متن استفتاء:
جواب دفتر معطم له:
ما اگر تحقیق را جدی نگیریم، باز سالهای متمادی بایستی چشم به منابع خارجی بدوزیم و منتظر بمانیم که یک نفر در یک گوشه ی دنیا تحقیقی بکند و ما از او یا از آثار تألیفی بر اساس تحقیق او استفاده کنیم و اینجا آموزش بدهیم. این نمیشود؛ این وابستگی است؛ .....من بارها گفته ام که ما از شاگردی ننگمان نمیکند که شاگردی کنیم؛ استاد پیدا بشود، ما پیش او شاگردی میکنیم؛ اما از این ننگمان میشود که همیشه و در همه ی موارد شاگرد باقی بمانیم؛ این که نمیشود.[1]
[1] - دیدار اساتید و رؤسای دانشگاهها ۹/مهر/۸۶
حق بودن گفتار و کردار و تقریر معصوم علیه السلام
پیامبر و امام به عصمت شناخته می شوند. با عصمت است که مردم پذیرای سخن آنان و هدایت شان می شوند.
معصوم بودن پیامبر و امام جزو لاینفک اعتقادات علمای اسلام است و خدشه وارد کردن در خصوص این جایگاه خود گناهی بزرگ محسوب می شود.
وقتی می گوییم کسی معصوم است به این معنا است که تمام گفتار و کردار او «حق» است و هرگز از روی هوی و هوس کاری انجام نمی دهد.
وقتی کسی معصوم شد اعتراض در کار و گفتار او ممنوع خواهد بود.
این ممنوعیت از ناحیه خدای عز وجلّ است چنانچه بر این نکته آیه شریفه دلالت دارد:
وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً[1].
ترجمه:
و هنگامى که خدا و رسولش درباره امرى از امور مؤمنان فرمانى صادر کردند، هیچ مرد و زن مؤمنى در کارشان اختیارى ندارند و آنان را نرسد که آنچه خود مى خواند برگزینند. و هر کس خدا و رسول او را نافرمانى کند قطعاً به گونه اى آشکار گمراه گشته است.
این آیه اگرچه درباره داستان ازدواج رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با همسر پسر خواندهاش زید می باشد ولی عمومیت دارد و یک قضیه کلی یعنی باطل بودن اعتراض بر فرمان پیامبر را می رساند چنانچه مفسرین یبزرگ قران همچون علامه طباطبائی قدس سره به آن اشاره دارند[2].
علاوه بر آیه یاد شده وحیانی بودن گفتار پیامبر از مسلمات اعتقادات مسلمانان است که برآن آیه 3 و 4 سوره نجم دلالت دارد:
و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی[3].
کسی که بر معصوم علیه السلام معترض باشد اعتراض اواز دوحال خارج نیست:
1- به مقام معصوم علم و آگاهی ندارد؛
2- می داند که پیامبر و امام معصوم هستند.
تحلیل این دوحال:
- در صورت اول چنین شخصی حق اعتراض و نقد معصوم را ندارد چرا که درباره شخصیت وی هیچ معرفتی ندارد. در صورتی انسان می تواند نقد طرف مقابل را بکند که بر هندسه فکری او اشراف داشته باشد. چنین شخص جاهلی نقد و اعتراضش خود بی ادبی و جسارت به مقام عالم است.
- در صورت دوم که شخص به عصمت پیامبر و امام آگاه است، اعتراضش مسموع نخواهد بود چرا که اعتراض او اعتراض بر خود حق است. مگر حق قابل نقد شدن است؟!
نقد گفتار حسن فریدون(روحانی)
جای تاسف است که شخصیت اول اجرایی کشور در یک نطق، نقد بر امام دوازدهم و پیامبر را جایز بداند و بر قضایایی استناد کند که گوینده آن جزو مخالفین مکتب اهل البیت علیهم السلام است.
اصل از قضیه ازا ار امام صادق علیه السلام چنین نقل می کنند:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ زَیْدِ بْنِ الْجَهْمِ الْهِلَالِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام. قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:
لَمَّا نَزَلَتْ وَلَایَةُ عَلِیِّ
بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام. وَ کَانَ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص.
سَلِّمُوا عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ فَکَانَ مِمَّا أَکَّدَ
اللَّهُ عَلَیْهِمَا فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ یَا زَیْدُ! قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ ص.
لَهُمَا:
قُومَا فَسَلِّمَا
عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ، فَقَالَا: أَ مِنَ اللَّهِ أَوْ مِنْ
رَسُولِهِ؟ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ ص: مِنَ اللَّهِ
وَ مِنْ رَسُولِهِ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لا تَنْقُضُوا
الْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکِیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلًا
إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ...[4]
ترجمه:
زید بن جهم هلالی
گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام میفرمود:
وقتی ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام نازل شد و پیغمبر صلی اللّه علیه و آله
فرمود: به علی به عنوان «امیرالمؤمنان» سلام کنید . ای زید! آنچه خداوند در آن روز
به آن دو تأکید کرد، این سخن رسول خدا بود که: برخیزید و به او به عنوان
امیرمؤمنان سلام دهید، آن دو گفتند:ای رسول خدا، آیا این از سوی خداوند است یا از
سوی رسولش؟
رسول خدا به آن دو
فرمود:
از خدا و رسول اوست، پس خداوند این آیه را نازل کرد: «و سوگندها را پس از محکم کردنش که خدا را ضامن آن کرده اید مشکنید، زیرا خدا میداند چه میکنید[5]».
چند سؤال:
اینجا جای سؤال است از آقای حسن فریدون(روحانی) که پیشوا و اسوه شما در زندگی کیست؟
شما در مسیر سیاسی خود با چه تفکری دم خور هستید ؟
با تفکر کسی که در غدیر خود بعد از اعلان وصایت و خلافت و امامت امیر المؤمنین علیه السلام اعتراض می کند و می گوید:
آنچه گفتی خودت گفتی یا از جانب خدا گفتی؟
چنین شخصی جسورانه این اعتراض را به پیامبر خدا می کند و نمی فهمد که خدا درباره پیامبرش فرموده:
لا ینطق عن الهوی ان هو وحی الا یوحی[6].
آقای روحانی شما پیرو چنین شخصیتی هستید؟ اگر آری فعلی الاسلام السلام اذ بلیت الامة بمثلک!
آقای روحانی! امام دوازدهم حجت خدا بر روی زمین است. حجت خداگفتار و فعل و تقریرش حق است. وقتی تمام شئون وجوی امام حق باشد چطور می توانید بر او نقد وارد کنید؟ مگر به حق هم می شود نقد وارد کرد؟!
یک تحلیل:
به نظر می رسد بیان چنین مطالب باطلی جنبه سیاسی داشته باشد که ظریفانه و همراه با مغلطه توسط روحانی مطرح شده است و آن عبارت است از:
به راه انداختن سیل انتقاد بر ولی فقیه.
وقتی امام دوازدهم قابل نقد شود قطعا می توان نائب عام اورا که عصمت ندارد، نقد کرد؟!
با اینکه رهبران عظیم الشأن انقلاب خود معتقد به نقدشان بوده و هستند.
جا دارد علمای امت اسلامی خصوصا مراجع عظام در خصوص سخنان این شیخ جسور و بی ادب موضع گیری نمایند!
خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی
سلام رفقای عزیز
هم اکنون می توانید با کلیک بر متن زیر کلید واژه و جملات جدا شده از بیانام تقام عظم رهبری را دانلود کنید.
کلیدواژه ها و جملات مهم بیانات مقام معظم رهبری مد ظله در دیدار مردم قم[1]
به اطلاع کلیه شیعیان و محبین امیر المؤمنین علیه السلام می رساند جلسه شرح نهج البلاغه با محوریت شرح کلمات قصار در مسجد امام جعفر صادق علیه السلام ساسانی برگزار می شود.
زمان: روزهای یکشنبه بعد از نماز مغقرب و عشاء
آدرس: استان البرز، کرج، حد فاصل چهار اه مصباح و ساسانی، بعد از رورخانه عیاران، مسجد امام جعفر صادق علیه السلام
استاد: حجت الاسلام و المسلمین محمد علی فتحی
یکی از شیوه های نفوذ استعمار در بدنه نظام های الهی، نفوذ اقتصادی است.
این نوع نفوذ به روش های مختلف انجام می شود. یکی از مهمترین مصادیق نفوذ دشمن، ایجاد بانک های ربوی در جهان است.
در کشور ما ایران اسلامی نیز با تاسیس بانک ها، به ظاهر عملیات بانکی بدون ربا انجام نمی شود ولی در واقع نوع تعاملات در بانک ها ، گرفتن بهره های زیاد در برابر سپرده ها و نیز دادن وام های کلان به اشخاص خاص و طبقه اشراف بدون ضمانت قوی و بدون سود، ربوی بودن این بانک ها را نشان می دهد.
تولید پول توسط بانک مرکزی بدون پشتوانه واقعی فقط فرصت سوء استفاده را برای اقلیت اشراف زاده فراهم می کند و عموم مردم نمی توانند از آن بهره برداری کنند.
وقتی طبقه مرفه جامعه از تسهیلات ویژه بانک ها استفاده نمایند، عمده فعالیت های اقتصادی در دست این پنج درصد می افتد و آنان نبض بازار را در دست گرفته می توانند بر گرانی یا ارزانی اجناس بازار تاثیر بگذارند.
با موج گرانی که توسط این افراد ایجاد می شود نارضایتی اقتصادی از طرف مردم به حاکمیت شنوانده می شود و اگر حاکمیت نتواند این مشکل را حل کند نا کار آمدی نظام مطرح شده و نفوذ به روش نرم تحقق می یابد و نتیجه چنین نظام قطعا سقوط است.
در این باره نقش علماء و مراجع عظام در تبیین ساختار بانک اسلامی خود را عمیق نشان می دهد.
کوتاهی دانشمندان اسلامی در ترسیم بانکداری اسلامی کمک به جریان نفوذ اقتصادی از طریق سیستم بانکی است که خیانتی بزرگ برای نظام اسلامی محسوب می شود.
در خصوص اهمیت بانکداری اسلامی سخنان بصیرانه و هوشمندانه مقام معظم رهبری حضرت آیتالله امام خامنهای مد ظله در یک سال بعد ازشروع زعامت و رهبری ایشان قابل توجه دلسوزان نظام است:
«بانکداری اسلامی - پول را در جامعه به شکل اسلامی مطرح کردن و داد و ستد کردن - مسألهی بسیار مهمی است. اگر بتوانیم این حقیقت را به معنای جامع کلمه در جامعه به وجود بیاوریم، فتح عظیمی در دنیا خواهد بود. فتح، فقط فتح قلعهها و سنگرها نیست. اگر کارگزاران دستگاه بانکی بتوانند این را به معنای جامع و کامل مسأله اجرا و پیاده کنند، بزرگترین سنگر اقتصادی امروز دنیاست. خصوصیت بانکداری اسلامی و از لوازم آن، دادوستد پول بر اساس غیر ربا، تنظیم مبادلات پولی بر اساس قوانین اسلامی و معاملات اسلامىِ صحیح است، که در آنها ظلم و استثمار و کنز و تبعیض و اختلاف طبقاتی و امثال اینها به وجود نمیآید[1].»
طبق دیدگاه ایشان، اگر بانک ها به شیوه اسلامی فعالیت کنند فتح الفتوحی اتفاق خواهد افتادکه می توان گفت شاهرگ حیاتی دشمن با این استراتژی زده می شود.
امید که حوزه های علمیه و علماء که پیشگامان فتح های بزرگ بودند بتوانند این فتح الفتوح را اجام دهند.
تودیع و معارفه امام مسجد امام جعفر صادق علیه السلام ساسانی توسط حجت الاسلام خالقپرست معاونت محترم مرکز رسیدگی به امور مساجد استان البرز هم زمان با اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء آغاز شد.در ادامه حجت الاسلام خالقپرست معاون امور مساجد استان به ایراد سخنرانی پرداختند و ضمن بیان مسائل اخلاقی به فعالیت های انجام شده در مرکز و وظایف فعالین مسجد از قبیل امام ، خادم و هیئت امناء پرداختند .
معاونت مرکز با قرائت حکم امامت حجت الاسلام فتحی را بعنوان امام جدید معرفی نمودند و حجت الاسلام نصرتی را تودیع کردند.
در پایان حجت الاسلام نصرتی ضمن ارائه گزارش مختصری از فعالیت های انجام شده در مدت امامت، مشغله کاری شان را دلیل کناره گیری از این مسئولیت بیان کردند.
چهارشنبه ۱۳۹۶/۱۰/۰۶
1- یکی از آفاتی که ما مجموعههای روحانی، در بخشهایی از زمان به آن دچار بودیم، دور ماندن از مبارزهی با دشمنان دین و دشمنان استقلال و دشمنان خارجی و مستبدّین و مستعمرین بوده؛ ما در برهههایی از زمان حقّاً دچار این مشکل شدیم و این به ما ضربه زده، و به روحانیّت ضربه زده.
2- هرگاه روحانیّت در میدان مبارزه وارد شد و ایستاد و در مقابل دشمنی دشمنان دین و دشمنان اسلام سینه سپر کرد و در این راه واقعاً مبارزه کرد، مجاهدت کرد و آسیب دید و به قتل رسید، سربلند بوده؛ در دورههای مختلفی از این قبیل روحانیّون داشتهایم.
3- حضور مردم ناشی بود از حضور روحانیّت. اگر روحانیّت نبود، مردم اینقدر، با این حجم، با این جدّیّت وارد نمیشدند؛ اگر روحانیّت نبود، جنبهی دینی این مبارزه و این مجاهدت پنهان میماند و مطرح نمیشد. اگر جنبهی دینی مطرح نمیشد، اینهمه شهید، اینهمه مخلصِ فیسبیلالله، اینهمه مادر و پدر ایثارگر که فرزندانشان را مثل دستهی گل تربیت کردند و به جوانی رساندند و فرستادند به میدان جنگ و شهادت آنها را تحمّل کردند، تحقّق پیدا نمیکرد و به وجود نمیآمد.
4- بنابراین حضور روحانیّت در میدان مبارزه، یک پدیدهی بسیار مهمّ تاریخی است و این شهادت، نشانهی آن حضور است. بنابراین، خود شهادت، ارزش است؛ توأم شدنش با روحانیّت و حضور علمی و دینی و مانند اینها، یک ارزش مضاعف است؛ اخلاصی که در مجموعهی طلّاب جوانی که به جبهه رفتند هست، مثل اخلاص خیلی از جوانهای دیگر، یک ارزش است؛ همهی اینها به جای خود محفوظ، [امّا] آنچه ویژهی مجموعهی روحانی و شهادت روحانیّون است، همین جنبهی نمادین است؛ یعنی نشاندهندهی حضور آنها در مجاهدت و مبارزه است.
5- روحانیّت وقتیکه انقلابی باشد، وقتی درحال مبارزه باشد، وقتی درحال مجاهدت باشد، وقتیکه دشمن را بشناسد، وقتیکه شیوهها و ترفندهای دشمن را تشخیص بدهد، وقتی خود را آمادهی برای مقابلهی با این شیوهها و ترفندها بکند، آنوقت به جایگاه اصلی و واقعی خودش حقیقتاً نزدیک شده یا رسیده. و این طبعاً خطر دارد، ضرر دارد، ضررهای مادّی دارد، از جمله این که انسان کشته میشود در این راه، خونش ریخته میشود، که خود این بزرگترین رتبه است پیش خدای متعال و خدای متعال شهادت را به هرکسی هم نمیدهد
6- روح مبارزه، روح مجاهدت، روح آمادگی برای شهادت، در همهی دنیای اسلام بهنحوی گسترده است؛ یک جاهایی شدیدتر است، یک جاهایی کمتر است[1].
1- بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدا و ایثارگران روحانی استان قم) ۱۳۹۶/۰۸/۲۲(