مشروعیت داشته و همه باید پیرو آن می شدند.

همه می دانیم که  با آمدن دین جدید توسط پیامبر جدید، دین قبلی به کلی منسوخ نمی شود بلکه برخی از آموزه های آن به فراخور مصالح بندگان، تغییر می یابد . چیزهایی که در گذشته حلال بود حرام می شود و چیزهایی که حرام بود حلال می گردد.

این تغییرات در ادیان، بیشتر در احکام عملی ادیان خود را نشان می دهد نه در اصول اعتقادی. چرا که همه ادیان توحیدی که یکتاپرستی محور آنها است، سه اصل مهم را که عبارت باشد از:  توحید، نبوت و معاد، قبول دارند و این سه جزو اصول ثابت همه ادیان محسوب می شود.

یکتاپرستی اقتضا می کند که یکتاپرستان ، همه فرمان ها ی خدای مهربان را در هر زمان و مکانی و با هر زبانی باشد، بپذیرند و به آن عمل کنند.

اگر کسی بگوید که : «من می خواهم بر یک دین مثلا دین زرتشت توقف کنم و از ادیان بعدی که دستورات و احکامش قوی تر از گذشته بوده و مورد رضایت خداوند است پیروی نکنم» ، نشان می دهد که این فرد در ادعای یکتاپرستی عملا صادق نیست. زیرا خواسته خدا در پیروی از دین جدید است و عدم تمکین در برابر آن خواسته، نشان از خود خواهی و تکبر و طغیان علیه حکم خداست.

 

سؤال مهم:

راستی اگر پیامبر بزرگی همچون زرتشت علیه السلام در میان ما می زیست و دین اسلام بر او معرفی می شد آیا عکس العملش درباره دین اسلام چه بود؟

آیا می پذیرفت؟

 

برای پاسخ به این سؤال چند فرضیه را می توان مطرح کرد:

 

1-     دین خودش را به رخ می کشید و دین اسلام را رد می کرد.

2-     از اسلام پیروی می کرد.

 

تحلیل دو فرضیه:

 

فرض اول با یکتا پرستی سازگاری ندارد چرا که خدای یگانه ای که زرتشت او را می پرستد خود فرمان داده که در موقعیت فعلی، همگان از اسلام پیروی کنند و غیر از این دین را هم از کسی نمی پذیرد. حال اگر زرتشت از این فرمان پیروی نکند قطعا از دایره عبودیت و یکتاپرستی خارج شده است که  به نظر ما قطعا حضرت زرتشت علیه السلام چنین کاری نخواهد کرد.

 

 فرض دوم درست است زیرا اسلام خواسته خداست و یکتاپرست مطیع محض خدای یگانه است.

 

  با توجه به نکات یاد شده امکان ندارد که حضرت زرتشت دین اسلام را نپذیرد.

 

نکته:

 

حال به ایرانیان یکتاپرست و پیروان حضرت زرتشت علیه السلام باید گفت:

 

 اگر واقعا و از سر صداقت حضرت زرتشت علیه السلام را قبول دارید چاره ای جز اسلام آوردن ندارد.

ادعای پیروی از حضرت زرتشت علیه السلام و دوری از دین اسلام ظلم بزرگ زرتشتیان به این پیامبر بزرگ خداست.

عزیزان کاری نکنید که فردای قیامت در نزد اهورا مزدا ، حضرت زرتشت علیه السلام از شما به خدای یگانه شکوه کند و بگوید: 

خدایا من اینان را به پیروی  نکردن از اسلام فرمان ندادم و من از آنان بی زارم.

لینک های زیر را بخوانید:

آیا زرتشی ها اهل کتاب هستند؟

نظر مقام معظم رهبری درباره اهل کتاب بودن زرتشتی ها