اهمیت اشک و گریه

عن رسول الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:


 إِذَا أَحَبَّ اَللَّهُ عَبْداً نَصَبَهُ فِی قَلْبِهِ نَائِحَةً مِنَ اَلْحُزْنِ فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ وَ إِذَا أَبْغَضَ اَللَّهُ عَبْداً نَصَبَ لَهُ فِی قَلْبِهِ مِزْمَاراً مِنَ اَلضَّحِکِ وَ مَا یَدْخُلُ اَلنَّارَ مَنْ بَکَى مِنْ خَشْیَةِ اَللَّهِ حَتَّى یَعُودَ اَللَّبَنُ إِلَى اَلضَّرْعِ وَ لَمْ یَجْتَمِعْ غُبَارٌ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَ دُخَانٌ مِنْ جَهَنَّمَ فِی مَنْخِرَیْ مُؤْمِنٍ أَبَداً.[1]


ترجمه:


هر گاه خداوند بنده‌اى را دوست بدارد،وسیلۀ اندوهى در دلش قرار مى‌دهد،زیرا خداوند هر دل اندوهگینى را دوست دارد. و هر گاه بنده‌اى را دشمن دارد،سازى از خنده در دلش قرار مى‌دهد،و کسى که از خوف خدا گریه کند،داخل دوزه نمى‌گردد،مگر شیرى که از پستانى خارج شده،به آن باز گردد(چون این فرض محال است پس چنان بنده‌اى به دوزخ نمى‌رود)و هرگز غبار در راه خدا و دود جهنّم در بینى مؤمن جمع نمى‌گردد.

توضیح:

گاهی خدای مهربان بنده اش را از سر محبت و عشق گرفتار می کند و در دل او غصه می اندازد تا به سوی او انابه کند. 

این حالت زمانی اتفاق می افتد که غبار غفلت از خدا ، بر قلب مؤمن بنشیند و به خاطر رعایت نکردن ارتباط با خدا، در مسیر رشد قرار نگیرد. 

خدای مهربان چون کمال بنده اش را خواهان است، به روش های مختلف او را متنبه می کند تا تضرع و زاری نماید تا آن ارتباط تعالی بخش تحقق یابد.

گریه نشان بر قراری ارتباط بنده با مولایش می باشد.

اما اگر کسی به خاطر گناهان زیاد و یا اعتقاد ناپاک از چشم خدا بیفتد خدای مهربان او را رها می کند تا در دار دنیا تمتع کند و مشغول شادی دنیا شود تا از آنچه خدا برای مؤمنین آماده کرده دور شود.

 این کار خدا به این جهت است که خدای عزوجل می داند که به  این بنده اگر فرصت دوباره برای بازگشت دهد، باز دست از گناه بر نخواهد داشت لذا از همان ابتدا اسباب دوری او از خودش را فراهم می کند و بنده با اختیار خدا به جای خدا دنیا و لذات فانی پذیر آن را انتخاب می کند.


[1] -  إرشاد القلوب , ج 1 , ص 96


جایگاه لعان و آثار آن

سؤال:

 لعان چه جایگاهی در فقه اسلامی دارد و کاربرد آن چیست؟ فتوای رهبرری در این زمینه چیست؟

پاسخ:

«لعان» به معنای دور کردن از خود و راندن است، و این در مواردی است که مرد همسر خود را متهم به زنا یا نفی ولد کند، و زن ادعا دارد فرزند از آنِ شوهرش می‌باشد. وقتی لعان تحقق یافت، قاضی، بین آن دو جدایی می‌اندازد به گونه‌ای که برای همیشه بر یگدیگر حرام می‌شوند. بعد از این جدایی زن باید برای ازدواج مجدد، عده نگه‌دارد. در شرایط مختلف، زن باید عده‌های متفاوتی داشته باشد و در جایی مانند لعان که نکاح با فسخ(نه طلاق) از بین می‌رود، گفته‌اند که عدۀ چنین زنانی همانند زنان مطلقه است؛ یعنی به اندازۀ سه طُهر(پاکی از خون حیض) باید عده نگه‌دارند.(1)

در خصوص سؤال یاد شده در فتاوای معظم له چیزی نیافتیم ولی با توجه به رساله امام راحل مطالبی در این زمینه حضورتان ارسال می گردد:

اگر کسى مسلمانى را متّهم به فحشا کند، ولى شاهد نداشته باشد، بر متّهم کننده هشتاد ضربه شلّاق به عنوان حدّ «قذف» زده مى‏شود. «2»
اگر مردى همسر خود را متهم به فحشا کند یا کودکى را که از همسرش متولّد شده فرزند خود نداند، ولى زن ادعاى شوهر را تکذیب و انکار نماید، باید نزد حاکم شرع بروند و در حضور او، «لعان» کنند.


کیفیت لعان به این ترتیب است:


1- هر دو در حضور حاکم شرع، به حالت قیام مى‏ ایستند.
2- مرد پس از تکرار ادعاى خود، چهار بار مى‏گوید: «اشْهِدُ بِاللَّهِ انّى‏ لَمِنَ الصَّادِقینَ فیما قُلتُ»؛ یعنى: خدا را گواه مى‏گیرم که در ادعاى خود (نسبت به زنا یا نفى ولد) صادق و راستگو هستم.
3- سپس یک بار مى‏گوید: «لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَىَّ انْ کُنْتَ مِنَ الْکاذِبینَ»؛ یعنى: اگر در ادعاى‏ خود دروغگو باشم، لعنت خدا بر من باد.
4- اگر زن ادعاى مرد را قبول نداشته باشد، چهار بار مى‏گوید: «اشْهِدُ بِاللَّهِ انّهُ لَمِنَ الکاذِبینَ فى‏ مَقالَتِهِ»؛ یعنى: خدا را گواه مى‏گیرم که او (شوهر) در ادعاى خود دروغگواست.
5- آن گاه مى‏گوید: «انَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَىَّ انْ کانَ مِنَ الصَّادِقینَ»؛ یعنى: اگر او در ادعاى خود راستگو باشد، خشم خدا بر من باشد. «3»


آثار لعان‏:


اگر لعان باشروط مقرّر و به طور صحیح، انجام پذیرد و حاکم شرع به صحّت آن حکم دهد، آثار ذیل را به دنبال خواهد داشت:

1- به هم خوردن عقد نکاح و جدایى بین زن و شوهر (بدون طلاق)؛
2- حرمت ابدى، یعنى: آن زن و مرد هیچ گاه به یکدیگر حلال نمى‏شوند، حتى با عقد مجدّد.
این دو اثر در هر «لعان»- چه در قذف باشد و چه در نفى ولد- وجوددارد.
3- در لعان، براى قذف، حدّ قذف از مرد و حدّ زنا از زن ساقط مى‏گردد. پس اگر مرد به دنبال قذف، لعان کرد، ولى زن از لعان خوددارى نمود، مرد از حدّ قذف نجات مى‏یابد و به زن حدّ زنا زده مى‏شود؛ زیرا لعان مرد به منزله چهار شاهد عادل است.
4- در لعان براى نفى ولد، نسبت بین آن بچه و مرد و خویشاوندان او قطع مى‏شود و از همدیگر ارث نمى‏برند، ولى نسبت میان بچه ومادرش و خویشاوندان او قطع نمى‏شود و از همدیگر ارث مى‏برند. «4»


پی نوشت:

1- به نقل از سایت اسلام کوئست

2- تحریر الوسیله، ج 2، ص 474- 476، مسائل 3، 2 و 4.

3- تحریرالوسیله، ج 2، ص 361 و 362، مسائل 11- 15.

4- همان، ص 362، مسأله 16.

 

گرفتن اجرت بابت ضمانت وام

سؤال:

آیا گرفتن اجرت بابت ضمانت وام بانکی دیگران، جایز است؟ 

پاسخ دفتر مقام معظم رهبری مد طله:

اگر در مقابل وام مشروعی باشد ، فی نفسه اشکال ندارد[1].

 



[1] - استفتاء در ایمیال اینجانب محمد علی فتحی موجود است

فسخ معامله به خاطر اشتباه گفتن قیمت توسط فروشنده

سؤال:

فروشنده به اشتباه قیمت جنس را به مشتری می گوید و مشاری جنس گرفته شده را به دیگری هبه می کند. بعد از کدتی فروشنده با مشتری تماس گرفته و از او مطالبه مابه التفاوت می کند. در موارد مشابه تکلیف شرعی چیسیت؟

پلسخ:

در اینجا غبن صورت گرفته است و مشتری حق دارد به خاطر غبن، معامله را به هم بزند و یا از مشتری مطالبه ما به التفاوت قیمت نمیاد و یا اینکه متعاملین با هم صلح نمایند به فتوای امام راحل توجه بفرمائید:

 اگر خریدار قیمت جنس را نداند یا در موقع معامله غلفت کند و جنس را گرانتر از قیمت معمولی آن بخرد، چنانچه بقدری گران خریده که مردم او را مغبون می دانند و به کمی و زیادی آن اهمیت می دهند می تواند معامله را به هم بزند، و نیز اگر فروشنده قیمت جنس را نداند یا موقع معامله غلفت کند و جنس را ارزانتر از قیمت آن بفروشد، در صورتی که مردم به مقداری که ارزان فروخته اهمیت بدهند و او را مغبون بدانند، می تواند معامله را به هم بزند.(1)


پی نوشت:
توضیح المسائل امام خمینی قدس سره، مساله ٢١٢٥

حکم شرعی عمل iui یا ivf

سؤال:

انجام عمل iui یا ivf اشکال شرعی دارد؟

پاسخ:

 هر دو  عمل مذکور فی نفسه اشکال ندارد، ولی واجب است از مقدمات حرام مانند لمس و نظر اجتناب شود.

در عمل  iui که در واقع روشی برای تزریق اسپرم شسته شده مرد به درون حفره ی رحم زن می باشد، حتما زوجین، زوج شرعی باشند لذا لقاح اسپرم مرد غریبه در رحم زن دیگر جایز نیست.

در عمل ivf که در آن تخمک زن با اسپرم مرد در خارج از رحم بارور می شود و بعد به رحم زن منتقل می شود منع شرعی وجود ندارد.

                                                                                                                        محمد علی فتحی

 تکمله:

برای اطلاعات بیشتر در خصوص لقاح مصنوعی چند استفتاء که از مقام معظم رهبری حفظه الله شده تقدیم می گردد:

سامانه مشاوره و پاسخگویی آنلاین اجوبه

سؤال دینی یا شرعی داری؟
می خوای شبهه هایی که توذهنت اومده بر طرف بشه؟
تو زمینه های خانواده، ازدواج، حقوق و.... مشاوره می خوای؟
می خوایی به کلی سؤالات و پاسخ اونا دسترسی رایگان داشته باشی؟


✅ سامانه مشاوره و پرسش و پاسخ اجوبه را نصب کن.


♨️ امکانات:


✅ ایجاد پروفایل شخصی در کمترین لحظه
✅ انتخاب کارشناس و مشاور به دلخواه خودتان
✅ ارسال سؤال و دریافت پاسخ در پروفایلتان
✅ مشاوره آنلاین با سرعت فوق العاده مشاوره آفلاین
✅ رؤیت مقالات و اشتراک گذاری آنها
✅ دسته بندی موضوعی
✅ دسترسی به بانک پرسشها و پاسخها

قسم خوردن در حال ترس

سؤال:

قسم خوردن در حال ترس چه حکمی دارد؟

پاسخ:

اگر در حال ترس اختیار نداشته باشید و قصد جدی قسم هم درکار نباشد، قسمتان نافذ نیست و به خاطر شکستن آن کفاره بر شما واجب نمی شود.

 پاسخ تکمیلی:

 قسم چند شرط دارد:

اول: کسی که قسم می خورد باید بالغ و عاقل باشد، و اگر می خواهد راجع به مال خودش قسم بخورد، باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد و حاکم شرع او را از تصرف در اموالش منع نکرده باشد، و از روی قصد و اختیار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کرده اند، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قسم بخورد.

دوم: کاری را که قسم می خورد انجام دهد، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قسم می خورد ترک کند،باید واجب و مستحب نباشد، و اگر قسم بخورد که کار مباحی را به جا آورد، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد، و نیز اگر قسم بخورد کار مباحی را ترک کند، باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد.

سوم: به یکی از اسامی خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود، مثل خدا و الله و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم می گویند، ولی به قدری به خدا گفته می شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدس حق در نظر می آید، مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد، صحیح است، بلکه اگر به لفظ ی قسم بخورد که بدون قرینه خدا بنظر نمی آید، ولی او قصد خدا را کند بنابر احتیاط، باید به آن قسم عمل نماید.

چهارم: قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است.

پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای قسم معین کرده عاجز شود یا برایش مشقت داشته باشد، قسم او از وقتی که عاجز شده به هم می خورد.(1)

کفاره شکستن قسم:

 اگر قسم بخورد که کاری را انجام دهد یا ترک کند، مثلا قسم بخورد که روزه بگیرد یا دود استعمال نکند، چنانچه عمدا مخالفت کند باید کفاره بدهد یعنی یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را سیر کند یا آنان را بپوشاند و اگر اینها را نتواند باید سه روز روزه بگیرد.(2)


پی نوشت:

1- توضیح المسائل امام خمینی رحمه الله، مساله٢٦٧١

2- همان، مساله ٢٦٧٠

گفتگوی عاشقانه زلیخا با یوسف علیه السلام

 

علامه مجلسی در بحارالانوار از ابن عباس نقل نموده است که:

 روزی زلیخا به یوسف‏ علیه‏ السلام گفت:

 چشم بردار و مرا بنگر

یوسف‏ علیه‏ السلام گفت: « أَخْشَى الْعَمَى فِی بَصَرِی[1]؛  از نابینا شدن چشمانم می‌ترسم.‌»  

زلیخا گفت: «چقدر چشمهایت زیباست!» 

یوسف‏ علیه‏ السلام گفت: «دو چشم، نخستین عضوهایی هستند که در قبر بر گونه‌هایم می‌افتند.» 

زلیخا گفت: «چه بوی خوشی داری؟» یوسف‏ علیه‏ السلام گفت: «اگر [بدی] بوی مرا سه روز پس از مرگم استشمام می‌کردی، از من فرار می‌کردی.‌»  

زلیخا گفت: «چرا به من نزدیک نمی‌شوی؟»

حضرت یوسف‏ علیه‏ السلام گفت: «با این دوری، به قرب پروردگارم امیددارم.‌» 

زلیخا گفت: «بستر من از حریر است، برخیز و خواسته‌ام را برآور.»

 یوسف‏ علیه‏ السلام گفت: «می‌ترسم بهره‌ام در بهشت از کف برَوَد.‌»

 زلیخا گفت: «تو را به شکنجه‌گرها می‌سپارم».

 یوسف‏ علیه‏ السلام گفت: «پروردگارم در آن هنگام مرا بس است[2].‌»


[1] - عیون اخبار الرضا‏علیه‏السلام، شیخ صدوق، تهران، منشورات جهان، ج2، ص45، ح162

 

 

[2] - بحارالانوار، علامه مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث، ج 12، ص 270

 

خرج کردن اموال و نگذاشتن آنها برای وراث

 

سؤال:

 

 

آیا جایز است که مسلمانی هنگام مرگ تمام اموال خود را در راه خدا خرج کند و چیزی برای فرزندانش نگذارد؟

 

 

 

 

 

پاسخ:

 

 

انسان ها مالک اموا ل خود هستند و در زمان حیاتشان آزادند که هرجوری با اموالشان خواستند رفتار نمایند.

 

 

 در زمان حیات، انسان می تواند اموال خود را به دیگری ببخشد و یا در راه خدا انفاق نماید. ولی در این خرج کرد ن ها باید رعایت مسائل مهمی را نماید از جمله رعایت حال بازماندگان.

 

 

اگر بازماندگان شخص متموّل هستند و توانایی اداره زندگی را دارند می تواند به آنها چیزی هدیه کند و ببخشد و یا ا ینکه آنها را محروم کرده و در جای دیگر خرج کند.

 

 

اما اگر فرزندان کوچکی دارد و یا آنها دارا نیستند و اگر این پدر از اموال خود برای آنان چیزی نگذارد آنان با مشکل در معیشت و زندگی مواجه می شوند، بهتر است این فرد اموال خود را در جای دیگری خرج نکند. این مساله به قدری مهم است که پیامبر اسلام فردی را که به هنگام مرگ جانب خانواده خود را نگه ندارد جزو مسلمانان نمی داند.

 

 

 

 

 

 به این روایت توجه نمائید:

 

 

 

 

 

عَنْ مَسْعَدَةَ قَالَ: حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ‏:

 

 

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَلَغَهُ أَنَّ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ تُوُفِّیَ وَ لَهُ صِبْیَةٌ صِغَارٌ، وَ لَیْسَ لَهُمْ مَبِیتُ لَیْلَةٍ، تَرَکَهُمْ یَتَکَفَّفُونَ النَّاسَ، وَ قَدْ کَانَ لَهُ سِتَّةٌ مِنَ الرَّقِیقِ لَیْسَ لَهُ غَیْرُهُمْ، وَ أَنَّهُ أَعْتَقَهُمْ عِنْدَ مَوْتِهِ.

 

 

فَقَالَ لِقَوْمِهِ: مَا صَنَعْتُمْ بِهِ؟

 

 

قَالُوا: دَفَنَّاهُ.

 

 

فَقَالَ: أَمَا إِنِّی لَوْ عَلِمْتُهُ مَا تَرَکْتُکُمْ تَدْفِنُونَهُ مَعَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ، تَرَکَ وُلْدَهُ صِغَاراً یَتَکَفَّفُونَ النَّاسَ.[1]

 

 

ترجمه:

 

 

مسعده از امام صادق و ایشان از پدرشان نقل می کند که فرمود:

 

 

به پیام خبر رساندند که مردی از انصار از دنیا رفته درحالی که بچه های کوچکی باقی گذارده که حتی برای یک شب خواب جا ندارند و این درحالی است وی قبل از مرگ شش برده ای که داشت را آزاد کرده است و بار  حیات این بچه ها بر مردم است.

 

 

پیامبر پرسیدند: با این مرده چه کردید؟

 

 

گفتند: دفنش کردیم.

 

 

پیامبر فرمود: اگر زودتر این قضیه را به من می گفتید اجازه نمی دادم که او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید چرا که او ربچه هایی را گذاره که بار بر مردم می شوند.

 

 

 

 

 

 

[1] - قرب الإسناد، چاپ جدید، ص64

مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج

مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او می‌باشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است؛ لذا حضرت امیر علیه‌السلام در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌پرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛ آیا دین من سالم خواهد بود؟».۱ یعنی از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را ـ که از خود شهادت بالاتر است ـ از آن حضرت سؤال می‌کند.

این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود، که: «یا أَلله‏ُ یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبِی عَلی دِینِک؛ ای خدا، ای رحمت‌گستر، ای مهربان، ای گرداننده دل‌ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار».۲

در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۱

 

  • ۱.برای بررسی، ر.ک: عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۲۶۶؛ امالی صدوق، ص۱۵۵؛ فضائل الاشهر الثلاثة، ص۷۹؛ النصّ و الاجتهاد، ص۲۸۱ و ۵۲۱؛ المراجعات، ص۲۵۱؛ کنزالعمّال، ج۱۱، ص۶۱۷.
  • ۲.بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۸؛ ج۹۲، ص۳۲۶؛ اعلام‌الوری، ص۴۳۲؛ کمال‌الدین، ج۲، ص۳۵۱؛ مهج‌الدعوات، ص۳۳۲.